rotbeh3riazi94.jpg
وحید بالازاده، همان کسی است که در لحظه تحویل سال آرزو کرد از سال ۹۴ خاطره خیلی خوبی بسازد و در این سال بتواند به جایگاهی که مستحقش است ، برسد؛ همان کسی که دوست داشت روزی دانشجوی دانشگاه صنعتی شریف شود؛ همانی که قبل از کنکور می‌گفت: «کنکور مثل دوی ماراتن است پس هرقدر به زمان کنکور نزدیک‌تر می‌شویم تلاش‌مان باید بیشتر شود. جمله ای هست که می‌گوید، راه برو اما اگر خسته شدی بدو. این اواخر همه خسته شده‌ایم اما باید تمام تلاش‌مان را بکنیم.» آن‌موقع هنوز در انتخاب یکی از رشته‌های مهندسی کامپیوتر و برق مردد بود؟ وحید اما حالا تصمیمش را گرفته و رشته دلخواهش را با کلی دلیل و برهان انتخاب کرده است. او مثل همیشه آمده تا تجربیاتش را در اختیارمان بگذارد.

آقای بالازاده! چه چیزی باعث شد رشته ریاضی را در دوران دبیرستان انتخاب کنید؟
سال دوم ابتدایی معلمی داشتیم به نام خانم مرتضوی، سطح سوالات ریاضی که ایشان با ما کار می‌کردند کمی بالاتر از کتاب بود. از همان موقع علاقه به ریاضی در من شکل گرفت؛ به طوری که وقتی سال سوم ابتدایی بودم، سعی می‌کردم از روش‌های متفاوتی برای ضرب استفاده کنم و خیلی به ریاضی علاقه داشتم. این علاقه رفته رفته زیاد شد؛ بنابراین رشته ریاضی را دردوران دبیرستان انتخاب کردم.

خانواده هم درباره این تصمیم با شما هم‌عقیده بودند؟
پیشنهاد پدرم این بود که رشته تجربی را انتخاب کنم اما وقتی از تصمیم آگاهانه من مطلع شد، حمایتم کرد.

فرزند چندم خانواده هستید؟
ما کلا ۳ برادر هستیم که من وسطی هستم. برادر بزرگم دانشجوی رشته مکانیک دانشگاه صنعتی بابل و برادر کوچکم کلاس نهم است.

سال دوم دبیرستان وقتی تصمیم گرفتید وارد رشته ریاضی شوید. تحصیل در رشته دانشگاهی خاصی مدنظرتان بود؟
واقعیتش آن‌موقع دوست داشتم رشته ریاضی محض بخوانم؛ حتی با معلم‌هایم هم در این خصوص صحبت می‌کردم و مشورت می‌گرفتم اما وقتی وارد سال دوم و سوم دبیرستان شدم به رشته‌های مهندسی برق، مکانیک، کامپیوتر یا رشته‌های مرتبط با شیمی مد نظرم بود. کم کم متوجه شدم کلا از شیمی خوشم نمی‌آید. پس فقط برق و کامپیوتر باقی ماند.

چه شد که بر سر این دوراهی کامپیوتر را انتخاب کردید؟
من از ۲ جنبه این رشته را بررسی کردم؛ یکی بازار کار و دیگری علاقه با تحقیقاتی که بییشتر آن بعد از کنکور و از طریق صحبت‌هایی بود که با دانشجویان به‌ویژه دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف داشتم، فکر می‌کنم بازار کار رشته برق در ایران و بازار کار رشته کامپیوتر در خارج از کشور بهتر باشد اما این‌طور نیست که کامپبوتر در ایران بازار کار نداشته باشد. از نظر علاقه هم وقتی دیدم رشته برق شامل مباحث ریاضیات پیوسته مانند تابع و کامپیوتر دارای مباحث ریاضیات گسسته مانند ترکیبات است و من بیشتر ترکیبات را دوست دارم، رشته مهندسی کامپیوتر-نرم‌افزار دانشگاه صنعتی شریف را انتخاب کردم.

