خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    نمایش نتایج: از 1 به 14 از 14
    1. Top | #1
      پاسخگوی ارشد

      نمایش مشخصات

      حافظ شیرازی / 18 اسفند

      زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم
      ناز بنیاد مکن تا نکنی بنیادم

      می مخور با همه کس تا نخورم خون جگر
      سر مکش تا نکشد سر به فلک فریادم

      زلف را حلقه مکن تا نکنی در بندم
      طره را تاب مده تا ندهی بر بادم

      یار بیگانه مشو تا نبری از خویشم
      غم اغیار مخور تا نکنی ناشادم

      رخ برافروز که فارغ کنی از برگ گلم
      قد برافراز که از سرو کنی آزادم

      شمع هر جمع مشو ور نه بسوزی ما را
      یاد هر قوم مکن تا نروی از یادم

      شهره ی شهر مشو تا ننهم سر در کوه
      شور شیرین منما تا نکنی فرهادم

      رحم کن بر من مسکین و به فریادم رس
      تا به خاک در آصف نرسد فریادم

      حافظ از جور تو حاشا که بگرداند روی
      من از آن روز که در بند تو ام آزادم


      حافظ شیرازی





      همه لطف خداست.
      ویرایش توسط mahdi nazari : 19 اسفند 1391 در ساعت 00:44

    2. Top | #2
      sbm

      نمایش مشخصات
      خواجه حافظ شیرازی :
      آن ترک پری چهره که دوش از بر ما رفت

      آیا چه خطا دید که از راه خطا رفت

      تا رفت مرا از نظر آن چشم جهان بین

      کس واقف ما نیست که از دیده چه‌ها رفت


      بر شمع نرفت از گذر آتش دل دوش

      آن دود که از سوز جگر بر سر ما رفت


      دور از رخ تو دم به دم از گوشه چشمم

      سیلاب سرشک آمد و طوفان بلا رفت


      از پای فتادیم چو آمد غم هجران

      در درد بمردیم چو از دست دوا رفت


      دل گفت وصالش به دعا باز توان یافت

      عمریست که عمرم همه در کار دعا رفت


      احرام چه بندیم چو آن قبله نه این جاست

      در سعی چه کوشیم چو از مروه صفا رفت


      دی گفت طبیب از سر حسرت چو مرا دید

      هیهات که رنج تو ز قانون شفا رفت


      ای دوست به پرسیدن حافظ قدمی نه

      زان پیش که گویند که از دار فنا رفت

      .
      از خدا بخواین بهم آرامش بده چون واقعا بهش نیاز دارم
      واقعا....

    3. Top | #3
      کاربر باسابقه

      Khabalod
      نمایش مشخصات
      حافظ قربون کلامت.غریبی و غربت خیلی سخته
      چرا نه در پی عزم دیار خود باشم-- --چرا نه خاک سر کوی یار خود باشمغم غریبی و غربت چو بر نمی تابم* ***-به شهر خود روم و شهریار خود باشم
      ز محرمان سرا پردهء وصال شوم----.......------ز بندگان خدا وند گار خود باشم
      چو کار عمر . نه پیداست باری آن اولی--------که روز واقعه پیش نگار خود باشمز دست بخت گران خواب و کار بی سامان---- -گرم بود گله ای راز دار خود باشم

      همیشه پیشهء من عاشقی و رندی بود -----دگر بکوشم و مشغول کار خود باشم
      بود که لطف ازل . رهنمون شود . حافظ --*-- وگرنه تا به ابد شرمسار خود باشم

    4. Top | #4
      sbm

      نمایش مشخصات
      خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است چون کوی دوست هست به صحرا چه حاجت است

      جانا به حاجتی که تو را هست با خدا کآخر دمی بپرس که ما را چه حاجت است


      ای پادشاه حسن خدا را بسوختیم آخر سؤال کن که گدا را چه حاجت است


      ارباب حاجتیم و زبان سؤال نیست در حضرت کریم تمنا چه حاجت است


      محتاج قصه نیست گرت قصد خون ماست چون رخت از آن توست به یغما چه حاجت است


      جام جهان نماست ضمیر منیر دوست اظهار احتیاج خود آن جا چه حاجت است


      آن شد که بار منت ملاح بردمی گوهر چو دست داد به دریا چه حاجت است


      ای مدعی برو که مرا با تو کار نیست احباب حاضرند به اعدا چه حاجت است


      ای عاشق گدا چو لب روح بخش یار می‌داندت وظیفه تقاضا چه حاجت است


      حافظ تو ختم کن که هنر خود عیان شود با مدعی نزاع و محاکا چه حاجت است
      .
      از خدا بخواین بهم آرامش بده چون واقعا بهش نیاز دارم
      واقعا....

    5. Top | #5
      کاربر باسابقه
      کاربر برتر

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      یا رب این نوگل خندان که سپردی به منش

      می‌سپارم به تو از چشم حسود چمنش

      گر چه از کوی وفا گشت به صد مرحله دور

      دور باد آفت دور فلک از جان و تنش

      گر به سرمنزل سلمی رسی ای باد صبا

      چشم دارم که سلامی برسانی ز منش

      به ادب نافه گشایی کن از آن زلف سیاه

      جای دل‌های عزیز است به هم برمزنش

      گو دلم حق وفا با خط و خالت دارد

      محترم دار در آن طره عنبرشکنش

      در مقامی که به یاد لب او می نوشند

      سفله آن مست که باشد خبر از خویشتنش

      عرض و مال از در میخانه نشاید اندوخت

      هر که این آب خورد رخت به دریا فکنش

      هر که ترسد ز ملال انده عشقش نه حلال

      سر ما و قدمش یا لب ما و دهنش

      شعر حافظ همه بیت الغزل معرفت است

      آفرین بر نفس دلکش و لطف سخنش



      ویرایش توسط M o h a m m a d : 18 مهر 1392 در ساعت 15:30

    6. Top | #6
      کاربر باسابقه
      کاربر برتر

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      دارم از زلف سياهش گله چندان كه مپرس
      كه چنان زو شده ام بي سر و سامان كه مپرس

      كس به امّيد وفا ترك دل و دين مكناد
      كه چنانم من از اين كرده پشيمان كه مپرس

      به يكي جرعه كه آزار كسش در پي نيست
      زحمتي مي كشم از مردم نادان كه مپرس

      زاهد از ما به سلامت بگذر كاين مي لعل
      دل و دين مي برد از دست بدانسان كه مپرس

      گفت و گو هاست در اين راه كه جان بگدازد
      هركسي عربده اي اين كه مبين آن كه مپرس

      پارسايي و سلامت هوسم بود ولي
      شيوه اي مي كند آن نرگس فتّان كه مپرس

      گفتم از گوي فلك صوت حالي پرسم
      گفت آن مي كشم اندر خم چوگان كه مپرس

      گفتمش زلف به خون كه شكستي گفتا
      حافظ اين قصه دراز ست به قرآن كه مپرس




    7. Top | #7
      کاربر باسابقه

      Khabalod
      نمایش مشخصات

      رسید مژده که ایّام غم نخواهد ماند
      چنان نماند، چنین نیز هم نخواهم ماند
      من ارچه در نظر یار خاکسار شدم
      رقیب نیز چنین محترم نخواهد ماند
      چه جای شکر و شکایت ز نقش نیک و بد است
      چو بر صحیفه ی هستی رقم نخواهد ماند
      سرود مجلس جمشید گفته اند این بود
      که جام باده بیاور که جم نخواهد ماند!

    8. Top | #8
      کاربر باسابقه

      Khabalod
      نمایش مشخصات
      دلربائى همه آن نيست كه عاشق بكشند خواجه آنست كه باشد غم خدمتگارش
      جاى آنست كه خون موج زند در دل لعل زين تغابن كه خزف مى شكند بازارش
      بلبل از فيض گل آموخت سخن ورنه نبود اين همه قول و غزل تعبيه در منقارش
      اى كه در كوچه ء معشوقه ما مى گذرى بر حذر باش كه سر مى شكند ديوارش
      آن سفر كرده كه صد قافله دل همره اوست هر كجا هست خدايا به سلامت دارش
      صحبت عافيتت گرچه خوش افتاد اى دل جانب عشق عزيزست فرو مگذارش
      صوفى سرخوش ازين دست كه كج كرد كلاه به دو جام دگر آشفته شود دستارش
      دل حافظ كه به ديدار تو خوگر شده بود
      ناز پرورد وصالست مجو آزارش

    9. Top | #9
      کاربر باسابقه

      Khabalod
      نمایش مشخصات
      خوشا شيراز و وضع بى مثالش خداوندا نگه دار از زوالش
      ز ركن آباد ما صد لوحش الله كه عمر خضر مى بخشد زلالش
      ميان جعفرآباد و مصلى عبيرآميز مى آيد شمالش
      به شيراز آى و فيض روح قدسى به جوى از مردم صاحب كمالش
      كه نام قند مصرى برد آن جا؟ كه شيرينان ندادند انفعالش
      صبا زان لولى شنگول سرمست چه دارى آگهى چونست حالش
      گر آن شيرين پسر خونم بريزد دلا چون شير مادر كن حلالش
      مكن از خواب بيدارم خدا را كه دارم خلوتى خوش با خيالش
      چرا حافظ چو مى ترسيدى از هجر
      نكردى شكر ايام وصالش

    10. Top | #10
      کاربر باسابقه

      Khabalod
      نمایش مشخصات

      حافظ

      خواجه شمس‌الدین محمد شیرازی متخلص به "حافظ"، غزلسرای بزرگ و از خداوندان شعر و ادب پارسی است. وی حدود سال ۷۲۶ هجری قمری در شیراز متولد شد. علوم و فنون را در محفل درس استادان زمان فراگرفت و در علوم ادبی عصر پایه‌ای رفیع یافت. خاصه در علوم فقهی و الهی تأمل بسیار کرد و قرآن را با چهارده روایت مختلف از بر داشت. "گوته" دانشمند بزرگ و شاعر و سخنور مشهور آلمانی دیوان شرقی خود را به نام او و با کسب الهام از افکار وی تدوین کرد. دیوان اشعار او شامل غزلیات، چند قصیده، چند مثنوی، قطعات و رباعیات است. وی به سال ۷۹۲ هجری قمری در شیراز درگذشت. آرامگاه او در حافظیهٔ شیراز زیارتگاه صاحبنظران و عاشقان شعر و ادب پارسی است.

    11. Top | #11
      کاربر باسابقه

      Khabalod
      نمایش مشخصات
      هر مرغ به دستانی در گلشن شاه آمد
      بلبل به نواسازی حافظ به غزل خوانی
      20 مهر سالروز جهانی بزرگداشت حافظ را به حافظ دوستان تبریک می گوییم.

      میدونم دیروز بود اما دیروز هم مطلب گذاشتم میخواسم ببینم کسی دیگه هم میدونه تا امروز صبر کردم.اما هیچکی یادش نبود

    12. Top | #12
      کاربر باسابقه

      Khabalod
      نمایش مشخصات




    13. Top | #13
      sbm

      نمایش مشخصات
      من میدونستم
      .
      از خدا بخواین بهم آرامش بده چون واقعا بهش نیاز دارم
      واقعا....

    14. Top | #14
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      من همیشه 20 مهر حافظیه بودم ( ای حال میداد ) امسال نشد برم
      پل ارتباطی ما و شما در فیسبوک :
      ّ
      FaceBook.Com/Konkur.in
      جدیدترین اپلیکیشن های اندروید در تاپیک کنکور دروید

      عاشق دست پخت مادرمم اگرم سرد باشه مشکلی نی در عوض یه ادویه داره که توی هیچ رستورانی نیست و اسمش عشقه

      _ ملتفت _

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    کلمات کلیدی این موضوع




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن