ن
- ناشی زورنانی یوغون باشئندان چالار.
- «آدم ناشی، سرنا را ازسر گشادش میزند».
- ناهاردان معلومدور شاما نه وار.
- «سالی که نکوست از بهارش پیداست».
- نفسی ایستی یئرده ن چئخئر.
- «نفسش از جای گرم در میاد».
- نوخود فالی آچماق.
- «فال نخود باز کردن(چیزی را لفت دادن، در انجام کاری دودل بودن)».
- نه فایدا بیز قالمئشئق بویاندا کورپو قالئپ اویاندا.
- «چه فایده ما ماندیم این طرف و پل آن طرف( خرما بر نخیل ودست ما کوتاه)».
- نیت هارا منزیل اورا.
- «نیت به هر کجا باشد ،منزل و مقصد همانجاست».