خب، کمی به عقب بازگردیم. روند مطالعه‌تان در سال دوم دبیرستان به چه صورت بود؟
آدم فراموشکاری هستم اما تا جایی که یادم هست در آن سال سعی می‌کردم بیشتر به امتحانات مدرسه توجه کنم، تست بزنم و خودم را برای آزمون‌های آزمایشی و آزمون‌هایی که معلمان می‌گرفتند، آماده کنم. در همان سال بود که‌آقای سینا ملکیان از مدرسه ما توانست رتبه ۲ کنکور را کسب کند. معلم‌های او که معلم‌های من هم بودند، به من گفتند: « تو هم این پتانسیل را داری که در کنکور رتبه بیاوری.» و یواش یواش این جو در مدرسه به وجود آمد که احتمال دارد فلانی رتبه بیاورد. این موضوع خیلی کمکم کرد و باعث ایجاد انگیزه و تلاش در من شد؛ البته بیشترین فشاری که متحمل شدم به دلیل همین توقعی بود که آن اواخر خیلی هم بالا رفته بود و کمی اذیتم کرد.

آزمونی خوب است که برنامه‌ریزی خوبی داشته باشد و این اطمینان را به دانش‌آموز بدهد که همه درس‌ها به خوبی پیش می‌رود، زمان‌دار بوده و فاصله مناسبی بین آزمون‌ها باشد و از همه مهم‌تر اینکه سوالاتش طوری باشد که بشود به آن اطمینان کرد و شبیه‌شان را در کنکور دید.

با توجه به تاثیر مستقیم نمرات امتحانات نهایی سال سوم بر کنکور، چه برنامه‌ای برای سال سوم‌تان ریخته‌ بودید؟
آن سال دلم می‌خواست هم دروس سال سوم را بخوانم طوری که برای امتحانات تشریحی آماده شوم، هم مروری بر دروس سال دوم داشته باشم و هم برای آمادگی کنکور، تست‌های مباحث سال سوم را بزنم ولی اصلا نرسیدم سال دوم را بخوانم. تا قبل از عید سعی کردم بیشتر به کنکور اهمیت بدهم چون این حس در ما به وجود آمده بود که راحت می‌توان از پس امتحانات نهایی برآمد. از عید برای دروس سال سوم هم استفاده نکردم و فقط از زمان بعد از عید برای آمادگی جهت امتحانات تشریحی و نهایی تلاش کردم.

حس‌تان درباره اینکه امتحانات نهایی را به راحتی پشت سر می‌گذارید، درست از آب درآمد؟
بله. همه نمراتم ۲۰ شد.

در آن سال‌ها به شرکت در المپیاد هم فکر کردید؟
سال اول دبیرستان فکرهایی برای شرکت در المپیاد ریاضی به ذهنم خطور کرد ولی هم مدرسه ما تجربه آنچنانی در کسب مدال طلای المپیاد ریاضی نداشت (با توجه به اینکه طلا تنها مدالی است که با داشتن آن می‌توان بدون کنکور وارد دانشگاه شد) تا دلم قرص شود که حتما می‌توانم مدال طلا بیاورم و هم خودم خیلی اهل ریسک نبودم چون واقعا سخت است تا سال سوم برای المپیاد درس بخوانی و دست آخر نتیجه نگیری. به همین دلیل سراغ کنکور رفتم.

از همان اول نسبت به کنکور چه دیدگاهی داشتید؟
اوایل به دلیل دور بودن از جو کنکور و تلقین معلم‌ها که می‌گفتند تو می‌توانی، حس خوبی نسبت به کنکور داشتم با اینکه می‌دانستم باید زیاد تلاش کنم با دیدن رقبایی که از من بهتر بودند، به این نتیجه رسیدم که برای موفقیت در کنکور به تلاش بیشتری نیاز دارم.

بعد از پشت سر گذاشتن امتحانات نهایی چگونه مطالعات‌تان برای کنکور را کلید زدید؟
وقتی آزمون‌ها هنوز به صورت جدی شروع نشده بود، کتاب‌های فیزیک۱، آمار و شیمی۲ را خواندم اما از ۲۷ تیرماه که اولین آزمون گاج برگزار شد، سعی کردم با برنامه آزمون پیش بروم. به این صورت که برنامه آزمون را می‌گرفتم و سرفصل‌های آن را می‌نوشتم؛ مثلا ادبیات درس ۱ تا ۵ و بعد منابع مطالعه و تست‌زنی‌ام را برای آن سرفصل مشخص می‌کردم؛ مثلا برای ادبیات منابع مطالعه‌ام کتاب درسی و کتاب محوری گاج و منبع تست‌زنی‌ام کتاب موضوعی گاج بود. سپس تعداد تستی که برای آن سرفصل داشتم را می‌نوشتم؛ مثلا ۲۰۰ تست. بعد با توجه به فاصله زمانی تا آزمون بعد، سعی می‌کردم روزهای ابتدایی هفته اول را صرف مطالعه دروس اختصاصی و روزهای آخر آن هفته را صرف مطالعه دروس عمومی کنم و آگر رسیدم تست آموزشی هم بزنم اما بیشتر تست‌زنی‌ام را برای دوم می‌گذاشتم؛ مثلا آن ۲۰۰ تست را طی ۵ روز و در قالب بسته‌های ۴۰ تایی می‌زدم. روزهای قبل از آزمون نیز سعی می‌کردم تمام سرفصل‌ها به خصوص عمومی‌ها را مرور کنم.

