سلام دوستان 2 تا سوال داشتم ممنون میشم جواب بدید.
1) باهم ماندن کروموزوم ها ( گیاه گل مغربی ) جهش کروموزومی حساب میشه؟ بعد تو سال سوم باهم ماندن کروموزوما یا تو آنافاز 1 بود یا تو 2 ولی الان تو این اشتباه میوزی برای گل مغربی جدا نشدن کرموزوم ها هم تو آنافاز 1 و هم تو 2؟؟
2) ایمنی هومورال تو بافت ها هم انجام میشه یا فقط برای قسمت های هوموروس بدنه و اینکه پادتن مگه پروتئین محلول تو خون نیست پس چه جوری فاگوسیتوز ماکروفاژو تو غیر خون افزایش میده ؟
بله جهش محسوب میشه
نه دیگه در انافاز یک هستش
کروماتید های خواهری از هم جدا نمیشن و تعداد سانترومرها هم دوبرابر نمیشه !
به علت خطای میوزی فقط دو گامت داریم
چون در پایان میوز یک دو سلول داریم یکی دیپلوییده و دیگری فاقد کروموزوم
سوال دو
محلول در خونه اما تو بافت هم یافت میشه مثالش همینه که گفتی فاگوسیتوز ماکروفاژ و اون پادتن ها که در سطح ماستوسیت قرار میگرفت در الرژی !
تعریف من همیشه بلوا کنه
مثه شیطانی که تنها شده
ویرایش توسط Zahra77 : 14 آذر 1398 در ساعت 02:30
سلام ؛ یه سوال ؛ توی خرچنگ دراز ، خون قلب روشن هست ؛ بخاطر اینکه خون از سیاهرگ های ششی وارد قلب میشه ( درستش اینکه وارد سینوس میشه از سینوس وارد قلب میشه ) ؛ حالا یه سوال ، خونی که از طریق 3 جفت منافذ قلب وارد میشه تیره هست یا روشن ؟ خوب مسیر آبشش رو که طی نکرده :/ که تبادلات گازی انجام بده ؛ اگه تیره هست ، میتونیم بگیم قلب خرچنگ دراز هم خون تیره هم خون روشن داره ؟
@حمید رضا زارع @Behnam10
سلام
من اطلاعاتی که دارم میگم ، بکل خارج از محدوده کتابه ... بخاطر همینم نمیدونم تا چقدش به کتاب درسی مربوط بشه و اصلا تناقض داره یا نه با شکل کتاب ...
اولا خرچنگ دراز آبشش داره ... مسیر گردش خون سیاهرگی هم به این شکل هستش :
خون پس از تبادلات سلولی وارد یه سیاهرگ شکمی میشه ... از اونجا وارد آبشش میشه که ساختارش بصورت ۶ توده ی آبششی هستش و از هر توده یک سیاهرگ ، خون روشن رو وارد یه بخشی میکنه به نام ositum و از اونجا وارد قلب میشه . مدخل ositum همون دریچه هایی هستش (osita) که در شکل کتاب اومده
پس دو طرف سطح تنفسی سیاهرگ هستش ( برعکس ماهی و کرم خاکی که دو طرف سطح تنفسی ، سرخرگ هستش ) و قلب کاملا خون روشن رو دریافت میکنه
ویرایش توسط Behnam10 : 14 آذر 1398 در ساعت 20:24
به چه چیزایی دقت میکنیم خدایی :/
خوب این خون روشن از کجا میاد ؟ چون انتهای مسیر سیاهرگ شکمی به آبشش وصله از اونم6 تا سیاهرگ دیگه میره به قلب ؛ خون روشن این سه جفت دریچه از کجا میاد ؟ قاعدتا باید بعد از آبشش باشه چون روشنه ؛ یعنی جدا از اون 6 سیاهرگ سه تا سیاهرگم برای دریچه از آبشش جدا میشه ؟
خودتم اولین پست نوشتی ۳ جفت منفذ یعنی ۶ تا ... خب تعداد سیاهرگ آبششی چندتا بود ؟ اونم ۶ تا
پس ارتباط دارن دیگه
خون روشن سیاهرگ ابششی ( رنگ نارنجی ) وارد ositum میشه ( اونم نارنجی ) و از اونجا از طریق ۳ جفت osita ( دریچه نارنجی) خون روشن وارد قلب میشه
مسیر سرخرگیش پیچیده تره :/ چرا حالا اینجاشو گیر کردی ؟
ویرایش توسط Behnam10 : 14 آذر 1398 در ساعت 21:13
در مورد سوال 173 کنکور 96 داخل:
پاسخ کلید سنجش 1 بوده.
داشتم پاسخ نامه هایی که توی کتاب هام داشتم رو نگاه می کردم، در مورد توضیح مورد الف، تناقضات بسیاره.
گاج نوشته: احتمالا منظور طراح از اجزای رشته مانند، پروتئین های رشته ای است که در کنار پلی ساکاریدهای چسبناک، غشای پایه را تشکیل می دهند. بنابراین چون فقط در یک سمت سلول، این اجزای رشته مانند قرار دارند پس هر دو طرف نیستند!
خیلی سبز نوشته: منظور "الف" نورون ها هستند که اجزای رشته مانند آکسون و دندریت دارند و جزو سلول های نیم دایره محسوب نمی شوند.
درسته که طراح کلا بیشترین سلول های دیواره که بافت پوششی هستند رو هدف گرفته و کلا مورد الف در هیچ حالتی بهش نمی خوره. اما آیا میشه این طوری فکر کرد که طراح این تفسیری که در مورد الف نوشته رو برای سلول های مژک دار درست دونسته؟ و اصلا برای همین این مورد رو آورده تا شخص به شک بیفته و فکر کنه که داره در مورد ویژگی سلول های مژک دار حرف می زنه؟
درسته که کتاب درسی به وضوح به آکسون و دندریت گفته اجزای رشته مانند؛ ولی در تصویر کتاب، از یک سمت "رشته عصبی" رو می بینیم. می مونه اون قسمت بالاش؛ آیا ممکنه به اون مژک ها بشه گفت اجزای رشته مانند؟!
در حال حاضر 17 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 17 مهمان)