این ویژگی پروسههای طولانیمدت است. افراد یا اعضا در یک سیستم طولانیمدتِ هدفمند، مطابق پتانسیلهای اولیه در تکاپو خواهند بود. دقیقاً در همین شرایط است که گذر زمان بر عملکرد مجموعه تأثیر خواهد گذاشت. دستگاهها در بلندمدت مطابق توان اسمیشان فعالیت نمیکنند و نقش اصطکاک و استهلاک پررنگ میشود. افراد هم از اطراف تأثیر میپذیرند و گاهی خسته میشوند.
ادامهی این فرایندِ آشنا و تکرارپذیر، فرسایش و عدم هماهنگی مجموعه است. تأثیر مخرب اعضای غیر هماهنگ با مجموعه، به مرور آغاز شده و در صورت کنترل نشدن، به توقف کل مجموعه منتهی خواهد شد. اساس به وجود آمدن کنترلر در سیستمها همین عامل است. هدف اصلی این قطعات، شناسایی دقیق ناهماهنگیهای مجموعه و اعلام و اخطار آنهاست.
در سیستم مطالعههای گروهی سال کنکورتان گاهی با دوستانِ خسته و کمانگیزهای روبهرو میشوید که نسبت سنگینی پروسه را بر میزان تلاش و انگیزهی خود وارونه کردهاند و اصل غیر واقعی «باخت زودتر از موعد» را پذیرفتهاند. مطابق انتظار، احساسات خودشان را به اشتراک خواهند گذاشت و برای فرار از موقعیت خودساختهی موجود، تلاش میکنند تا افراد بیشتری را با اصل غیر واقعی خودشان همراه کنند.
برای مواجهه با این شرایط بهخوبی آماده باشید. همیشه همهی اظهارنظرهای اطرافیان نباید مرجع عملکرد و تأثیرپذیری باشد. حرفهایی هم هستند که از خستگی ناشی میشوند. اینها همان حرفهای ویژهی نشنیدن هستند. این بار شما احساس خوب و انگیزهی فراوانی را که در ابتدای یک مطالعه و جمعبندی مؤثر دارید به اشتراک بگذارید. همیشه راهحل مؤثری برای غلبه بر شرایط غیر مؤثر وجود دارد. این راهحلها گاهی بهسادگی یک نفس عمیق و عبور کردن از یک اظهارنظر ناامیدکننده است.
شما هم با ضربالمثل معروفی که در آن گوشهای فرد «در و دراوزه» هستند آشنا هستید؟ نظرتان در مورد کاربری مثبت این ضربالمثل در این روزها چیست؟ این روزها همهی حرفهایی که از «نرسیدن و نتوانستن و نخواستن و رها کردن و ادامه ندادن و توکل نکردن و آشفته شدن و پراکندگی و بینظمی و ...» حکایت میکنند فقط و فقط برای نشنیدن هستند