...همه لشکر از بهر آن ارجمند
زبان برگشادند يکسر ز بند
که درمان اين کار يزدان کند
مگر کاين سخن بر تو آسان کند
يکي دشنه بگرفت رستم به دست
که از تن ببرّد سر خويش پست
بزرگان بدو اندر آويختند
ز مژگان همي خون فرو ريختند
بدو گفت گودرز کاکنون چه سود؟
که از روي گيتي برآري تو دود
تو بر خويشتن گر کني صد گزند
چه آساني آيد بدان ارجمند؟
اگر مانَد او را به گيتي زمان
بماند؛ تو بي رنج با او بمان
وگر زين جهان اين جوان رفتنيست
به گيتي نگه کن که جاويد کيست؟
شکاريم يکسر همه پيش مرگ
سري زير تاج و سري زير ترگ...
حکیم فردوسی توسی
راستی، این بیتا مال کجاس بچه ها؟!