*جوابیه*
استادا:
چو آهنگ رفتن کنی سوی یار
چه استادْ مردن، چه استادیار
نپرسند در گـــــــور از پایهات
نبینند ترفیــــــــع سالانهات
همه فرمها سربهسر شد بر آب
نیابی از آنها نشان جز سراب
چو احضار گردی بر کردگار
درونت ببینی شـــده آشکـــار
وجودت شود روشن از معرفت
نه از طرح افزایش منزلت

یکی فرم یابی ز کردار خویش
ز اخلاق و گفتارو پندارخویش
نگر تا که آن فرم زیبا بود
حروفش چو تنپوش دیبا بود
که یزدان بدان فرم دارد نظر
پراکنده گردان غبار از بصر
نوشتی تو paper در این سال سی
گهی انگلیسی، گهی پارسی
زImpact ژورنال توسرخوش شدی
به ISIی آن تو دلخوش شدی
گهی غِرّه گشتی که هان این منم
که بر بام دانش نشیمن زنم؟
ببینی تو Citation از من بسی
که باشم میان کسان من کسی
چو گرداندنت چهره ماندگار
نگفتی که ای وای کو ماندگار
بجز ذات باری مگر آدمی
بماند در این خاک غیر از دمی...

"ای اساتید نمره بدهید تا نام نیک از شما ماند یادگار... و دعای خیر دانشجویان توشه راهتان گردد"