كلا نظر طراح تست هستش .. ولي توي كنكور معمولا از متن كتاب سوال مياد و اينجور مطالب بافت شناسي رو وارد سوال كنكور نميكنن ... بخاطر همينم گفتم وقتي يه ويژگي خاص براي يك لايه مياد ، فقط از شما انتظار ميره در حد همون لايه اين ويژگي رو در نظر بگيري
در مورد ماهيچه مخاطي ، كتاب قديم كه چيزي نگفته بود ... كتاب جديد رو نميدونم راستش
ولي در كل مخاط شامل بافت پوششي ، پارين ( بافت همبند) و ماهيچه مخاطي در بعضي قسمت ها هستش كه در كتاب قديم فقط به بافت پوششي و بافت همبند پارين (ميگفت آستر پيوندي) ، اشاره شده بود و حتي يه جا مخاط و بافت پوششي رو معادل هم گرفته بود .
سلام . ای کیو گفته در انتخاب جهت دار و گسلنده ، پس از طی شدن یک دوره، فراوانی صفات حد واسط کم میشود .. ولی من در کتابی خوندم که در انتخاب جهت دار فراوانی حد واسط ثابت هست .. کدوم درسته؟
تعریف من همیشه بلوا کنه
مثه شیطانی که تنها شده
اول گزينه ٢ و ٣ رو برسي كنيم كه باهمون تيتر سوال ( يعني نقطه A ) رد ميشه
فشار حداكثري قلب حدود روي شروع T هستش پس ميشه نقطه d
نقطه A هم كه دريچه دهليزي بطني باز هستش و دريچه سيني بستست ... پس مانعي براي ورود خون به بطن نيست
ميمونه ١ و ٤
گزينه ١: در مورد A درسته چون تقريبا روي خط راست قبل از شروع QRS هستش و نشون دهنده مكث پيام در گره دهليزي بطنيه . چون اينو شما نخوندين ، پس بايد صرفا فعاليت گره اليافي و گره دهليزي بطني رو مدنظر بگيري . نقطه C بعد از پيام انقباض بطن هاس . به اون نقطه ميگن فاصله ST كه يه خط صافه و نشون دهنده مكث پيام بين انقباض (دپلاريزاسيون بطن) و استراحت ( رپلاريزاسيون بطن) هستش و هيچ فعاليت الكتريكي خاصي اتفاق نميافته
پس برخلاف درسته
در مورد گزينه ٤
در مورد A درسته
اما در مورد E ميشه گفت تقريبا بعد از صداي دوم قلب هستش و شروع فعاليت گره سينوسي دهليزي رو نشون ميده كه با اين برداشت ، بايد همانند باشه . در مورد انتقال پيام در دهليز هم كه ميدوني الياف نقشي ندارند و اتصالات بين سلولي ، ايمپالس سينوسي دهليزي رو پخش ميكنند در دهليز
در مواردی دیده شده خودشو خارونده و با انگشتش حرکت زشتی از خودش نشون داده
موقع برق گرفتگی سیستم عصبی بدن(مغز و نخاع) که باعث پاسخ به محرک ها میشه و باعث حرکات ماهیچه و ... میشه دچار مشکل میشه و همین باعث میشه مغز نمیتونه به درستی سیگنال بده تا دستتو جدا کنی. از طرفی ضربان قلب هم بهم میریزه و دچار ایست قلبی میشی. و ....
درخت بافت عصبی و ... نداره تا دچار مشکل بشه.
در عوضش انسان اگه دید یه گوسفند اسلحه گرفته طرفش میتونه فرار کنه ولی درخت نمیتونه
خشم بیش از حد گرفتن وحشت آرد و لطف بی وقت هیبت ببرد.
نه چندان درشتی کن که از تو سیر گردند و نه چندان نرمی که بر تو دلیر شوند.
درشتی و نرمی به هم در به است .......چو فاصد که جراح و مرهم نه است
درشتی نگیرد خردمند پیش ..............نه سستی که ناقص کند قدر خویش
نه مر خویشتن را فزونی نهد ..............نه یکباره تن در مذلت دهد
شبانی با پدر گفت: ای خردمند ...........مرا تعلیم ده پیرانه یک پند
بگفتا: نیکمردی کن نه چندان..............که گردد خیره گرگ تیز دندان
حتمن نمیخان. وقتی ن نمیبینن و ن سیستم پرداز گر منطقی ک فرار رو درک کنه دارن، پس حتمن نمیخان دیگهعوضش انسان اگه دید یه گوسفند اسلحه گرفته طرفش میتونه فرار کنه ولی درخت نمیتونه
There is No Need for God as a Hypothesis
Pierre-Simon, marquis de Laplace
یکم جملت تناقض داره.
چون خواستن زمانی معنا پیدا میکنه که توانایی انجام یک کار در شرایطی که اجبار خارجی نباشه داشته باشی بعد بتونی تصمیمی بگیری اون کارو انجام بدی یا ندی.
وقتی توانایی انجام کاریو بدون اجبار خارجی نداری خواستن معنی پیدا نمیکنه.
بهتر گفته بشه برای کار دیگه تکامل پیدا کردن و در جهت اهدافی هم که دارن بسیار خوب تکامل پیدا کردن.
خشم بیش از حد گرفتن وحشت آرد و لطف بی وقت هیبت ببرد.
نه چندان درشتی کن که از تو سیر گردند و نه چندان نرمی که بر تو دلیر شوند.
درشتی و نرمی به هم در به است .......چو فاصد که جراح و مرهم نه است
درشتی نگیرد خردمند پیش ..............نه سستی که ناقص کند قدر خویش
نه مر خویشتن را فزونی نهد ..............نه یکباره تن در مذلت دهد
شبانی با پدر گفت: ای خردمند ...........مرا تعلیم ده پیرانه یک پند
بگفتا: نیکمردی کن نه چندان..............که گردد خیره گرگ تیز دندان
در حال حاضر 117 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 117 مهمان)