بهترین : رفتیم خونه عموم افطاری دعوت بودیم و بعد چند با پسر عموم Pes بازی کردیم و روش رو کم کردم
بدترین : اتفاق بدی خدا رو شکر برام نیافتاد امروز
بهترین : رفتیم خونه عموم افطاری دعوت بودیم و بعد چند با پسر عموم Pes بازی کردیم و روش رو کم کردم
بدترین : اتفاق بدی خدا رو شکر برام نیافتاد امروز
بهترین:http://forum.konkur.in/thread27816.html برنامه ی جدید مسافرتمونیکی هم پیدا کردن اواتار نهایی!!نهار خوردن بعد یه ماهوای چقد زندگی یکنواخته
بدترین:توهین شنیدن از بعضیا تو انجمن بخاطرمقصودلو!یه روزه دیگه نزدیک شدن ب تاپیک اعلام رتبه ها
بهترین: اومدنِ خالم اینا:/
بدترین: امروز خیلی بیشتر از حالتِ معمول حرص خوردم، هیشکی انگار به فکر من نبود، حالا فردا پس فردا بمیرم، همه میشن خانواده خو به چه درد میخوره!یعنی چی این همه تفکرات خرافی!!
با دلام*_*
بهترین اتفاق مهمونی امشب بود.....بدترینش تب صبح بود ک چشام داشت میسوخت....
میتونید ی کار دانشجویی خوب بهم معرفی کنید؟
بهترین :رفتن به مهمونی و شوخی و خنده
بدترین :شکستم در بازی کلش آف کلنز
کلا روز عالی بود
حق حضانت برای تو ، درد زایمان برای من! نام خانواده برای تو ، زحمت خانواده برای من ! چهار عقد ، برای تو ، حسرت عشق برای من ! هزار صیغه برای تو ، حکم سنگسار برای من ! هوس برای تو ! عفاف برای من ! هــــــــــــــزار ســـــــال گذشت این مرض درمان نشد !! همه چیز برای تو ؛ و هیچ برای من .. براستی زن بودن کار مشکلی است : مجبوری مانند یک کدبانو رفتار کنی ، همانند یک مرد کار کنی ، شبیه یک دختر جوان به نظر برسی و مثل یک سالمند فکر کنی؛... .
"سیمین دانشور"
بهترین : شام رفتیم بیرون بعدشم رفتیم بام کرج عشخ و حال تا 1 شب
اتفاق بدی نیفتاده خدا رو شکر
خوبترینش رفتیم خونه پدر بزرگم خعلی خوب بود
بدترینش این بود بعد یه مدت شب نخابی خیال داشتم تا12بخابم 6بلند شدم برا نماز
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)