به نظرتان یک آزمون خوب باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد؟
بستگی به فردی دارد که‌ آزمون می‌دهد اما از نظر من آزمونی خوب است که برنامه‌ریزی خوبی داشته باشد و این اطمینان را به دانش‌آموز بدهد که همه درس‌ها به خوبی پیش می‌رود، زمان‌دار بوده و فاصله مناسبی بین آزمون‌ها باشد و از همه مهم‌تر اینکه سوالاتش طوری باشد که بشود به آن اطمینان کرد و شبیه‌شان را در کنکور دید.

آزمون‌های گاج این فاکتورها را داشت؟
یقین دارم که گاج، سؤالات خیلی استانداردی دارد؛ به خصوص در دفترچه عمومی و می‌تواند از این پتانسیل خیلی استفاده کند. در کل آزمون دادن برای من مفید بود چون مطالبی که در سال‌های دوم و سوم خوانده بودم، بازیابی می‌شد و بیشتر در ذهنم می‌ماند.

تابستان مدرسه می‌رفتید؟
بله. ۳ روز در هفته برای درس‌های اختصاصی و ادبیات پیش‌دانشگاهی به مدرسه می‌رفتم.

علاوه بر مدرسه از کلاس‌ خصوصی هم استفاده کردید؟
با اینکه ساکن شهر بابلسر هستیم اما از دوره راهنمایی به مدرسه تیزهوشان شهید بهشتی بابل که یکی از بهترین مدارس تیزهوشان استان مازندران است، می‌رفتم. مدرسه ما معلمان خوبی داشت و من سعی می‌کردم از این امتیاز استفاده کنم؛ به همین دلیل در ۴سال دبیرستان فقط برای حسابان و تست‌زنی کلاس خصوصی رفتم.
rotbeh3.riazi94.jpg

درس خواندن در تابستان و پیشروی با برنامه آزمون‌ها چه میزان در موفقیت‌تان تاثیر داشت؟
مسلما نمی‌توان گفت کسی که تابستان را از دست داده‌ می‌تواند رتبه خیلی خوبی در کنکور بیاورد؛ مگر اینکه تلاش خارق‌العاده‌ای داشته باشد. تابستان یک فرصت ۳ ماهه است که اگر داوطلب حتی از ۲ ماه آن استفاده کند، خیلی جلو می‌افتد؛ انگار ۲ ماه به زمان مطالعه‌اش اضافه شده است. من تقریبا توانستم یک دور تست‌های کتاب‌های دوم و سوم دبیرستان را در تابستان بزنم. همچنین موفق شدم فصل ۱ شیمی پیش‌دانشگاهی را بخوانم و تست‌هایش را بزنم.

از دفتر برنامه‌ریزی هم استفاده می‌کردید؟
قبلا از دفتر برنامه‌ریزی«تاک‌تیک» استفاده می‌کردم اما بعد که برنامه‌ریزی «هفته‌های من» آمد، از آن استفاده کردم چون جمع و جورتر بود و مقالات خوبی داشت.

کتاب هفته‌های من چقدر کمک‌کننده بود؟
باعث افزایش ساعت مطالعه‌ام شد و کمک کرد بفهمم چه درس‌هایی را کمتر می‌خوانم. در کل یک نظم ذهنی برایم ایجاد کرد.

