شگفتی ساز های کنکور ها ی سراسری...

[fateme.tehran]

خانم , چرا این حرف رو میزنین (منظور م قسمت هایلات شدس).
شما خدمت رفتین؟
محض اطلاع تون , اونقد وقت بیکاری دارین که حتی نمی دونین چطور ازش استفاده کنین. نزنین این حرف رو .

آقا یغما میدونم وقت بیکاری زیاده اما نمیذارن...داداش خودم بود دیگه...اجازه نمیدادن بخونه...

[yaghma]

آقا یغما میدونم وقت بیکاری زیاده اما نمیذارن...داداش خودم بود دیگه...اجازه نمیدادن بخونه...

نمیخوام توی تاپیک تون اسپم بدم و از موضوع اصلی تاپیک منحرف بشیم به همین خاطر این اخرین پستی هست که در این مورد میزارم.
نمیدونم برادرتون کجا خدمت کردن , یا تو چه یگانی بودن , برای روشن شدن موضوع فقط یک مثال ساده میزنم .
سرباز صفر که نه تخصصی بلده , نه سطح سواد ان چنانی داره, کارش فقط پست دادن(نگهبانی ) بود, در طول 24 ساعت 8 ساعت نگهبانی میداد فقط , حالا اگه حساب کنیم ایشون 8 ساعت هم استراحت ( خواب و نهار و شام ) داشته باشه , روی هم میشه 16 ساعت , باز 8 ساعت وقت ازاد داره , حال دیگه این بماند که سربازی که افسر وظیفه ست و کار دفتری داره و ........
اینارو دیدم که میگم , نه براساس حدس و گمان .

[fateme.tehran]

فاطمه محسنی رتبه ۴ کنکور سراسری ۹۱ در رشته انسانی رتبه ۸ کشوری و دانشجوی روانشناسی بالینی دانشگاه شهید بهشتی
در دبیرستان در رشته ریاضی تحصیل کرد..
کنکور ریاضی هم داد..
ولی رتبش ۱۲۰ هزار شد اما به مرور زمان و با فکر کردن به آینده ی شغلی متوجه شد که به رشته علوم انسانی علاقه داره و تصمیم گرفت در کنکور انسانی شرکت کنه.
به گفته ی او:
بعضی از مسایلی که ذهنم را مشغول کرده بود در زیر شرح می دهم:

آیا وقت دارم؟ الان شروع کنم میرسم؟
مادرم این نکته را به من آموخت که زمان از جنس کش است نه نخ.
کش را هرچه بیشتر بکشی بلندتر میشود شاید ۴ یا۵ برابر شود کسی که ۴ ساعت درس میخواند اگر۸ ساعت بخواند زمانش ۲ برابر کش آمده است واقعا زمان بستگی به ما دارد و هرچه بیشتر استفاده کنیم طولانی تر میشود.

روش تست زنی من
هروقت مفاهیم را میخواندم و احساس میکردم مطالب را بلدم تست میزدم و سپس درس رامرور میکردم. پس از تست زدن پاسخ سوالات غلط یا نزده را از پاسخ نامه میخواندم و یادداشت میکردم.
با این کار نکات مهم هر درس وهمچنین ضعف هایم برایم مشخص می شد و موقع درس خواندن به طور نا خود آگاه بیشتر توجه میکردم و با دقت بیشتری میخوندم.

رتبه و نتیجه ام چه می شود؟!
من هم مثل هرکس دیگری آرزوی یک کنکورشدن را داشتم.
گاهی هم بیشتر از اینکه درس بخوانم به این مساله فکرمیکردم که هیچ فایده ای هم ندارد.
راه حل : باتمام وجود درس میخواندم اما خودم را به نتیجه پایین راضی کرده بودم بحث تلاش و نتیجه باهم متفاوت است و نتیجه را به خدا سپرده اما به اندازه رتبه یک تلاش میکردم.

پشت صحنه کنکور!
مثل هرکنکوری دیگر این موفقیت را داشتم که دوستان و آشنایان با حرف هایشان تاثیر منفی روی من می گذاشتند و من هم آن ها را شناسایی میکردم و ارتباطم را در زمان کنکور با آنها قطع می کردم.

[fateme.tehran]

نحوه ی مطالعه ی صحیح از زبان رتبه ی یک کنکور سراسری 1393

[fateme.tehran]

آناهیتا نجفیˈ، با بیان اینکه در همه کارها توکل به خدا دارد، افزود: لطف و عنایت خداوند و توکل به یگانه خالق هستی را یکی از دلایل موفقیت خود در کنکور سراسری می دانم.وی با بیان اینکه آرامش روحی نقش موثری در موفقیت افراد در کارهایشان دارد، اظهار کرد: همیشه و در همه حال آرامش دارم.نفر دوم کنکور سراسری سال ۹۳ رشته علوم تجربی ضمن قدردانی از پدر و مادرش خاطرنشان کرد: والدینم همیشه از بچگی محیطی آرام را در خانواده به وجود آوردند که نقش مهمی در درس خواندن و موفقیتم داشته است.نجفی با بیان اینکه در کلاس های هیچ یک از آموزشگاه ها شرکت نکرده اما در آزمون های موسسات شرکت کرده، تصریح کرد: در کلاس های خصوصی برخی از معلمان شرکت می کردم.نفر دوم کنکور سراسری در رشته علوم تجربی که در استعدادهای درخشان ˈفرزانگان رشتˈ درس خوانده، اظهار کرد: در مقطع دبیرستان زحمات زیادی برای درس خواندن کشیدم و سال آخر از مهر ۹۲ تا کنکور سراسری سال ۹۳ روزی هشت تا ۱۰ ساعت درس می خواندم.دارنده مدال نقره المپیاد کشوری شیمی تابستان ۱۳۹۲ با بیان اینکه به کنکور نباید به عنوان یک غول نگاه کرد، خاطر نشان کرد : اگر کنکوری ها چنین دیدگاهی داشته باشند، نمی توانند با آرامش در رقابت سنگین کنکور موفق شوند.

وی از دانش آموزان خواست تا در درس خواندن ممارست و پشت کار داشته باشند، با آرامش درس بخوانند و در کارها اعتماد به نفس داشته باشند.آناهیتا از پدر، مادر ، معلمان و همه افرادی که نقش مهمی در کسب رتبه دوم در کنکور سراسری سال ۹۳ داشتند، قدردانی کرد.وی قصد دارد رشته پزشکی دانشگاه تهران را برای تحصیلش برگزیند. * نقش موثر تربیتی مادر و حضور پدر در موفقیت فرزندمادر آناهیتا نجفی نفر دوم کنکور سراسری سال ۹۳ رشته علوم تجربی با اشاره به نقش تربیتی مادر و حضور پدر در موفقیت فرزندان گفت: پدر و مادر در ایجاد آرامش در خانواده و ایجاد زمینه برای تحصیل فرزندانشان نقش مهم و کلیدی دارند.ˈمریم شرفیˈ که دارنده رتبه ۱۲ در کنکور سراسری سال ۶۷ می باشد و اکنون متخصص گوش و حلق و بینی است، در گفت و گو با خبرنگار ایرنا افزود : خانواده ها در شکل گیری شخصیت فرزندان بویژه در شش سال اول زندگی نقش مهمی دارند.وی که از موفقیت فرزندش بسیار خوشحال است ، اظهار داشت : زمانی که خبر خوش کسب رتبه دوم آناهیتا را به ما دادند، خیلی خوشحال شدم و نمی توانستم جلوی اشک شوقم را بگیریم.وی با بیان اینکه آناهیتا از بچگی از هوش فوق العاده ای و قدرت یادگیری بالایی برخوردار بوده، خاطر نشان کرد : او از کودکی به کتاب علاقه زیادی داشت و همیشه کتاب برایش جایزه می گرفتم.
در ادامه گفت‌و‌گوی اختصاصی تسنیم با آناهیتا نجفی رتبه دوم کنکور تجربی 93 را با هم می‌خوانیم:لطفا خودتان را معرفی کنید؟آناهیتا نجفی متولد تهران و بزرگ شده رشت هستیم، پدرم عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی گیلان است و مادر هم متخصص گوش و حلق و بینی است و یک خواهر دارم.از چه زمانی برای کنکور خودت را آماده کردی؟تا آخر تابستان 92 درگیر المپیاد شیمی بودم و مدال نقره کشوری را کسب کرده‌ام و از مهرماه برای کنکور درس خواندن را شروع کردم.در روز چند ساعت مطالعه داشتی؟روزانه 8 تا 10 ساعت مطالعه می‌کردم و مطالعه با کیفیت برای من بسیار مهم بود تا بازده خوبی داشته باشد.برنامه‌ریزی درسی برای کنکور توسط چه کسی انجام شد؟قسمت اصلی برنامه‌ریزی با خودم بودم و از تجربیات یکی از دوستانم که در رشته ریاضی تحصیل می‌کرد و در رشته شهرسازی قبول شده بود استفاده کردم، البته مشاوران مدرسه هم به من کمک کردند و راهنمایی پدرو مادر هم همیشه چراغ راه من بوده است.در کدام مدرسه تحصیل می‌کردی؟در مدرسه فرزانگان رشت درس می‌خواندم و دوست دارم در دانشگاه تهران رشته پزشکی را ادامه دهم و درباره تخصص هنوز تصمیم نگرفته‌ام.دوست دارید در دانشگاه داخل کشور ادامه تحصیل بدهی یا در خارج از کشور؟تحصیل در کشور خودم و خدمت به مردم یک افتخار است و دوست دارم در خدمت مردم شهر و کشورم باشم.مهمترین رمز موفقیت خود را در چه می‌بینی؟مهمترین رمز موفقیت من لطف خدا، آرامش و اعتماد به نفس بوده است و این مولفه‌ها مهمترین چیزی که کنکوری‌ها به آن نیاز دارند، یکی دیگراز مولفه‌های مهم جو آرام خانه بود که پدر و مادرم برای فراهم کردند تا بیشترین دقت و تمرکز من بر روی کنکور باشد، از پدر و مادرم بسیار تشکر می‌کنم که شرایط را برای آرامش من فراهم کردند تا فکرم جایی نباشد و بر روی درس متمرکز شود.در شب قدر کجا بودی و چه دعایی کردی؟در شب قدر در خانه بودم و دعایم آوردن رتبه نبود، از خداوند خواستم بتوانم به جایگاهی برسم که خدمتی انجام دهیم، بعد از کنکور خیلی از خودم راضی بودم و به رتبه فکر نمی‌کردم.از چه طریقی متوجه شدی که نفر دوم کنکور تجربی هستی؟خبر قبولی من به عنوان نفر دوم کنکور را از اطرافیان شنیدم مثل اینکه اسامی در سایت سازمان سنجش درج شده بود و اطرافیان خبر قبولی تک رقمی را به من می‌دادند و این خبر در من ایجاد اضطراب کرده بود و وقتی سازمان سنجش با من تماس گرفت و از قبولی و رتبه دومی‌ام مطمئن شدم خیلی خوشحال شدم، دوست دارم به هم‌نوعانم کمک کنم و یاریگر بشر باشم.اگر اکنون پزشک بودی برای مداوای مجروحین به غزه می‌رفتی؟بله، کودکان چه گناهی کردند و من به عنوان یک انسان وقتی لطف خدا شامل حال من شده باید بتوانم آن را با کمک به دیگران جبران کنم، پزشکی عشق به صلح و حیات انسان‌هاست و دوست دارم کمپین کنکوری‌های حمایت از کودکان غزه تشکیل شود.در کودکی دوست داشتی چه کاره شوی؟از بچگی دوست داشتم فضانورد شوم اما وقتی بزرگتر شدم دوست داشتم در دانشگاه تهران درس بخوانم.حرف‌های ناگفته را به چه کسی می‌گویی؟اول به خدا و بعد از آن به پدر و مادرم حرفهایم را میزنم و لطف خداوند در کنکور شامل حالم شد.چه عاملی را در موفقیت در کنکور مهم می‌دانی؟