احساس خلسه و یه جورایی صفر مطلق چون نه میشه گفت بد بودم نه میشه گفت خوب یه حس خلسه که نمیدونی مقصری یا ن
احساس خلسه و یه جورایی صفر مطلق چون نه میشه گفت بد بودم نه میشه گفت خوب یه حس خلسه که نمیدونی مقصری یا ن
یجوریه انگار ادم تازه عمق فاجعرو میفهمه
این چند روزو میخواد بشینه عین چی بخونه نخوابه و اینا
ولی دیگه دیره دیگه دیره
آپ
جهت استرس دادن به کاربران ، خراب کردن حال ها ، تغییر در رتبه ها وجلو انداختن خود و ... : |
-
رفع اسپم :
احساس بسیار بهتری نسبت به دفعات قبل ، حدالامکان تلاش کردم . شد شد نشد هم نشد d:
چند روزی هست که حساسیت فصلی سراغم اومده و دچار آبریزش بینی شدید شدم...نمیدونم یا این وضعیت ماسک زدن و آبریزش قراره سرجلسه چجوری کنار بیام
ولی درکل استرس زیادی ندارم و سال قبل بهم ثابت شد که هرکسی به همون اندازه تلاش درست خودش نتیجه میگیره پس خیلی هامون همین الآن هم میدونیم نتیجه چی میشه فقط باید آرامش مون رو حفظ کنیم و توکل مون به خدا باشه
فقط یه تجربه هم بگم بهتون که اصصصصصلا و ابدا بابت اینکه احیانا اگر خواب نرفتین، استرس نگیرین
من پارسال تا ساعت 3.5 بیدار بودم :/ حتی داشتم گریه میکردم( ) بابت چی؟ بابت اینکه خواب نمیرفتم :/
ولی صبح وقتی رفتم سرجلسه، اصصصصصصصصلا حتی یک ذره هم احساس کم خوابی نداشتم یا مشاورم میگفت دانش آموز داشته تا ساعت 5 صبح داشته تو تل باهاش حرف میزده :/ میگفت خودش ساعت 5 که شد گفت خانم برم یکم بخوابم رتبشم 600 شد اینو گفتم که اگه این موضوع که اغلب واسه کساییکه سال اولشونه ممکنه رخ بده، واستون پیش اومد نگرانش نباشین. سرجلسه خودبه خود فعال میشین
قبل از عمل کردن گوش کن....
قبل از واکنش نشان دادن فکر کن.....
قبل از شماتت کردن صبر کن...
قبل از دعا کردن ببخش....
قبل از دست کشیدن تلاش کن!....
ویرایش توسط Saeed_Alyxra : 28 مرداد 1399 در ساعت 09:23
دی با هدف دارو تهران شروع کردم
عید فقط دارو سراسری
یک ماه قبل کنکور دارو آزاد
یه هفته قبل پیرا آزاد
در این لحظه از زندگی ام فقط به یه چیز فکر میکنم اونم دخترا فقط می فهمن چی میگم
هفته پیش خیلی خیلی استرس داشتم ولی الان نه فکرکنم به خاطر ایندرال و گل گاو زبونه
بودن یا نبودن
مسئله اینست...
از امام خمینی پرسیدن که از برگشتن به ایران چه حسی دارید؟ گفتن "هیچ"
بیشتر ماهم یه همچین حالتی شدیم الان
ولی خب جدی وقتی آدم به عقب نگاه میکنه و میبینه چه زمانایی رو بخاطر سهل انگاری و تنبلی از دست داده یکم بهم میریزه قطعا . . .
تقریبا یه هفتس از شدت استرس به حالت اقفی ام
با اینکه میدونم رتبم خیلییییییییییییییی قهوه ای خاهد بود و برای شروع از هفته ی بعد هم آمادم ولی همچنان استرس دارم
حس خیلیی مزخرفی هس تو شکمم هزارتا پروانه دارم که هی وول می خورن
یاد اون وقتایی میوفتم که درس نخوندم و بجاش رفتم فیفا زدم در حالی که میشد و میتونستم حداقل دو ساعت بیشتر بخونم و چندین تست بیشتر بزنم شاید یکی از نکات کنکور۹۹ توی همون چند تا تست بیشتری باشه که نزدمیاد اون وقتایی میوفتم که درس نخوندم و رفتم عصر جدید رو دیدم و از اول تا آخرش هی حرص میخوردم که لنتی الان رقیبات دارن کتابارو درو میکنن بعدش تو نشستی پشتک وارو زدن میبینی؟ که چی بشه؟اینا واس تو نون وآب میشه؟ولی من باااااز دیدنشو ادامه میدادمیاد اون گروهای مسخره ای میوفتم که به قصد فرستادن گزارش مطالعه عضو میشدم و بیشتر شبیه به مرکز رل زدن و دوستیابی بود تا گروه گزارش مطالعه:/خلاااااصه میدونم انجام دادن این کارا واسه انسان لازمه ولی تروخدا خییییلی کم باشه اینو به کنکوریا سال بعد میگم مدیریت کنین توی سال کنکور نزارین چیزی به غیر از درس اولویت ذهنیتون باشه فقط و فقط و فقط درس به خدا ارزشش رو داااااره گوش ندین به اینایی که میگن پزشکی اشباع شده و از این حرفای مسخره و بی اساس!این حرفا اراده تون رو سست میکنه پزشکی همش که بازار کارش نیس خیلی وقتا حتی قدم زدن توی حیاط دانشکده پزشکی لذتی داره که با هیچی قابل مقایسه نیست بدستش بیارین این لذتو
یاد خودم میفتم که منتظر یه روز بودم که تمام شرایط ایده ال بشه و من از اون روز تبدیل بشم به منظم ترین انسان روی کره زمین ساعت بیداری دقیق تایم غذا دقیق تایم ورزش دقیق خلاصه یه جور رباط که حتی نفس کشیدنش هم طبق برنامه اس هعیییی همین کمال گرایی باعث شده هنوز کنکوری باشم و هر سال دریغ از پارسال
راستی کنکوریای بعد از این یه چیزی بهتون بگم :اون شنبه هست که منتظرشین اون هیچ وقت نمیاد دیگه خود دانی
در حال حاضر 4 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 4 مهمان)