در هر فصل از سال کنکور چه میزان مطالعه‌ای داشتید؟
ساعت مطالعه‌ام در تابستان هفته‌ای ۴۰ ساعت بود اما در فصل پاییز به دلیل مسائل خاصی که گاهی پیش می‌آمد، ساعت مطالعه‌ام بین ۲۰ تا ۴۷ ساعت در هفته در نوسان یود. زمستان هم ساعت مطالعه‌ام بین ۴۰ تا ۴۵ ساعت بود. من ساعت دقیق و مفید مطالعه‌ام را گفتم. چون یک کرنومتر داشتم که دکمه آن را فقط وقتی که واقعا درس می‌خواندم، می‌زدم؛ حتی اگر هنگام مطالعه برادرم وارد اتاق می‌شد و با من کار داشت، آن را متوقف کرده و با شروع مطالعه دوباره زمان را منظور می‌کردم.

چه مسائلی باعث کاهش ساعت مطالعه‌تان در پاییز شد؟
همه گاهی دچار افسردگی می‌شوند که این موضوع در سال آخر بیشتر به چشم می‌خورد و میزان حساسیت داوطلب کنکوری بیشتر است؛ به طوری که به کوچک‌ترین عملی، عکس‌العمل نشان می‌دهد. من هم بعضی اوقات دچار این حالت می‌شدم و این موضوع باعث می‌شد ساعت مطالعه‌ام پایین بیاید. با پایین آمدن ساعت مطالعه، دچار حس نارضایتی از خودم می‌شدم که این عدم به ناامیدی بیشتر دامن می‌زد. درواقع در سیکل معیوب می‌افتادم که گاهی یک هفته طول می‌کشید و باید جایی از آن خارج می‌شدم.

چگونه این کار را می‌کردید؟
سعی می‌کردم با درس خواندن تا آنجا که می‌شود مدت زمان این سیکل را کم کنم تا ساعت مطالعه‌ام خیلی پایین نیاید چون فکر می‌کنم این طور وقت‌ها اگر درس خواندن را رها کنیم، بدتر می‌شود.

در نیمسال اول همراه با مطالعه دروس پیش‌دانشگاهی، کتاب‌های کدام‌یک از پایه‌ها را خواندید؟
با توجه به اینکه خیلی از مباحث سال دوم در سال‌های بعد به‌ویژه در سال پیش‌دانشگاهی تکرار می‌شود و دروس سال سوم از اهمیت بالاتری برخوردار است، ترجیح دادم در نیمسال اول کتاب‌های سال سوم را بخوانم که نزدیک‌تر به کنکور است.

در بازه زمانی امتحانات نیمسال اول تغییری در برنامه‌تان ایجاد شد؟
نه. سال چهارم اصلا تشریحی نمی‌خواندم؛ حتی موقع امتحانات نیمسال اول هم به تست‌زنی ادامه دادم؛ یعنی مثلا اگر برای امتحان فیزیک ۲ روز وقت داشتم، آن را به صورت کامل تست می‌زدم چون با این کار تسلط بیشتری پیدا می‌کردم. اگر هم نیاز مبرم به مطالعه تشریحی داشتم، ۲، ۳ ساعت از زمانم را صرف آمادگی برای امتحانات تشریحی می‌کردم.

با این حساب معدل‌تان در نیمسال اول چند شد؟
چون امتحانات مدرسه‌ای بود، ۲۰ شدم اما در امتحانات پایان سال، نمره دین و زندگی ام ۱۶ و معدلم ۸۰/۱۹ شد.

آیا درسی از پیش‌دانشگاهی بود که مطالعه‌تان را افزایش دادید؟
یکی از اشتباهاتم این بود که ساعت مطالعه‌ام در عید ثابت ماند. اشتباه دیگرم تحلیل نکردن آزمون‌ها بود؛ یعنی وقتی آزمون می‌دادم می‌گفتم امروز بعد از ظهر آن را ارزیابی می‌کنم اما بعدازظهر که می‌شد، این کار را به شنبه موکول می‌کردم و با آمدن شنبه و شروع درس خواندن، موضوع کاملا فراموش می‌شد؛ به طوری که شاید فقط ۳ ، ۴ تا از آزمون‌های گاج را بررسی کرده باشم.

در تعطیلات عید روزهایی را هم برای استراحت در نظر گرفتید؟
کلا این‌طور نبودم که مثلا یک هفته بکوب درس بخوانم و ۲ روز به خودم استراحت بدهم. ترجیح می‌دادم، استراحت‌هایم بین بازه‌های درس‌خواندن باشد. برای همین حتی روز اول عید ۲،۳ ساعت درس خواندم با اینکه اصلا جالب نبود.

