خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    صفحه 1 از 129 1211101 ... آخرینآخرین
    نمایش نتایج: از 1 به 15 از 1930
    1. Top | #1
      کاربر فعال

      bi-tafavot
      نمایش مشخصات

      هم نشینی شعر و تصویر

      دوستان این جا یه سری عکس و شعر که به هم مرتبط هستنو میذارم شما هم اگه خواستید این کارو کنید واسه قرابت معنایی تونم خوبه


      کسب جمعیت از آن زلف پریشان کردمs.jpg


    2. Top | #2

      نمایش مشخصات
      حتماکه نبایدشعرباشه!متن هم قبوله:

      مثل کبــریـــت کشیدن در بـــــــاد

      دیـدنـــــــــت دشوار است
      من که به معجزه عشـــــــــــق ایمان دارم
      میکشم آخرین دانه کبــــــــریـــتـــــم را در باد
      هر چه باداباد





      چقد بزرگ شدین شماها !!! خخخ ! دم همه بچه های انجمن کنکور گرم





    3. Top | #3
      همکار سابق انجمن

      Geryeh
      نمایش مشخصات
      sad-girl56567.jpg


      دلم برات تنگ شده ...
      خیلی وقته دلم تنگ شده واسه کسی که بهش بگم :
      صبح اگه بیدار بودی بیدارم کن !
      اگه رفتم پشت خطش قطع کنه و بگه : جونم ....
      اگه باهاش قرار گذاشتم زودتر از من بیاد ،
      یواشکی از تلفن خونه بزنگه بهم !
      دوستاشو بپیچونه بخاطر من ....
      منو با تنهاییام ؛ تنها نذاره !
      خیلی وقته دلم تنگ شده

    4. Top | #4

      نمایش مشخصات







      دارم پیر میشوم
      انگار جوانی فقط
      درکنار تو معنـــا داشت

    5. Top | #5

      نمایش مشخصات





      اینجا در دنیای من گرگ ها هم افسردگی مفرط گرفته اند


      دیگر گوسفند نمیدرند!


      به نی چوپان دل میسپارند و گریه میکنند.

    6. Top | #6

      نمایش مشخصات





      این روزهــــایم به تظاهر می گذرد...


      تظاهر به بی تفاوتی،


      تظاهر به بی خیـــــالی،


      به شادی،


      به اینکه دیگــــر هیچ چیز مهم نیست...


      اما . . .


      چه سخت می کاهد از جانم این "نمایش"



    7. Top | #7

      نمایش مشخصات











      گــاهــــی آدم در بیست سالگــــــی میمیرد؛


      ولـــــــــــی در ...


      هفتــــــاد ســــالگـــــــــــــی دفــن میشــود.

      مثـلِ مـــــــــن!!!



    8. Top | #8
      همکار سابق انجمن

      نمایش مشخصات
      735091_410134425733401_2147163500_n.jpg

      اینم یه عکس جدیده که هنر مندان وطن ایبار در دبی ترکوندن ، ببینین توی اون عکس چی نوشته ....
      -« اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدْ وَآلِ مُحَمَّدْ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ »-

      ! Trust yourself, You can do it
      بزرگترین وبلاگ تحقیق و پژوهش

      به جای تشکر برام دعا کنید .



    9. Top | #9

      نمایش مشخصات



      میان ماندن و نماندن

      فاصله تنها یک حرف ساده بود

      از قول من

      به باران بی امان بگو :

      دل اگر دل باشد ،

      آب از آسیاب علاقه اش نمی افتد


    10. Top | #10

      نمایش مشخصات

      کلمه
      کلمات
      کلام نمی آید بر لبم
      وقتی تو اینجایی
      لب سکوت میکند
      انگار چشمها تا به حال ندیده اندفرشته ای به این زیبایی
      ویرایش توسط فاطیما : 17 دی 1391 در ساعت 12:53

    11. Top | #11

      نمایش مشخصات



      وقتی آدما میگن بارون رو دوست داریم ولی تا بارون میاد چتر باز میکنن...



      وقتی میگن پرنده رو دوست داریم ولی تو قفس نگهش میدارن...



      باید از دوست داشتن آدما ترسید!

    12. Top | #12
      کاربر فعال

      bi-tafavot
      نمایش مشخصات
      عاشق اون لحظه ام که
      پشت پنجره بشینم
      حواست به من نباشه
      دزدکی تورو ببینم

      (افشین مقدم)
      11.jpg


    13. Top | #13
      کاربر فعال

      bi-tafavot
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Ro.Architect نمایش پست ها
      >
      > چشامو بستم،تو نرو
      > ...
      > درسته پشت کردم بهت,چشامو بستم که بری
      > ولی پیش خودم میگم, برگردم باز هم پیشمی
      > بهت میگم برو ولی با اعتراض انکار کن
      > بگو هنوز عاشقمی,اینو همش تکرار کن
      > چشامو بستم و صدات از توی عالم محو شد
      > اما بجاش صدای پات توی وجودم پخش شد
      > گفتم قدمهات قبل در بدون شک می ایستن
      > این رفتن و سکوت تو اصلا طبیعی نیستن
      > صدای اولین قدم بی میل و بی ارده بود
      > چشمام برای باز شدن و دیدنت آماده بود
      > اما قدم دومی قوی و پر گلایه بود
      > یکم امید موندن و نرفتنو ادامه بود
      > به روم نیاوردم ولی بازی نکرده جا زدم
      > ساکت شدم تا نشمارم صدای سومین قدم
      > صدای در,خدای من,کم کم دارم میلرزم
      > انقدر دور نشو ازم من از بازی میترسم
      > پیش خودم با التماس, اهسته گفتم ک نرو
      > گفتم پشیمون میشیو بی وقفه میبندی درو
      > اشکام بدون اختیار حتی ی لحظه بند نشد
      > صدای در اومد ولی اون از کنارم رد نشد
      > چشای من بستن هنوز منتظر صدای پات
      > برگرد تا بگم بهت همش یه شوخی بود باهات
      > درسته پشت کردم بهت ولی همش ی بازی بود
      > بگو ک رفتن تو هم همش ی صحنه سازی بود


      شعر خودم..
      فایل پیوست 256
      خیلی خوب
      منم شعر میگم


    14. Top | #14
      کاربر باسابقه

      Mamoli
      نمایش مشخصات
      شايد...
      نگاهم در نگاهت،شايد كه عشقي بيند
      شايد كه با تبسم ، از تو جوابي گيرد
      جانم ز اين تن در شد ، جايش غباري آمد
      مهرت ز اين دل كم شد،جايش جدايي آمد
      آهي ز اين دل برخاست ، شايد كه نالان بوده
      شايد كه اين دقايق لحظه وداعي بوده
      آه از زمان كه انگار ، سالها شهابي بوده
      سالها به لحظه بگذشت شايد سرابي بوده
      برات شد بر اين دل شايد كه عاشق باشد
      لحظه اي بعد انكار ، شايد خطايي باشد
      بعد از غروب طلوعيست هر چند به لحظه باشد
      رفتن تو غروب بود ، شايد طلوعي باشد
      من چشم به راه نورم ، نوري كه با تو آيد
      نوري كه با نگاهش جان به تنم باز آيد


      بازم شعر خودم
      فایل پیوست 257
      خداحافظ ای همنشین همیشه
      خداحافظ ای داغ بر دل نشسته
      تو تنهانمی مانی ای مانده بی من
      تو را می سپارم به دلهای خسته

    15. Top | #15
      کاربر باسابقه

      Mamoli
      نمایش مشخصات
      تنهايم
      تنهايم ولي نيستم خسته از ان
      شكستم در خودم ازغمي پنهان
      تمام شب من با گريه سر شد
      نگاهم كن، ببين ميگريم اسان
      در سكوتم از نبودت گشتم خاموش
      بدي كردي به عشقت شد فراموش
      دروغهايت همه حلقه بر اين گوش
      دلم تنگ است براي يك لحظه اغوش
      در نگاه سردم نگرد به دنبال نشانه
      نه اشكيست در نگاهم نه حرف عاشقانه
      من شكستم در خودم و دلم زيرغم نهانه
      به دنبال چه اي تو؟ دراين درياي بيكرانه
      به بيچارگي و دردم نبر دستت را اشاره
      همه دانند چه كردي با اين قلب پاره پاره
      ورودت بي خبر بود خروجت بي اجازه
      در اين صد راهي عشق ببايد رفت پياده
      نمي گويم كنون ام ز تو رنجيده خاطر
      به چشمان عزيزم كه هرگز نشوند باكر
      به تسليم نگاهت حرف دل را زنم حاضر
      همه اين فاصله ها را به سويت شدم زائر
      درتمام زندگي ، چه خطا كرده ام من
      ز او پرسيده ام ، چه گناه كرده ام من؟
      در تلاطم غرور، نا توان بوده ام من
      چه توانم بكنم غير از اين بوده ام من!


      شعر خودم


      فایل پیوست 258
      خداحافظ ای همنشین همیشه
      خداحافظ ای داغ بر دل نشسته
      تو تنهانمی مانی ای مانده بی من
      تو را می سپارم به دلهای خسته

    صفحه 1 از 129 1211101 ... آخرینآخرین



    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن