درود ، میتونیم بگیم با توجه به اینکه پیام انقباض زودتر به دهلیز راست میرسه، دهلیز راست زودتر از دهلیز چپ منقبض میشه؟
ای که در فصل خزانم دیده ای با پشت خم
این زمستان را نبین ما هم بهاری داشتیم
ویرایش توسط SubZero : 09 اسفند 1401 در ساعت 15:58
تا جایی که داخل کتاب هست دهلیز ها هم زمان منقبض میشن
بنظرم شبیه صحبت کردن که چند نفر با فاصله متفاوت
تقریبا همزمان یک صدا رو میشنون ..
سرعت هدایت پیام هم در حدود دو دهم تا 120 متر بر ثانیه
متغیره و با وجود صفحات بینا بینی عملا انقباض همزمانه.
باز دوستان دیگر اگه تناقضی هست لطفا اصلاح کنن
هیچ جوینده ندانست که جای تو کجاست...
درود چند تا سوال داشتم ، ۱.تو مویرگ هم گیرنده درد داریم ؟
۲.اخرش نفهمیدم که آپاندیس جزو دستگاه لنفی حساب میشه یا دستگاه گوارش
۳. طبق شکل کتاب درسی فشار اسمزی در طول مویرگ ثابته، از اون طرف طبق متن کتاب چون پلاسما از مویرگ خارج میشه ، فشار اسمزی در طول مویرگ رو به افزایشه ، خود کتاب نفهمیده چی گفته با این حال کدوم ملاکه
ای که در فصل خزانم دیده ای با پشت خم
این زمستان را نبین ما هم بهاری داشتیم
ای که در فصل خزانم دیده ای با پشت خم
این زمستان را نبین ما هم بهاری داشتیم
در پیرایش برخلاف ویرایش امکان شکسته شدن پیوند فسفودی استر ، بین نوکلئوتید یوراسیل دار و گوانین دار وجود دارد.
این جمله رو درست گرفته
خب تو ویرایش هم میتونه اشتباهی یوراسیل دار بزاره بعد که برمیگرده چک کنه ، ببینه اشتباهه و پیوندشو با گوانین دار بشکنه و جداش کنه
ینی فقط بین اون 4نوعی که توش هست اشتباه میکنه ؟ امکان نداره یوراسیل دار رو اشتباهی وصل کنه ؟ اشتباه اشتباهه دیگه./
برای چی گفته برخلاف ؟
خون میچکد از دیده در این کنج صبوری
این صبر که من میکنم ، افشردن جان است.....
ویرایش توسط Gord_Afarid : 10 اسفند 1401 در ساعت 20:26
طبق شکل کتاب فشار اسمزی ثابته. همونطور که دوستمون گفتن اختلافش با فشار تراوشی داره کم و زیاده میشه. وگرنه خودش ثابته.
ابتدای مویرگ میگیم فشار تراوشی از اسمزی بیشتره و مواد میریزه بیرون از مویرگ
انتهای مویرگ هم میگیم چون فشار تراوشی کم شده و فشار اسمزی داخل مویرگ نسبت بهش بیشتره مواد برمیگردن داخل
تو هر دو جا ما نسبتی داریم میگیم
گفتار یک فصل 2 یازدهم. جای گیرنده های درد نوشته تو سرخرگ ها یافت میشه. جاهای دیگه هم یافت میشه مثل پوست ولی از بین رگ ها برای سرخرگ در نظر میگیرن.
خون میچکد از دیده در این کنج صبوری
این صبر که من میکنم ، افشردن جان است.....
هیچ جوینده ندانست که جای تو کجاست...
خون میچکد از دیده در این کنج صبوری
این صبر که من میکنم ، افشردن جان است.....
کتاب گفته مثل دیواره سرخرگ ، نگفته فقط دیواره سرخرگ ، اینو قبول دارم که سرخرگ گیرنده درد داره ، ولی امکانش هست که مویرگ هم داشته باشه خُب ، جایی نگفته که مویرگ بدبخت گیرنده درد نداره[/quote]
اینکه جایی نگفته دلیل نمیشه داشته باشه
تو هیچ جا من ندیدم واسه مویرگ گیرنده ی درد در نظر بگیرن
مویرگ اصن کارش تبادله بدبخت با اون تک لایه ش چه به این کارا. گیرنده ی دردش کجا بود./
خون میچکد از دیده در این کنج صبوری
این صبر که من میکنم ، افشردن جان است.....
دوستمون جواب دادن جلوتر
کتاب در صفحه ۲۲ ریست یازدهم نگفته کلمهی "فقط" در سرخرگها ولی تو نکات تحلیل تستها دیدم فقط واسه سرخرگ میگیرن
اون قسمت اسمزی هم درستش همینه ک همواره ثابته اصن تجویز سرم و داروها بر اساس همین اسمولاریته خونه ک ثابته ولی خب اگه مثه کنکور دی امسال اون سواله بود راجع ب هورمون آبسیزیکاسید اگه اونجوری بیاد از اون سوالاس ک طراح مخصوصا یا از سر گیجی جمله غلط رو درست گرفته
اینکه جایی نگفته دلیل نمیشه داشته باشه
تو هیچ جا من ندیدم واسه مویرگ گیرنده ی درد در نظر بگیرن
مویرگ اصن کارش تبادله بدبخت با اون تک لایه ش چه به این کارا. گیرنده ی دردش کجا بود./[/quote]
این همون قانون نانوشته تست ها هست که بعضا کنکور همون سال میاد تمام این قوانین رو نقض میکنه
در واقعیت سیاهرگ هم گیرنده درد داره حتی توی کتاب درسی هم کلمه "فقط" گفته نشده به خاطر همین به نظرم اگر با کسی کلاس میرید اینو حتما ازشون بپرسید البته من فکر نکنم مویرگ ها گیرنده درد داشته باشن
این جمله بنفش رو خودتون گفتید یا جایی دیدید که نوشته بود؟ میخوام بدونم منبعش کجاست
پ.ن: البته این چیزی که دوستمون گفتن ربط به ایجاد پیوند فسفودی استر بین rna و dna نداره اصلا . اینکه rna و dna به هم وصل نمیشن که خب معلومه .(مگر به پیوند هیدروژنی) ایشون منظورش فقط استفاده از نوکلئوتید یوراسیل بود .
ویرایش توسط Powerfullll : 11 اسفند 1401 در ساعت 01:54
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)