هر بار این درو محکم نبند نرو
این چشمای ترو نکن تو بدترو
نفسم میبره دل من دلخوره
بی تو از دلهره هر دقیقه اش پره
هر بار این درو محکم نبند نرو
این چشمای ترو نکن تو بدترو
نفسم میبره دل من دلخوره
بی تو از دلهره هر دقیقه اش پره
هی بارون بزن که نم نم اِت
شبیه بغضمه
بزن که از غمت هرچی بگم کمه
هی بارون بزن که خیس شم
بذار مریض شم
شاید بفهمه باز براش عزیز شم
ای بارون بزن که فاصله ام زیاده با اون
گذاشته رفته اون که دنیام بود
هی با این هی با اون
ببار اگه نباری گریه میکنم
منو که میشناسی ول نمیکنم
یکی جواب این سوالمو بده
چطور بدون زندگیم زندگی کنم
دانستن کافی نیست، باید اقدام کرد.
خواستن کافی نیست، باید کاری کرد.
هیرام اسمیت
ویرایش توسط Love Rain : 28 بهمن 1397 در ساعت 23:48
میرم پی اون حسی
که تو تو گیر نیاوردم
تا تو بهم برسی
ندیدم اون روزو مردم
دردم اینه از خودی خوردم ، از خودی خوردم
تازگی داره قلبم واسه اون آمادگی داره
زیبایی رو تو عین سادگی داره مگه داریم مگه داریم
خوبیش اینه که میدونم پای دلم میشینه که ثابت کنه تو زندگیم همیشه یکه
مگه داریم مگه داریم …
من میخوام بدونی زندگیمی تو همراه همیشگیمی
خوشحالم اینجایی مجنونم و شیدایی
دیوونه شد از دستت صدبار دل ای وای
من از قلبم تو رو خط زدم راحت برو
دیوونه بازیه من بدعادت کرد تورو
بد دوست دارم تو رو ولی کم نمیارم تورو
وای از حال هم خبر نداریم
دوریمو این تنهاییو باور نداریم
وای بغضم با گریه وا نمیشه
میخوام فراموشت کنم اما نمیشه
همه ی میگن که تو رفتی، همه ی میگن که تو نیستی
همه میگن که دوباره... دل تنگمو شکستی
…
:-)
گفت: احوالت چطور است؟
گفتمش: عالی است
مثل حال گُل!
...
ویرایش توسط alire : 29 بهمن 1397 در ساعت 01:58
یک آن ای جان کم نشدی در یادم
شادم زان دم که بی هوا دل دادم
جان جانان آه ای پریزاد من
عشقت عمریست رسیده به داد من
نیستی خودت کنارم و صدات همش تو گوشمه
بارونی قشنگی که هدیه دادی رو دوشمه
گفت: احوالت چطور است؟
گفتمش: عالی است
مثل حال گُل!
...
من موندم لای شما لاشیا
من موندم لای بازی با این بازیا
علی سورنا
پای دوست داشتنت ایستادهام...
مثلِ درختِ کاج
روبروی پاییز...
این لحظه در هوای تو _ گم شده در صدای تو
من عاشقم مجنون تو _ گمگشته در بارون تو
گفت: احوالت چطور است؟
گفتمش: عالی است
مثل حال گُل!
...
در حال حاضر 9 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 9 مهمان)