تهران...اگرم بخوام بیکار و بی دغدغه زندگی کنم شمال(که گمون نکنم بشه)
تهران
رشت
مشهد
دختر:خوابی؟؟؟
پسر: آره بيدار شدم زنگ مي زنم بهت
دختر:من دوس پسر قبليم اين موقع روز خواب نبود
پسر:چه ربطي داره؟
دختر:من واسش مهم بودم
پسر:خوب بيا من بيدار شدم، خوب شد؟
دختر:دوس پسر قبليم اصلا” نمي گفت: من بيدار شدم بيا
پسر:اون يه آدمه ديگه بود من يه آدمه ديگه
دختر:من كه همون آدمم
پسر:من قانع شدم ، از اين به بعد هر روز 6 صب بيدارم
دختر:من 6 خوابم.!!
پسر:دوس دختر قبليم 6 بيدار بود..!
دختر:برو با همون ( گوشي را قطع مي كند)
وبلاگ شخصی من: http://nabzekhab1.blogfa.com
ایران...
اصفهان
مَـن تو زندگــییه وَقتایــی باختمیه وَقتایــی افتادمیه وَقتایــی ضربه خوردمیه وَقتایــے تو تنهایــے مُـردَمحالا باید بگــــــــم:از تــمــوم اینا درس گرفتمحالا خوشحالم که خودممو نیازی ندارم که بَقیه روبرای اثبات ، تحت تاثیر بذارممَـــــــــن خودَمَــــمهَمــیــنُ بَـــــــس
توی ایران اگه راهم بدن،کیش
اگه راه ندن همین تویسرکان خودمون
خارج از کشور هم،دبی
امیدوارم تو دوران پیری تموم دندونات بریزه
اگه همین الان پانشی یه قر بدی تا خستگیت در بره
واقعا امیدوارم
بعضی ها اسم وبلاگشونو میذارن،بذار ما هم بذاریم
NOKHODSIA.ROZBLOG.COM
برای تفریح کل ایران. بگردم!!!
ماه ژانویه لندن باشم!! 25 آوریل ونیز باشم!! زمستونا ساحل جنوب!!
برای زندگی هم یه ویلا لب ساحل خزر!!
تو نقش اول این عاشقونه ای
من با تو گیشه ها رو فتح میکنم
اصفهان
سوئد
سوفی آموندسن از مدرسه به خانه میرفت. تکهیِ اول راه را با یووانا آمده بود.
به فروشگاه بزرگ که رسیدند راهشان از هم جدا شد. سوفی بیرون شهر زندگی میکرد و راهش تا مدرسه دو برابر یووانا بود.
بعد از باغِ آنها بنایِ دیگری نبود، خانهشان انتهای دنیا مینمود.
کتابِ دنیایِ سوفی
نوشتهی یوستین گردر
ترجمهی حسن کامشاد
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)