اول همیشه خودمم میدونید که :
دوستت دارم ...........
اول همیشه خودمم میدونید که :
دوستت دارم ...........
خدایا خیلی دوستت دارم..........
مـــــــــــا آزمـــــــــوده ایمــــــ در این شهــــــــــــــر
بختــــــــــــــــــــ خویش
بیــــــــــــــرون بایــــــد کشیـــــــــد از این ورطــــه
رختـــــــــــــــــ خویش
نــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــــرو
تنهایی بدون تو میترسم.
نیلگون و مهدی توجه کردید هر3 باهم نوشتیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نه تو مانی
نه اندوه
ونه هیچ یک از مردم این آبادی
به حباب نگران لب یک رود قسم
و به کوتاهی آن لحظه ی شادی که گذشت
غصه ها میگذرد
آنچنان که فقط خاطره ها می مانند
لحظه ها عریانند
به تن لحظه ی خود
جامه ی اندوه مپوشان هرگز
عزیز دل یادت کم کم دارد به خیر میشود....
به دلم افتاده امشب ... که به یاد من نشستی
پلک تــو سنگین خوابه ... اما چشماتــونبستی
به دلم افتاده امشب ... که دلت هوام و کرده
میون خاطره هامون ... داره دنبالم می گرده
همه ی خاطره هارو
دوره کن
مثل من امشب
تــو به خواب من ِ تنها
نازنین سر بزن امشب
واسه خودم مینویسم
تو زندگیت ب جز خدا ب هیچکی اعتماد نکن
جوهر خودکارم تموم شد کی خودکارشو بم قرض میده؟
دختر:خوابی؟؟؟
پسر: آره بيدار شدم زنگ مي زنم بهت
دختر:من دوس پسر قبليم اين موقع روز خواب نبود
پسر:چه ربطي داره؟
دختر:من واسش مهم بودم
پسر:خوب بيا من بيدار شدم، خوب شد؟
دختر:دوس پسر قبليم اصلا” نمي گفت: من بيدار شدم بيا
پسر:اون يه آدمه ديگه بود من يه آدمه ديگه
دختر:من كه همون آدمم
پسر:من قانع شدم ، از اين به بعد هر روز 6 صب بيدارم
دختر:من 6 خوابم.!!
پسر:دوس دختر قبليم 6 بيدار بود..!
دختر:برو با همون ( گوشي را قطع مي كند)
وبلاگ شخصی من: http://nabzekhab1.blogfa.com
چقدر خسیسین ینی هیچکی نیس خودکارشو ب ما قرض بده؟
دختر:خوابی؟؟؟
پسر: آره بيدار شدم زنگ مي زنم بهت
دختر:من دوس پسر قبليم اين موقع روز خواب نبود
پسر:چه ربطي داره؟
دختر:من واسش مهم بودم
پسر:خوب بيا من بيدار شدم، خوب شد؟
دختر:دوس پسر قبليم اصلا” نمي گفت: من بيدار شدم بيا
پسر:اون يه آدمه ديگه بود من يه آدمه ديگه
دختر:من كه همون آدمم
پسر:من قانع شدم ، از اين به بعد هر روز 6 صب بيدارم
دختر:من 6 خوابم.!!
پسر:دوس دختر قبليم 6 بيدار بود..!
دختر:برو با همون ( گوشي را قطع مي كند)
وبلاگ شخصی من: http://nabzekhab1.blogfa.com
نه تو مانی
نه اندوه
ونه هیچ یک از مردم این آبادی
به حباب نگران لب یک رود قسم
و به کوتاهی آن لحظه ی شادی که گذشت
غصه ها میگذرد
آنچنان که فقط خاطره ها می مانند
لحظه ها عریانند
به تن لحظه ی خود
جامه ی اندوه مپوشان هرگز
اخه اینجا مغازه ندارن
دختر:خوابی؟؟؟
پسر: آره بيدار شدم زنگ مي زنم بهت
دختر:من دوس پسر قبليم اين موقع روز خواب نبود
پسر:چه ربطي داره؟
دختر:من واسش مهم بودم
پسر:خوب بيا من بيدار شدم، خوب شد؟
دختر:دوس پسر قبليم اصلا” نمي گفت: من بيدار شدم بيا
پسر:اون يه آدمه ديگه بود من يه آدمه ديگه
دختر:من كه همون آدمم
پسر:من قانع شدم ، از اين به بعد هر روز 6 صب بيدارم
دختر:من 6 خوابم.!!
پسر:دوس دختر قبليم 6 بيدار بود..!
دختر:برو با همون ( گوشي را قطع مي كند)
وبلاگ شخصی من: http://nabzekhab1.blogfa.com
مگه کجایی که مغازه نداره؟
مـــــــــــا آزمـــــــــوده ایمــــــ در این شهــــــــــــــر
بختــــــــــــــــــــ خویش
بیــــــــــــــرون بایــــــد کشیـــــــــد از این ورطــــه
رختـــــــــــــــــ خویش
مینویسم :
نیست دغدغه ؛ وقتی ریختن رفیقا تو بیست منطقه !
دختر:خوابی؟؟؟
پسر: آره بيدار شدم زنگ مي زنم بهت
دختر:من دوس پسر قبليم اين موقع روز خواب نبود
پسر:چه ربطي داره؟
دختر:من واسش مهم بودم
پسر:خوب بيا من بيدار شدم، خوب شد؟
دختر:دوس پسر قبليم اصلا” نمي گفت: من بيدار شدم بيا
پسر:اون يه آدمه ديگه بود من يه آدمه ديگه
دختر:من كه همون آدمم
پسر:من قانع شدم ، از اين به بعد هر روز 6 صب بيدارم
دختر:من 6 خوابم.!!
پسر:دوس دختر قبليم 6 بيدار بود..!
دختر:برو با همون ( گوشي را قطع مي كند)
وبلاگ شخصی من: http://nabzekhab1.blogfa.com
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)