خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    نمایش نتایج: از 1 به 3 از 3

    موضوع: بعد مرگم

    1. Top | #1
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات

      بعد مرگم

      بعد از مرگم مرا در دورترین غروب خاطراتت هم نخواهی دید...

      من را که هر نفس با یادت اندیشیدم
      و هر لحظه بی آنکه تو بدانی
      برایت آرزوی بهترین ها را کردم...
      بعد از مرگم نامم را در ذهنت تداعی نخواهی کرد..
      .نامی که برایت بیگانه بود اما در کنارت بود...
      .بی آنکه خود خواهان آن باشی...
      بعد از مرگم چشمانم را روی کاغذ نخواهی کشید...
      چشمانی که همواره به خاطر غم ها و شادی هایت بارانی بود و می درخشید
      هنگام دیدن چشمانت....
      بعد از مرگم گرمای دستانم را حس نخواهی کرد..
      .دستانی که روز وشب رو به آسمان برای لبخندت دعا می کردند...
      بعد از مرگم صدایم را نخواهی شنید....
      صدایی که گرچه از غم پر بود اما شنیده می شد
      تا بگوید
      :"دوستت دارم"
      بعد از مرگم خوابم را نخواهی دید....
      خوابی که شاید دیدنش برای من آرزویم بود
      و امید چشم بر هم گذاشتنم....
      بعد از مرگم رد پایم را پیدا نخواهی کرد...
      رد پایی که همواره سکوت شب را می شکست
      تا مطمئن شود تو در آرامش خواهی بود....
      بعد از مرگم باغچه ی گل های رزم را نخواهی دید...
      .باغچه ی گل رزی که هر روز مزین کننده ی گلدان اتاقت بود...
      بعد از مرگم نامه های ناتمامم را نخواهی خواند...
      .نامه هایی که سراسر شوق از تو نوشتن بود...
      بعد از مرگم تو حتی قبرم را نخواهی شناخت...
      .تویی که حتی روی قبرم از تو نوشتم...
      .نوشتم:"دوستت دارم"
      و
      نوشتم:"تو نیز دوستم بدار"
      بعد از مرگم تو در بی خبری خواهی بود....
      روزی به خاک بر می گردم
      سال هاست مرده ام و فراموش شده ام...
      روزی که ره گذری غریبه
      گردنبندی روی زمین پیدا خواهد کرد که نام تو روی آن حک شده است...
      ناگزیر گردنبند را خاک خواهد کرد...
      قبر را روی آن قرار خواهد داد...
      روی تپه ای که دور از شهر است
      و تو حتی در خیالت هم آن تپه را تصور نخواهی کرد...
      آن روز هوا بارانی ست و من می ترسم
      که مبادا تو در جایی باشی که خیس شوی و چتری در دستانت نباشد...
      .من که به باران و خیس شدن از آن عادت کرده ام... .
      به راستی بعد از مرگم فراموش خواهم شد...
      بعد از مرگم چه کسی
      فانوس به دست بر سر قبرم برایم فاتحه می خواند؟

      بعد از مرگم چه کسی
      با اشک چشمانش غبار بر قبرم را می شوید؟
      بعد از مرگم چه کسی
      گیتار به دست آوازه رفتنم را می خواند؟
      بعد از مرگم چه کسی
      برای نبودنم بی تاب و نا آرام میشود؟
      بعد از مرگم چه کسی
      به یاده سوختن دلم لحظه ای یاد می کند مرا؟
      بعد از مرگم چه کسی … ؟!

    2. Top | #2
      کاربر نیمه فعال

      Sharmande
      نمایش مشخصات
      مرگ من روزی فـــرا خـــواهد رسیددر بهـــــاری روشن از امــواج نـــور

      در زمستــــان غبــــار آلــــــود و دور

      یـا خـزانی خـالی از فریــــــاد و شور

      مرگ من روزی فــــرا خــواهد رسید

      روزی از این تلـــخ و شیرین روزهـا

      روز پـــوچی همچو روزان دگــــــــر

      ســــایه ای ز امروزهـــا ، دیروزهــا

      دیدگـــــانم همچو دالان هــــای تــــــار

      گـــونه هـــایم همچو مرمر هـای سرد

      ناگهــــان خـــوابی مرا خـــواهد ربود

      من تهی خــــواهم شد از فریــــاد درد

      خـاک می خواند مرا هر دم به خویش

      می رسند از ره کـــه در خــــاکم نهند

      آه ... شـــــاید عــــاشقـــــانم نیمه شب

      گــــل به روی گـــــور غمنــــاکم نهند

      بعد من ، نـــــاگه به یک سو می روند

      پـــرده هــــــای تیره ی دنیــــــــای من

      چشمهـــــای ناشنـــــاسی می خـــــزند

      روی کــــــاغذ هـــا و دفترهـــــای من

      در اتــــــاق کــــــــوچکم پـــــا می نهد

      بعد من ، بــــا یـــــاد من بیگــــــانه ای

      در بـــر آئینه می مـــــاند به جــــــــای

      تــــــــار موئی ، نقش دستی ، شانه ای

      می رهم از خویش و می مانم ز خویش

      هر چه بر جا مــــــانده ویران می شود

      روح من چــــون بــادبــان قـــــــــایـقی

      در افقهـــــا دور و پنهـــــــان می شود

      می شتــــــابد از پـی هم بی شکـــــیب

      روزهــــا و هفته هـــــــا و ماه هـــــــا

      چشم تــــو در انتظــــــــار نــــــامه ای

      خیره می مــــاند بــــه چشم راه هــــــا

      لیک دیگــــر پیکـــــر سرد مــــــــــرا

      می فشـــــارد خاک دامنگیر خــــاک !

      بی تو ، دور از ضربه هـــــای قلب تو

      قلب من می پوسد آنجــــــا زیر خــاک

      بعد هـــــا نــــــام مرا بــــــاران و بــاد

      نــــــرم می شویند از رخســــار سنگ

      گور من گمنــــــام می مــــــــاند به راه

      فارغ از افســـــانه هـــای نــــام و ننگ
      [SIGPIC][/SIGPIC]

    3. Top | #3
      کاربر نیمه فعال

      Sharmande
      نمایش مشخصات
      الا ای رهگذر منگر چنین بیگانه بر گورم

      چه میخواهی چه میجوئی از این کاشانه عورم؟

      چسان گریم؟ چسان گویم؟ حدیث قلب رنجورم

      ازین خوابیدن درزیرسنگ وخاک خون خوردن

      نمی دانی چه می دانی که آخر چیست منظورم؟

      تن من لاشه فقر است و من زندانی زورم

      کجا میخواستم مردن؟ حقیقت کرد مجبورم

      چه شبها تا سحر عریان به سوز فقر لرزیدم

      چه ساعتها که سرگردان به ساز مرگ رقصیدم

      ازاین دوران آفت زا چه آفت ها که من دیدم

      سکوت و زجر بود و مرگ بود و ماتم وزندان

      هر آن باری که من از شاخسار زندگی چیدم

      فتادم در شب ظلمت به قعر خاک پوسیدم

      ز بس که با لب محنت زمین فقر بوسیدم

      کنون کز خاک غم پرگشته این صدپاره دامانم

      ببین پایان کارم را و بستان دادم از دهرم

      که خون دیده آبم کرد و خاک مرده ها نانم

      همان دهری که با پستی به سندان کوفت دندانم

      به جرم اینکه انسان بودم و می گفتم انسانم

      ستم خونم بنوشید و بکوبیدم به بد مستی

      وجودم حرف بی جائی شد اندر مکتب هستی

      شکست وخردشد افسانه شدروزم به صد پستی

      کنون ای رهگذر در قلب این سرمای سرگردان

      به جای گریه بر قبرم بکش با خون دل دستی

      که تنها قسمتش زنجیر بود از عالم هستی

      نه غمخواری نه دلداری نه کس بودم دراین دنیا

      همه بازیچه پول و هوس بودم در این دنیا

      به فرمان سکوت کاروان تیره بختی ها

      سراپا نغمه عصیان جرس بودم دراین دنیا

      پرو پا بسته مرغی در قفس بودم دراین دنیا

      به فرمان حقیقت رفتم اندر قبر با شادی

      که تا بیرون کشم از قعر ظلمت نعش آزادی
      [SIGPIC][/SIGPIC]

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    کلمات کلیدی این موضوع




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن