خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    نمایش نتایج: از 1 به 2 از 2
    1. Top | #1
      پاسخگوی ارشد

      نمایش مشخصات

      هوشنگ ابتهاج / 4 فروردین

      زين گونه ام كه در غم غربت شكيب نيست
      گر سر كنم شكايت هجران غريب نيست

      جانم بگير و صحبت جانانه ام ببخش
      كز جان شكيب هست و ز جانان شكيب نيست

      گم گشته ی ديار محبت كجا رود؟
      نام حبيب هست و نشان حبيب نيست

      عاشق منم كه يار به حالم نظر نكرد
      ای خواجه درد هست و لیكن طبیب نیست

      در كار عشق او كه جهانیش مدعی است
      اين شكر چون كنیم كه ما را رقیب نیست

      جانا نصاب حسن تو حد كمال یافت
      وین بخت بین كه از تو هنوزم نصیب نیست

      گلبانگ سایه گوش كن ای سرو خوش خرام
      كاین سوز دل به نـاله ی هر عندليب نيست




      هوشنگ ابتهاج





      همه لطف خداست.

    2. Top | #2
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات

      نمی دانم چه می خواهم بگویم / زبانم در دهان باز بسته ست

      در تنگ قفس باز است و افسوس / که بال مرغ آوازم شکسته ست

      نمی دانم چه می خواهم بگویم / غمی در استخوانم می گدازد
      خیال ناشناسی آشنا رنگ / گهی می سوزدم گه می نوازد

      پریشان سایه ای آشفته آهنگ / ز مغزم می تراود گیج و گمراه
      چو روح خوابگردی مات و مدهوش / که بی سامان به ره افتد شبانگاه

      درون سینه ام دردی ست خونبار
      که همچون گریه می گیرد گلویم
      غمی ‌آشفته دردی گریه آلود
      نمی دانم چه می خواهم بگویم

      هوشنگ ابتهاج

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن