هزینه پزشکی در هند بین 120 تا 170 هزار دلاره!!! هر دلار شما همون 3 هزار تومن بگیر میشه بین 35 تا 500 و خورده ای! این نصف بین الملله؟ ماهی 700-800 هم خورد خوراک و هزینه های جانبی چندین برابر بین المل میشه.
نوشته اصلی توسط par.rah
جایی هم مدرک جای دگیرو قبول نداره در رشته پزشکی هیچ کجا مال هیچ کجا!!! یک سری امتحانات ارزشیابی هست باید فرد در اونها قبول بشه خیلی هم سخت هستند.
ماییم و رخ یار دل آرام و دگر هیچ... ما راست همین حاصل ایام و دگر هیچ
نه عزیزم
اون بین الملل هم قبول نمیشه بعد میره ترکیه نه اینکه بین الملل و ... قبول بشه نره ول کنه بره ترکیه!
ماییم و رخ یار دل آرام و دگر هیچ... ما راست همین حاصل ایام و دگر هیچ
هند دانشگاه خوبم داره البته مثلا مانیپال قویه ولی پذیرشش خیلی سخته هزینه هم 170 هزار تا حدودا بغیر از دونیشن.
ماییم و رخ یار دل آرام و دگر هیچ... ما راست همین حاصل ایام و دگر هیچ
من خودمو مثال می زنم:
پدرم و مادرم سوادشون در حد ابتداییه من میخواستم دبیرستان برم تجربی ولی متاسفانه یک مشورت باعث شد که خشت اولو اشتباه بگذارم.یه بنده خدایی که مثلا میتونست به عنوان فهمیده ترین افراد اطرافم باشه بهم گفت ریاض چند شدی گفتم 19 فیزیک گفتم 19 گفت حتما برو رشته ریاضی چرا؟گفت چون موفق خواهی شد حتما.سال 76.خوب اون موقع امکانات ما در این حد بود.من اول دبیرستان بودم ولی سر کلاس معلم مینشست جای من و من پای تخته هم به بچه ها و هم به معلم ریاضی یاد میدادم.شد موقع کنکور و من بدون اینکه خودشناسی دقیقی از خودم داشته باشم گفتم برم دنبال علاقم من واقعا ریاضیو دوست داشتم ولی این علاقه با فلسفه زندگیم سازگار نبود من آدمی نبودم که ساعت ها بشینم و روی یه مساله فکر کنم من دوست داشتم ساعت ها در بیمارستان بیخوابی بکشم برای نجات جون آدمها.یادمه ترم اول یکی از بچه ها دلش درد گرفت دوستان می گفتند سوسول بازی درنیار چیزی نیست خوب میشه ولی چون من علائم آپاندیسو میدونستم دوستمو بردم بیمارستان آزمایش داد و کاشف به عمل اومد که بله آپاندیسه خونوادش شهرستان بودن و من اون شب با تمام عشق بالا سرش موندم و خوشبختانه عمل شد و حالشم خوب شد.من با رتبه 3000منطقه 2 سال 82 رفتم رشته ریاضی امیرکبیر...
ترم اول فهمیدم که اصلا مال رشته ریاضی و فنی نیستم میخواستم انصراف بدم و همه چیزو تغییر بدم ولی جرات و جسارتشو نداشتم چون از حرف دیگران می ترسیدم.یکی از آشناهامون سال 80 مهندسی کشاورزی می خوند دو ترم خوند ولی دید نه این اون چیزی نیست که دنبالشه پدر ومادرش خیلی با انصرافش مخالفت می کردن ولی این دوستمون یه امتیاز بزرگی داشت که من نداشتم:حمایت 3 عموی پزشک متخصص انصراف داد و رفت سربازی و کنکور داد و پزشکی دانشگاه اصفهان قبول شد...
سال 86 مدرکمو گرفتم و خواستم کنکور تجربی بدم ولی قانون وزارت بهداشت سد راهم شد...
سال 88 کنکور فوق دادم و صنایع تربیت مدرس قبول شدم ولی یه ترم بیشتر نتونستم دووم بیارم و انصراف دادم...
اینها همه بخش کوچکی از زندگی سراسر تباه شده منه و همش به خاطر عدم آگاهی و جل و جبر محیط من اشتباه کردم ولی نه اشتباهی از سر آگاهی بلکه از سر جهل و تنهایی...
من فقط یه فرصت جبران میخوام مگه کسی که تو امتحانش رد میشه دوباره فرصت جبران نداره؟حتی ما وقتی خبط و خطایی هم می کنیم خدا فرصت جبران و بازگشت واسمون میذاره.فقط یه چیزه تو این دنیا که دیگه نمیتونی جبرانش کنی:عمر رفته...
من از خدا فقط یه چیز میخوام:
اگه حتی یه روز از عمرم باقی مونده اون یه روز بتونم برای بشریت مفید باشم...
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)
LinkBack URL
About LinkBacks
پاسخ با نقل قول