مهمانی هم رفتید؟
مهمان می‌آمد ولی من جایی نمی‌رفتم. اوضاع خیلی بدی بود؛ نه از تفریح لذت می‌بردم ، نه از درس خواندن. چون زمانی هم که درس نمی خواندم ، فکرم درگیر درس بود. به بچه‌ها توصیه می‌کنم ساعت مطالعه و میزان تست‌زنی‌شان را در عید بیشتر کنند و به هیچ‌وجه درسی را قبل از عید تمام نکنند. بعد از عید هم توجه بیشتری به عمومی‌ها داشته باشند.

تمام مدت ایام نوروز در خانه درس خواندید؟
بله. محیط خانه آرام بود اما کلا با درس خواندن در شلوغی هم مشکلی ندارم.

شاید حفظ آرامش در روز قبل از کنکور و روز کنکور به اندازه همه سال‌هایی که درس خوانده‌ایم، اهمیت داشته باشد چون شاهد بودم بعضی‌ها به دلیل استرس خیلی زیاد، وسط آزمون حال‌شان به هم می‌خورد و آزمون‌شان را بد می‌دادند.


درس خواندن در عید چه طعمی دارد؟
درس خواندن طعم بدی دارد؛ می‌خواهد در تابستان باشد یا پاییز یا عید ولی وقتی درسی را دوست داری قضیه فرق می‌کند. در این صورت هر زمانی بخوانی‌اش، خوشمزه است. چون در دو آزمون عید نتایج پایینی گرفته بودم کمی ناامید بودم. علتش هم این بود که خیلی برای‌شان وقت نگذاشته بودم. پس به دوستانم به خصوص آنهایی که بعد از عید مدرسه می‌روند، توصیه می‌کنم حتما دروسی که در آزمون‌های نیمسال اول پیش‌دانشگاهی خوانده‌اند را در عید مرور کنند چون از آن مباحث خیلی فاصله گرفته‌اند.

کدام درس‌ها را بیشتر دوست داشتید؟
از بخش قرابت معنایی ادبیات چون با شعر سر و کار داشت، از مفاهیم دین و زندگی، از برخی فصل‌های فیزیک و در کل از ریاضی؛ البته به جز هندسه تحلیلی خوشم می‌آمد.

برنامه‌تان برای بعد از عید چه بود؟
با توجه به اینکه مدرسه‌مان تعطیل شده بود، تقریبا تا ۲۰ اردیبهشت‌ماه علاوه بر تمام کردن مطالعه کتاب‌ها، روی مباحثی که مشکل داشتم وقت گذاشتم تا بر آنها مسلط شوم. بعد با استفاده از کتاب «دوردنیا در ۴ ساعت» شروع به جمع‌بندی کردم. به این صورت که ابتدا با همان لباسی که می‌خواستم روز کنکور بپوشم، روی صندلی شبیه به صندلی‌های حوزه می‌نشستم و آزمون می‌دادم. بعد می‌دیدم غلط‌هایم کجاست تا آنها را برطرف کنم.

از دفترچه‌های کنکور چه سالی شروع کردید؟
کنکورهای سال ۸۷ به بعد را زدم؛ البته خیلی از سؤالات کنکورهای سال‌های دورتر را قبلا در کتاب‌های تست دیده بودم که زدن آنها واقعا برایم ساده بود، درصدهایم خیلی خوب می‌شد و لازم نبود وقت زیادی برای بررسی‌شان بگذارم. به همین دلیل بعضی‌ روزها ۲ کنکور می‌زدم؛ یکی صبح و یکی بعدازظهر. هرچه جلوتر رفتم، سؤالات سخت‌تر شد و بررسی آنها وقت بیشتری می‌خواست. در کل برای دوران جمع‌بندی ۵۰ آزمون جمع کرده بودم و علاوه بر کنکورها، آزمون‌های تالیفی هم می‌زدم. در این دوران، اولویت با کنکورهای سراسری سال‌های گذشته است اما بهتر است کسانی که بر مباحث مسلط هستند، چند آزمون جامع گاج را هم بزنند.

کنکور خارج از کشور هم زدید؟
بله. قبلا خیلی از سؤالات خارج از کشور دقیقا در کنکورهای داخلی می‌آمد. با اینکه این موضوع در یکی، ۲ سال اخیر کمتر شده اما زدن کنکورهای خارج از کشور این حسن را دارد که با یک‌سری سؤالات واقعا جدید آسنا می‌شویم.

دوران جمع‌بندی‌تان تا چه زمانی ادامه داشت؟
تا یک هفته قبل از کنکور.

کتاب های درسی را خوب بخوانند. در واقع تا سال ۹۲ تیپ تست های شیمی مشخص بود ولی سوالات این درس در یکی ، دو سال اخیر کمی سخت شده و بعضی مسائل شیمی کنکور ۹۴ از نظر محاسباتی و برخی دیگر از نظر مفهومی و محاسباتی سنگین بود، حتی در سوالات حفظی هم از تک تک فرمول ها سوال داده بودند، یعنی طراحان سوال برای کتاب ارزش زیادی قائل هستند.


برنامه‌تان در هفته آخر چه بود؟
سعی کردم خلاصه‌هایی را که از ریاضی، فیزیک، شیمی، لغات و تاریخ‌ادبیات تهیه کرده بودم مرور کنم و هر روز نگاهی به صفحات کتاب‌های دین و زندگی بیندازم.

خلاصه‌نویسی‌های‌تان چقدر به درد خورد؟
واقعیتش را بخواهید به جز خلاصه‌هایی که از سال دوم برای ریاضی، فیزیک و تا حدودی شیمی تهیه کرده بودم چون می‌ترسیدم بعدا دیگر فرصت این کار را نداشته باشم. به آنهایی که مثل من وسواس دارند، توصیه می‌کنم نکات مهم را در خود کتاب یا کتاب کمک‌آموزشی‌شان هایلایت یا حاشیه‌نویسی کنند و آنهایی که بر مطلب مسلط هستند هم، یک هفته بعد از مطالعه و حتی بعد از تست‌زنی و مرور، خلاصه بنویسند.

نزدیک شدن به زمان کنکور استرس‌تان را بیشتر نمی‌کرد؟
در کل خیلی استرسی نیستم. گاهی دچارش می‌شدم اما سریع نابودش می‌کردم. از همان اول حس می‌کردم قرار است همه چیز خوب تمام شود. یقین داشتم یک نفر آن بالاست که همه چیز را خوب تمام می‌کند و این‌طوری سعی می‌کردم آرامشم را حفظ کنم. شاید حفظ آرامش در روز قبل از کنکور و روز کنکور به اندازه همه سال‌هایی که درس خوانده‌ایم، اهمیت داشته باشد چون شاهد بودم بعضی‌ها به دلیل استرس خیلی زیاد، وسط آزمون حال‌شان به هم می‌خورد و آزمون‌شان را بد می‌دادند ولی خدا رو شکر من این‌جوری نبودم. صندلی‌ام دقیقا رو به روی دیوار، در یک محل مناسب و به دور از سر و صدا قرار داشت. ساعت ۷ صبح به حوزه رسیدم. کمی استرس داشتم اما وقتی ۵ دقیقه از شروع آزمون گذشت، خیالم راحت شد و فکر می‌کردم آزمون گاج است.

به ترتیب دفترچه عمومی به سوالات دروس مختلف جواب دادید؟
بله. در دور اول حداقل به ۷ سوال ادبیات، ۲،۳ سوال دین و زندگی پیش‌دانشگاهی که کمی سخت بود و در جوابش شک داشتم و درک مطلب عربی که معمولا عادت داشتم سؤالات آن را در دور اول نزنم، پاسخ ندادم؛ به همین دلیل وقت کافی برای زدن تست‌های زبان داشتم. آخر سر هم تقریبا نیم ساعت وقت اضافه آوردم و توانستم به سؤالاتی که در دور اول پاسخ نداده بودم، به جز ۲ سؤال ادبیات جواب دهم.

روش مطالعه‌تان در درس ادبیات به چه صورت بود؟
واقعیت این است که اوایل کمی در این درس مشکل داشتم ولی بعدا با کمک کتاب ادبیات موضوعی گاج، دید خیلی خوبی درباره ادبیات پیدا کردم. این کتاب به من نشان داد چطور ادبیات بخوانم. از آن به بعد در قرابت معنایی و زبان فارسی به صورت درس به درس پیش می‌رفتم و یکی، ۲ روز بعد از مطالعه‌شان تست می‌زدم. یکی، ۲ ماه هم هر شب یا یک شب در میان ۱۰،۱۵ تست ارائه و املا می‌زدم و از این طریق در این ۲ بخش قوی شدم. لغت و تاریخ ادبیاتم را هم تنها با مطالعه و یادداشت کردن لغت‌های مهمی که در تست‌های کنکور دیده بودم، تقویت کردم.

در دین و زندگی چطور؟
از سال دوم روشم این شکلی بود که ابتدا آیات را حفظ می‌کردم و بعد سراغ ترجمه و مفاهیمی که در کتاب‌های آیات و نکات و دین و زندگی نقره‌ای گاج آمده بود، می‌رفتم. آخر سر هم متن کتاب را به طور دقیق می‌خواندم و با چند روز فاصله تست‌هایش را می‌زدم.

چقدر به درستی راهی که در پیش گرفته بودید، ایمان داشتید؟
عملکردم در آزمون‌های آزمایشی نشان می‌داد راهی که می‌روم اشتباه نیست.

در سال پیش دانشگاهی زمانی را هم به مطالعه عربی اختصاص می‌دادید؟
چون در سال‌های پایه آن را خیلی خوب خوانده بودم، در سال چهارم مطالعه خاصی از عربی نداشتم و بعد از اینکه نکات و خلاصه‌های قواعد کتاب ۶۰ آزمون گاج را می‌خواندم، تست‌هایش را به صورت آزمونی می‌زدم.

با درس زبان انگلیسی مشکلی نداشتید؟
کمی در زبان ضعف داشتم به همین دلیل یک کتاب برای ریدینگ و کلوز و یک کتاب برای لغت و گرامر گرفتم و آن‌ها را خواندم. در هفته قبل از هر آزمون نیز سعی می‌کردم هر روز، زمان کوتاهی را به مرور لغت‌ها اختصاص بدهم و بلافاصله از آنها تست بزنم.

سال دومی ها سعی کنند بر مفاهیم تسلط پیدا کنند. سال سومی ها بچسبند به امتحانات نهایی‌شان و کنکور را در الویت دوم قرار دهند ولی تست هم بزنند. سال چهارمی ها هم امیدشان را از دست ندهند و از الان مشخص کنند که می خواهند در کدام رشته پذیرفته شوند و برای رسیدن به هدفشان برنامه ریزی و تلاش کنند.

از عملکردتان در پاسخگویی به سؤالات دفترچه عمومی کنکور راضی بودید؟
نه آنقدر که بتوانم به کسب رتبه خیلی خوب فکر کنم؛ برای همین سعی کردم به اختصاصی‌ها دل ببندم.

دفترچه اختصاصی را باکدام درس شروع کردید؟
ریاضی.

توانستید در مدت تعیین‌شده به سؤالات اختصاصی پاسخ دهید؟
سوالات ریاضی، ساده اما هندسه پایه خیلی سخت بود و با اینکه بیشتر از وقت معمول روی هندسه پایه وقت گذاشتم، حداقل ۵ سوالش نزده باقی ماند. در نهایت پاسخگویی به سوالات ریاضی حدود 60 دقیقه طول کشید و 7 یا 8 سوال هم بدون جواب ماند. وقتی سراغ سوالات فیزیک رفتم، دیدم نسبتا آسان است و می شود آن را ۱۰۰ زد، برای همین سعی کردم با دقت و وسواس بیشتری به این درس پاسخ دهم. فیزیک را هم در مدت زمانی بیشتر از وقت تعیین شده جواب دادم. از این رو وقتی به شیمی رسیدم استرس داشتم که وقت کم بیاورم. بعضی از سوالات شیمی هم واقعا سخت بود و جواب دادن به آنها نیاز به وقت بیشتری داشت، برای همین شیمی را با ۵ تست نزده رها کردم، دوباره به ریاضی برگشتم و توانستم 3،4 تا از تست های نزده را بزنم.

گذشتن از خیر پاسخگویی به سوالی که ممکن است با غلط زدنش امتیاز منفی بگیرید، خودش یک مهارت است، آن را چگونه به دست آورید؟
در ۲،۳ آزمون آزمایشی اول روی سوالاتی که بلد نبودم، وقت می گذاشتم ولی بعد از چند بار تمرین، دیدم راه حل بیشتر سوالاتی که در دور اول نمی توانم به آنها جواب بدهم، بعد از بازگشت مجدد به سوالات، در ذهنم شکل می گیرد.

خب، تک تک کتاب‌های ریاضی را چگونه خواندید؟
سعی کردم مباحث دیفرانسیل را در همان روزی که تدریش می شد، بخوانم و با یکی، ۲ روز فاصله تست های کتاب میکروطبقه‌بندی دیفرانسیل گاج را بزنم. هندسه پایه را در تابستان به طور کامل جمع بندی کرده و تست هایش را زده بودم. آشنا شدن با نوع تست های هندسه تحلیلی کمی سخت است ولی در کل درس ساده ای است و بعد از یادگیری، راحت می توان تست هایش را زد، برای همین من هر مبحثی را که می خواندم همان موقع تست آموزشی اش را می زدم. گسسته اما در حالت کلی خیلی سخت است ولی در کنکور سوالات آنچنان سختی برایش طرح نمی شود. تیپ سوالات این درس مشخص است و فقط چند سوال جدید دارد. تست های ریاضیات ۲ و حسابان کتاب میکروبانک گاج را در سال های پایه زده بودم برای همین در سال پیش دانشگاهی بیشتر روی تست های این دو درس کار می کردم. بعضی درس ها مانند جبر و احتمال را هم در قالب دروس دیگری مثل گسسته خواندم.

رعایت چه عواملی باعث شد فیزیک را ۱۰۰ بزنید؟
کلا برای فیزیک ارزش زیادی قائل بودم و برای این درس از کتاب های تست مختلفی استفاده کردم. سعی ام این بود که همه مطالب را بفهمم.

به نظرتان بچه ها بیشتر باید به چه موضوعاتی در درس شیمی توجه کنند؟
کتاب های درسی را خوب بخوانند. در واقع تا سال ۹۲ تیپ تست های شیمی مشخص بود ولی سوالات این درس در یکی ، دو سال اخیر کمی سخت شده و بعضی مسائل شیمی کنکور ۹۴ از نظر محاسباتی و برخی دیگر از نظر مفهومی و محاسباتی سنگین بود، حتی در سوالات حفظی هم از تک تک فرمول ها سوال داده بودند، یعنی طراحان سوال برای کتاب ارزش زیادی قائل هستند.

انتظار داشتید رتبه تک رقمی شوید؟
چون معمولا رتبه هایم در آزمون‌های گاج خوب می شد، این حس را داشتم که می توانم رتبه بیاورم.

چطور متوجه شدید در کنکور رتبه آوردید؟
همکار پدرم این موضوع را در اخبار دید و به پدرم اطلاع داد. پدرم هم تلفنی مرا در جریان گذاشت.

با شنیدن این خبر چه کار کردید؟
اولش شک داشتم، به همین دلیل منتظر شدم تا سازمان سنجش اسامی را روی سایت بگذارد. بعد از دیدن اسامی هم کمی ناراحت شدم چون دوست داشتم رتبه بهتری بیاورم.

چه صحبتی برای خوانندگان رتبه دارید؟
سال دومی ها سعی کنند بر مفاهیم تسلط پیدا کنند. سال سومی ها بچسبند به امتحانات نهایی‌شان و کنکور را در الویت دوم قرار دهند ولی تست هم بزنند. سال چهارمی ها هم امیدشان را از دست ندهند و از الان مشخص کنند که می خواهند در کدام رشته پذیرفته شوند و برای رسیدن به هدفشان برنامه ریزی و تلاش کنند.

تعریف موفقیت از نظر شما چیست؟
موفقیت یعنی به چیزی که می‌خواهی برسی.

الگوی تان چه کسی بود؟
آقای ملکیان رتبه ۲ کنکور ریاضی ۹۱ از مدرسه خودمان.

چه عواملی را در موفقیت‌تان دخیل می‌دانید؟
تلاش و داشتن اولیاء و معلمان خوب، به ویژه والدین چرا که از اول زندگی با فرد هستند. نمی توانم بگویم موفقیتم در کنکور فقط مربوط به ۴ سال آخر است جون خوشبختانه از همان اول ابتدایی جو درس خواندن در خانه ما بود. خانواده ام در سال چهارم هم تا جایی که توانستند شرایط را برایم فراهم کردند. گاهی که تنبلی می کردم پدرم تذکر می‌داد اما زیاد به زمان و نحوه درس خواندنم کاری نداشت و دستم را باز گذاشته بود. این خیلی خوب است، البته برای دانش‌آموزی که خودش درسخوان باشد. دعای مادرم هم که خیلی خوب بود و کمکم کرد.

منبع: مجله رتبه