توکل به خدا، مدیریت زمان، استفاده از امکانات و از همه مهمتر تلاش خود فرد و لطف خدا که البته هوش و استعداد فرد بسیار مهم است و در نتایج کنکور مشخص شد که تنها هزینه کردن مهم نیست بلکه توان خود فرد نقش بسیار مهمی دارد.فضای آموزشی رشت را چگونه ارزیابی می‌کنید؟فضای خوبی وجود دارد ولی مهم خود فرد است که چه جو رقابتی را در خود ایجاد می‌کند تا موفق شود، امکانات هرچقدر باشد ولی بچه‌ها نخواهند موفقیت امکان ندارد.چند روز تلفن همراه‌ات خاموش بود؟45 روز مانده بود به کنکور مانده تلفن همراه‌ام خاموش بود تا آرامش حضور در کنکور برای من حفظ شود.در مدت یکسال تفریح هم داشتی؟در حد معمول اهل ورزش هستم و سعی کردم به صورت عادی تفریح و استراحت را داشته باشم اگر فرد یکسال از تفریحات محروم شود تاثیر بدی بر روی روحیه فرد می‌گذارد به همین دلیل محدودتر از قبل اما در کنار درس تفریح هم در برنامه‌ام وجود داشت.قبل از کنکور نظر پدر درباره قبولی در کنکور و کسب رتبه چه بود؟پدرم نارحت می‌شد و می‌گفت نمی‌خواد با اسم رتبه استرس به خودت وارد کنی و باید آرامش برای کنکور داشته باشی و مابقی لطف خدا است اما به خودم قول داده بودم جزو تک رقمی‌ها باشم.در دوران تحصیل نظارت پدر و مادر چگونه بود؟همیشه دوست داشتم مستقل درس بخوانم و پدر و مادر هم به نظر من احترام می‌گذاشتند و دورادور بر نحوه درس خواندن من نظارت داشتند و در زمانی که نیاز به مشورت آنها داشتم راهنمایی می‌کردند.نام معلم کلاس اول ابتدایی را به یاد داری؟خانم فرشته ایروانی و خیلی دوست دارم باز هم او را ببنیم.دوست داری در آینده کار طبابت را انجام دهی یا اجرایی؟دوست دارم طبابت کنم و در کنارش کارهای پژوهشی را انجام دهم و یک درمان جدید و یک خدمت جدیدی را به مردم کشورم ارائه کنم.الگوی پزشکی‌ات به غیر از پدر و مادر چه کسی خواهد بود؟پروفسور سمیعیدر ادامه این گفت‌وگو دکتر مریم شرفی، مادر آناهیتا درباره نقش والدین در موفقیت فرزندان در کنکور گفت: نقش مادر حفظ آرامش خانواده و فراهم کردن محیط آرام و مناسب برای فرزندش است و اینکه اضطراب در فرزند ایجاد نکند به نظرمن مهمترین نقش مادر همین ایجاد آرامش است.نظر شما در باره نقش معنویت چیست؟توجه به معنویات خیلی بسیار مهم است از این مهم دل‌ها آرامش می‌گیرد و اعتقادات یک ارزش محسوب می‌شود، مسلما نقش معنویات خیلی در موفقیت‌ها موثر است در همان آرامش که در مادر به وجود می‌آید و مادر آن را به فرزند و خانواده منتقل می‌کند.البته این آرامش تنها در سال آخر کنکور مهم نیست، در دوران کودکی و در چه فضایی آن کودک رشد می‌کند نقش تربیتی پدر و مادر بسیار حائز اهمیت است.علت موفقت دختر شما در کنکور چه بود؟خواست خدا بدون شک مهمترین اصل بود و بعد از آن آرامش، پشتکار و برنامه‌ریزی، ارزش معنوی آرامش را ایجاد می‌کند و تا خداوند نخواهد هیچ وقت نمی‌شود، در حرفه ما یک پزشک تمام تلاش خودش را انجام می‌دهد و بعد به بیمار می‌گوید هر چه خواست خدا باشد من کار خودم را انجام دادم.تعریف خودتان را از پزشکی بیان کنید؟پزشکی تنها یک حرفه نیست واقعا کسی که رشته پزشکی را انتخاب می‌کند باید عشق و علاقه داشته باشد، برای پزشکی زحمات زیادی می‌کشیم و این رشته نیاز به علاقه و تلاش زیادی دارد و پزشک به اعتقاد من یک وسیله برای کمک به دیگران است و اگر حس علاقه وجود نداشته باشد موفق نخواهد بود.سال 67 وارد دانشکده پزشکی دانشگاه تهران شدم و در سال 80 بورد تخصصی در گوش و حلق و بینی را گرفتم.نظر شما درباره پاسخ دخترتان برای حضور در غزه چیست؟به نظر من آناهیتا پاسخ منطقی را داد، آن لحظه خاص تعهدی را ایجاد می‌کند ، یک پزشک باید هرکجا که می‌شود بیشترین و بهترین کمک، خدمت و تعهد را به عمل تبدیل کرد حضور داشته باشد.چقدر برای موفقیت دخترتان هزینه کردید؟فاکتور غیرقابل انکار هوش و استعداد است، بالاترین شکر، استفاده درست از آن نعمتی که خداوند به فرد داده اگر پشتکار نباشد و درست از امکانات استفاده نکنید به موفقیت نمی‌رسید، استفاده درست از استعداد و امکانات یعنی قدردان نعمت الهی بودن.عکس‌العمل دختر شما پس از امتحان کنکور چه بود؟با لبخند از امتحان بیرون آمد و لبخندش به من احساس آرامش داد و گفت: مادر خدا کمک کرد راضی‌ام.در پایان از برای انتقال تجربیات بچه‌های موفق به سایر فرزندان ایران زمین تقدیر می‌کنم و امیدوارم خانواده‌ها بتوانند آرامش را برای فرزندان خود ایجاد کنند و فرزندان هم قدر هوش و استعداد خود را بدانند و از این هدیه الهی با تلاش و کوشش برای رسیدن به موفقیت استفاده کنند.

[fateme.tehran]

گفت‌و‌گوی خواندنی با نفر سوم کنکور ریاضی‌ 93

بعد از اعلام نتیجه ‌‌فقط می‌خندیدم/ برای کنکور تفریحاتم را تعطیل نکردم/ کلاس کنکور نرفتم
نفر سوم کنکور ریاضی می‌گوید در دوران درس خواندن برای آزمون اصلا زندگی‌اش را تعطیل نکرده و همان تفریحات همیشگی خود مثل اینترنت و تماشای تلویزیون را در برنامه‌ داشته است و هیچ وقت نشده که تا دیر وقت درس بخواند.

به گزارش خبرگزاری فارس از تبریز، «صدرا صفادوست» ‌به عنوان رتبه سوم ‌رشته ‌ریاضی و فیزیک در کنکور ۹۳ توانسته پرچم علمی تبریز را بالا نگه دارد.
صدرا متولد ۳۱ شهریور سال ۷۵ و در دبیرستانتیزهوشان شهید مدنی تبریز درس خوانده است. به بهانه همین رتبه سومی سراغ او رفتیم تا از حس و حالش بعد از اعلام این نتایج بشنویم.
چطور این خبر به شما رسید ؟ شوکه نشدید ؟
خیر امروز به طور عمومی از طریق رسانه‌ها اعلام شد ولی دیروز با من تماس گرفته و خبر این رتبه سومی را اعلام کردند. راستش ما مسافرت بودیم و زمانی هم که تماس گرفته شد در جاده برگشت با خانواده در ماشین بودیم. خیلی غافلگیر شدم و از خوشحالی فقط می‌خندیدم.
انتظار رتبه سوم را داشتید ؟
انتظار رتبه خوب را داشتم ولی اینکه رتبه سوم باشم نه.
قبلا هم کنکور داده بودید ؟
نه این اولین بار بود که در کنکور شرکت می‌کردم و تا قبل از این فقط در آزمون‌های کانون شرکت داشتم که خوب تراز آن آزمون‌ها هم همیشه تک رقمی و خوب بود.
حالا برنامه‌تان برای انتخاب رشته چیست ؟ همین تبریز می‌مانید ؟
به طور ۹۹ درصد انتخابم رشته مهندسی کامپیوتر و گرایش نرم‌افزار است ولی چون دردانشگاه تبریز این رشته را نداریم، دانشگاه صنعتی شریف انتخاب من است.
یعنی فکر می‌کنید اگر دانشگاه تبریز نرم‌افزار داشت همین جا را انتخاب می‌کردید ؟
نمی‌دانم راستش باید بیشتر فکر کنم. (با خنده )
تصور عمومی از رتبه‌های تک رقمی کنکور این طور است که به طور کلی زندگی را تعطیل می‌کنند و فقط درس می‌خوانند. این در مورد شما چقدر صدق می‌کرد؟
راستش من اصلا زندگی‌ام را تعطیل نکرده بودم و همان تفریحات همیشگی خودم مثل کار با کامپیوتر و اینترنت و تماشای تلویزیون را در برنامه‌ام داشتم. فقط هر روز صبح از ساعت ۱۱ صبح آغاز به درس خواندن می‌کردم و تا عصر این روند ادامه داشت ولی باز در این مدت هم استراحت‌های کوتاه داشتم. هیچ وقت نشده بود که تا دیر وقت بنشینم و درس بخوانم.
تابستان گذشته این روزها را چطور گذرانده بودید و چقدر به طور روزانه و هفتگی مطالعه داشتید ؟
در واقع تابستان هیچ مانعی در برنامه‌ریزی من ایجاد نکرده بود و همچنان با همان ساعت‌های قبلی پیش می‌رفتم. تا قبل از عید روزانه ۶ ساعت درس می‌خواندم و بعد از عید هم روزانه ۸ ساعت. به تعبیری یعنی هقته‌ای ۵۶ ساعت.
یعنی فقط خودتان درس می خواندید؟ کلاس کنکور و… هیچ تاثیری در درس خواندن شما نداشت؟
نه اصلا کلاس کنکور و کتابخانه نرفتم و فقط در خانه خودم درس می‌خواندم. به هر حال کانون خودش برنامه داشت و منم با همان برنامه پیش می‌رفتم و سعی می‌کردم عقب نمانم. در این بین برادرم هم مشاور خوبی بود چرا که چند سال قبل از من کنکور داده بود و او هم با رتبه خوبی در دانشگاه تبریز قبول شده بود.از چه زمانی شروع به درس خواندن برای کنکور کردید و با برنامه جدی‌تری پیش رفتید ؟
از سال دوم دبیرستان به کنکور فکر می‌کردم ولی از سال سوم این برنامه‌ریزی جدی‌تر شد.
چه پیشنهادی برای کسانی که سال آینده کنکور می‌دهند دارید؟ همین برنامه هفته‌ای ۴۲ تا ۵۶ ساعت را پیش بگیرند؟
شاید یک دانش‌آموز با ساعت مطالعه کمتر از من بازدهی بیشتر داشته باشد. اصل اول این است که باید به یک خودشناسی رسید تا بداند چه حجم مطالعه‌ای برای او مناسب است و حداکثر توانایی او چقدر است.

[Orwell]

شما چطور شد که رتبه تک رقمی کسب کردین ؟ توضیح بدین

من صبح ساعت 11 تازه شروع میکردم به خوندن دربینشم بچه ها تو واتساپ و وایبر تو گروه حرف میزدن همش فکرم پیش اونا بود بخاطر همین 11.15 درس رو تعطیل میکردم میرفتم سراع تبلتم .بعد از ظهر هم میرفتیم با دوستام تو خیابونا دور دور بعد از شام هم یا میرفتیم سالن فوتبال بازی کنیم یا استخر.

ربع ساعتم موقعی برمیگشتم خونه درس میخوندم جمعا نیم ساعت میشد.


اینم نمونه ای از حرفایی که رتبه های برتر میزنن! بقران ادم خندش میگیره مصاحبه های اینارو میخونه. همش حرفای کلیشه ای و تکراری و مسخره. جماعت کنکوری رو پیش خودشون گوش دراز فرض کردن ؟!

[fateme.tehran]

شما چطور شد که رتبه تک رقمی کسب کردین ؟ توضیح بدین

من صبح ساعت 11 تازه شروع میکردم به خوندن دربینشم بچه ها تو واتساپ و وایبر تو گروه حرف میزدن همش فکرم پیش اونا بود بخاطر همین 11.15 درس رو تعطیل میکردم میرفتم سراع تبلتم .بعد از ظهر هم میرفتیم با دوستام تو خیابونا دور دور بعد از شام هم یا میرفتیم سالن فوتبال بازی کنیم یا استخر.

ربع ساعتم موقعی برمیگشتم خونه درس میخوندم جمعا نیم ساعت میشد.


اینم نمونه ای از حرفایی که رتبه های برتر میزنن! بقران ادم خندش میگیره مصاحبه های اینارو میخونه. همش حرفای کلیشه ای و تکراری و مسخره. جماعت کنکوری رو پیش خودشون گوش دراز فرض کردن ؟!

موافقم...اما کیفیت درس خوندن نسبیه...

[SNIPER]

شما چطور شد که رتبه تک رقمی کسب کردین ؟ توضیح بدین

من صبح ساعت 11 تازه شروع میکردم به خوندن دربینشم بچه ها تو واتساپ و وایبر تو گروه حرف میزدن همش فکرم پیش اونا بود بخاطر همین 11.15 درس رو تعطیل میکردم میرفتم سراع تبلتم .بعد از ظهر هم میرفتیم با دوستام تو خیابونا دور دور بعد از شام هم یا میرفتیم سالن فوتبال بازی کنیم یا استخر.

ربع ساعتم موقعی برمیگشتم خونه درس میخوندم جمعا نیم ساعت میشد.


اینم نمونه ای از حرفایی که رتبه های برتر میزنن! بقران ادم خندش میگیره مصاحبه های اینارو میخونه. همش حرفای کلیشه ای و تکراری و مسخره. جماعت کنکوری رو پیش خودشون گوش دراز فرض کردن ؟!

این حرفا رو میزنن که مردم بگن ایول عجب مغز قدرتمند و هوش سرشاری درای ) ولی غافل از اینکه مردم بهشون میگن %^& لق دروغگو )
والا من هرچی تک رقمی دیدم یا چاق بودن و هرگز ورزش نکرده بودن یا یه عینک خیلی کلفت داشتن. حالا بعضی استثناعات هم توشون هست. یه استاد زیست به من تعریف میکرد که توی جشن رتبه های برتر یکی از پسرا که پدرش مهندس و مامانشم متخصص مغزواعصاب بود و رتبه برتر شده بود، از خجالت عینک کلفت ته استکانیشو نمیزد به چشمش و یه بار با کله رفت تو در شیشه ای )

[fateme.tehran]

http://forum.konkur.in/thread12903.html

[fateme.tehran]

پیرترین دانشجویی که در 83 سالگی موفق به گرفتن لیسانس شد______________مرد سالخورده گزارش ما اوایل هفته گذشته با مدرک کارشناسی علوم اجتماعی از دانشگاه آزاد تبریز فارغ التحصیل شد. او می خواهد باز هم درسش را ادامه دهد و کارشناسی ارشد خود را در رشته علوم سیاسی بگیرد._____________________ همشهری سرنخ: در 72 سالگی وارد دانشگاه شد و 10 سال طول کشید تا فارغ التحصیل شود. او بازنشسته وزارت کشور است و تا چند سال پیش در فرمانداری شهرستان عجب شیر کار می کرد، جالب است بدانید که او تا به حال یک کتاب نوشته و چندین بار هم در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری نامزد شده است. ____________مرد سالخورده گزارش ما اوایل هفته گذشته با مدرک کارشناسی علوم اجتماعی از دانشگاه آزاد تبریز فارغ التحصیل شد. او می خواهد باز هم درسش را ادامه دهد و کارشناسی ارشد خود را در رشته علوم سیاسی بگیرد._____________25 بار کنکور______________میرقنبر حیدری شیشوان متولد 1309 در روستای شیشوان تبریز است، او 37 سال پیش دیپلمش را در رشته ادبیات و علوم انسانی گرفت و از همان سال خودش را برای کنکور آماده کرد اما قبول شدن او در کنکور به همین راحتی ها اتفاق نیفتاد: «اولین بار در سال 1355 کنکور دادم اما قبول نشدم بعد از آن هم بارها در کنکور شرکت کردم ولی قبول نشدم. کار می کردم و هر وقت فرصتی پیش می آمد درس می خواندم، خیلی تلاش کردم تا قبول شوم اما بارها در کنکور رد شدم تا اینکه بعد از 25 بار کنکور دادن سال 1380 موفق شدم از سد کنکور عبور کنم.»________________ حیدری آن زمان با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می کرد. او علاوه بر کار و درس خواندن باید از همسر نابینای خود هم نگهداری می کرد: «همسرم با وجود مشکلاتش، مدام مرا تشویق به درس خواندن می کند. سال 1376 چشمش آب مروارید آورد و بینایی یکی از چشم هایش را از دست داد.» __________________به گفته میرقنبر، چشم دیگر همسرش هم خیلی ضعیف است برای همین نمی تواند به خوبی از خودش مراقبت کند. چندین سال به این شکل گذشت تا اینکه آقا میرقنبر بالاخره توانست در رشته علوم اجتماعی دانشگاه آزاد جهرم قبول شود: «دانشگاه جهرم به محل زندگی ام دور بود، برای همین کلی دوندگی کردم تا توانستم با کمک مسوولان دانشگاه، انتقالی گرفته و به دانشگاه آزاد تبریز بیایم.»______________________ورود به دانشگاهمیرقنبر که وارد دانشگاه شد، حضور در کلاس درسی که همکلاسی هایش چند دهه از خودش کوچکتر بودند برایش مشکل بود: «من 6 نوه و 2 نتیجه دارم، اما بیشتر همکلاسی هایم هنوز حتی ازدواج هم نکرده اند، با دانشجوهای دیگر خیلی تفاوت سنی داشتم، آنها خیلی زودتر از من درس ها را یاد می گرفتند. برای همین باید بیشتر تلاش می کردم، البته ناگفته نماند که همکلاسی هایم کمکم هم می کردند.» _______________________--دانشجوها و اساتید به میرقنبر احترام می گذاشتند و از هر کمکی که از دستشان برمی آمد دریغ نمی کردند. تا قبل از اینکه پیرترین دانشجوی کشور فارغ التحصیل شود، هفته ای 4 روز به دانشگاه می رفت برای همین باید برنامه ریزی دقیقی برای خودش می کرد: «ساعت 5 صبح از خواب بلند می شدم چرا که از خانه تا دانشگاه 120 کیلومتر راه بود.»____________________________----من فالگیر نیستم____________میرقنبر خاطرات زیادی هم از رفت و آمد به دانشگاه دارد که برایمان یکی از خواندنی ترین هایش را تعریف می کند: «فکر کنم سال 1385 بود، در حال رفتن به سمت دانشگاه بودم، همانطور که کتاب هایم را زیر بغل گرفته و در یکی از میادین شهر منتظر اتوبوس ایستاده بودم یک خودروی سواری نگه داشت و گفت: «آقای فالگیر لطفا فال مرا بگیر من هم گفتم فال بین نیستم دانشجو هستم و این هم کتاب هایم است نه وسایل فال بینی.» ___________میرقنبر بعد از اینکه به راننده گفت دانشجوست از او خواست که لطف کرده تا دانشگاه او را برساند: «اما مرد راننده بدون هیچ توجهی راه خود را گرفت و رفت.» میرقنبر برای دانشگاه رفتن و کسب علم زحمات زیادی کشیده و مشکلات زیادی را از سر راهش برداشته است: «خداوند در قرآن کریم امر کرد بخوان، یعنی دستور به تعلیم داده، برای همین من هم با تمام سختی هایی که سر راهم وجود داشت درس خواندم.»______-فراز و نشیب زندگی_____اگر پای حرف های میرقنبر بنشینید، او می تواند ساعت ها از ماجراها و خاطراتی که برایش اتفاق افتاده برایتان بگوید. جالب است بدانید که این مرد با اراده، تا به حال کتاب هم نوشته است. __«فراز و نشیب زندگی» عنوان کتابی است که میرقنبر در آن، خاطرات زندگی اش را نوشته و سرگذشت خود را بازگو کرده است: «در این کتاب من از دوران کارمندی ام در فرمانداری عجب شیر و بازنشستگی خود نوشته ام.» ---------------------حیدری شیشوان برای انتشار کتابش هم زحمت زیادی کشیده چرا که بیشتر ناشرها به او جواب منفی می دادند: «چاپ این کتاب به هیچ وجه آسان نبود. من به دلیل مشکلات مالی مجبور شدم کتاب را با شمارگان 300 جلد به چاپ برسانم.» ________________هر چند که میرقنبر نتوانست کتاب را با شمارگان دلخواه خودش منشر کند اما انتشار همین چند جلد کتاب باعث شد کارگردان جوانی با او آشنا شده و زندگی او را تبدیل به فیلم کند._________________-رئیس جمهور میرقنبر میرقنبر می گوید در زندگی همیشه طرفدار مظلومان بوده است و برای اینکه بتواند به آنها کمک کند حتی تصمیم گرفته که در انتخابات ریاست جمهوری هم نامزد شود: «من حتی بعد از بازنشستگی هم چون احساس مسوولیت می کردم، تصمیم گرفتم وارد کار اجرایی شوم، چون کارمند وزارت کشور بودم و در امور اجرایی معلومات داشتم، به همین خاطر در 5 دوره انتخابات مجلس و ریاست جمهوری ثبت نام کردم و تقاضای نامزد شدن دادم.» ________________میرقنبر حتی بعد از ثبت نام کردن برای خودش هم تبلیغات به راه انداخت: «بعد از ثبت نام به روستایمان رفتم و خودم را معرفی کردم و گفتم به من رأی بدهید تا مشکلاتتان را برطرف کنم. من با دوچرخه به روستاهای نزدیک محل زندگی می رفتم و برای خودم تبلیغ می کردم. در کل 2250 رأی در 5 دوره انتخاباتی مجلس شورای اسلامی به دست آوردم.» ماجرای ثبت نام و نامزد شدن میرقنبر برای مجلس و انتخابات سبب شده تا زندگی او به سوژه ای برای ساخت یک فیلم مستند تبدیل شود. این فیلم با عنوان «رئیس جمهور میرقنبر» حتی در جشنواره های لوکارنوی سوئیس و یوکوهامای ژاپن اکران شد: «این فیلم سال 1382 به کارگردانی سید محمدرضا شیروانی کارگردان انجمن سینمای جوان ساخته شد. فیلم 80 دقیقه است و در دو جشنواره خارجی به نمایش درآمد. موقع اکران این فیلم در سوئیس، از من دعوت کردند در آنجا باشم و برای همین یک هفته به آن کشور رفتم.»میرقنبر جواب معادلهمیرقنبر درحالی که می خندد از خاطره فراموش نشدنی دیگری برایمان می گوید که به یکی از امتحانات دانشگاه او مربوط می شود: «سال 1386 آزمون ریاضی داشتیم و من منتظر برگه های امتحان بودم، وقتی برگه های امتحان را آوردند من تنها توانستم به 2 تا از سوال ها جواب بدهم و بقیه زمان امتحان را بیکار نشستم. » دانشجوی سالخورده هر چه به ذهنش فشار آورد نتوانست به سوال دیگری پاسخ بدهد: «وقتی که دیگر اطلاعاتی برای جواب دادن به این سوالات نداشتم، فکری به ذهنم رسید و در جواب یکی از معادله ها نوشتم، جواب معادله برابر است با دانشجوی 77 ساله میرقنبر حیدری شیشوان.» هرچند که میرقنبر در آن امتحان نمره نیاورد اما با کمک اساتید و دانشجوهای دیگر آن درس را در ترم های بعد پاس کرد. اوایل هفته گذشته میرقنبر تمامی واحدهای درسی خود را در رشته کارشناسی علوم اجتماعی با موفقیت پاس کرد و قرار است در چند روز آینده مراسم جشن فارغ التحصیلی این مرد سالخورده در دانشگاهش برگزار شود اما آرزوهای میرقنبر تمام شدنی نیست: «برای کارشناسی ارشد می خواهم در رشته علوم سیاسی شرکت کنم. می خواهم درسم را ادامه بدهم تا به مملکتم خدمت کنم.»آقای حیدری در کنار کارگردان فیلم «رئیس جمهور میرقنبر» او برای اکران این فیلم یک هفته به سوئیس رفت.

[fateme.tehran]

میگنا - گفتگو با دختر نابغه 13 ساله‌ای که دانشجوی دکتراست/عکس

[fateme.tehran]

پیرترین دانشجویی که در 83 سالگی موفق به گرفتن لیسانس شد | برترین‌ها

[fateme.tehran]

دختر با اراده علیرغم مرگ مادرش در شب کنکور، در رشته پزشکی دانشگاه تهران قبول شد

[fateme.tehran]

دختر با اراده علیرغم مرگ مادرش در شب کنکور، در رشته پزشکی دانشگاه تهران قبول شد