خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    صفحه 147 از 201 نخستنخست ... 47137146147148157 ... آخرینآخرین
    نمایش نتایج: از 2,191 به 2,205 از 3001
    1. Top | #2191
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      آدم چرا یهو دیگه هیچی نمی خواد؟؟!!

    2. Top | #2192
      کاربر باسابقه

      Mamoli
      نمایش مشخصات
      لبخند بزن!!! نذار بفهمن چه جهنمی تو سرته...

    3. Top | #2193
      کاربر باسابقه

      Mamoli
      نمایش مشخصات
      لعنت به اون چشات که نمیرن از یادم...

    4. Top | #2194
      در انتظار تایید ایمیل

      Ashegh
      نمایش مشخصات
      وقتی ازم می‌پرسن بینِ کسی که دوستت داره
      و کسی که دوستش داری
      کدوم‌رو انتخاب می‌کنی
      یکم این پا و اون پا می‌کنم
      و با بی میلی میگم کسی که دوستش دارم.

      ولی هم من می‌دونم و هم بقیه می‌دونن
      که بودن با آدمی که دوستش داری و دوستت نداره مرگه،
      موندن با کسی که دوستت داره و دوستش نداری هم مرگه.

      بین مرگ و مرگ نباید دنبالِ زندگی گشت!

    5. Top | #2195
      در انتظار تایید ایمیل

      Ashegh
      نمایش مشخصات
      گاهی شهری را
      آرامش دلی را
      رابطه ای را
      گاهی همه چیز را
      به هم می ریزند
      این “غریبه ” های لعنتی !

    6. Top | #2196
      در انتظار تایید ایمیل

      Ashegh
      نمایش مشخصات
      ما نسلِ مظلومی بودیم
      نسلی که در اوج بی انصافیِ زمانه متولد شدیم
      و از همان کودکی یاد گرفتیم که فقط "درک" کنیم .
      ما حتی رویِ گرفتنِ پولِ توی جیبی از پدرانمان را نداشتیم .
      ما نسلِ حیفی هستیم ؛نسلِ "انقلاب" هایِ نیمه کاره و اعتراض های سرکوب
      نسلی پر از استعدادهایِ کنجِ خانه و نابغه هایِ محصور
      نسل ما را نه گذشته ها درک می کنند و نه آینده ها خواهند فهمید
      آنقدر صبور و سازگاریم که خودمان هم در چگونگی اش مانده ایم
      نسل ما در کودکی هم ، کودکی نکرد
      نسل سوخته ای ؛ که در اوجِ جوانی ، پیر شد ...

    7. Top | #2197
      در انتظار تایید ایمیل

      Ashegh
      نمایش مشخصات


      خنده را معنی به سر مستی مکن
      آنکه میخندد غمش بی انتهاست

    8. Top | #2198
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      گوینده شبکه خبر یه جوری میگه خب مثل اینکه هواپیما خارجی و باری بوده و فقط ده نفر جونشون رواز دست دادن که انگار که داره راجب چپ شدن بار مرغ حرف میزنه، باوا ده تا آدم مرده میفهمی؟
      همون آدمایی که هشتاد میلیونش ایرانه و برا هیشکی ذره ای ارزش نداره جونشون..

    9. Top | #2199
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      حرف‌هایی هست
      که باید به تو بگویم
      مثلا بگویم بودنت حواسم را پرت میکند و نبودنت خیالم را
      بگویم هرچه کمتر و کمتر باشی
      بیشتر و بیشتر میخواهمت
      باید بگویم باشی دوستت دارم
      نباشی هم دوستت دارم
      باید بگویم
      باید بدانی
      من اما هنوز صبورم
      به نداشتنت
      به تنها دوست داشتنت...!

    10. Top | #2200
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      آدم ها همه می پندارند
      که زنده اند؛
      برای آنها تنها نشانه ی حیات؛
      بخارِ گرمِ نفس هایشان است!
      کسی از کسی نمی پرسد :
      آهای فلانی!
      از خانه ی دلت چه خبر؟!
      گرم است؟
      چراغش نوری دارد هنوز .....؟

    11. Top | #2201
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      تو...
      مگو‌ترین راز منی!
      نِگهت می‌دارم
      سخت
      نِگهت می‌دارم
      دشوار
      نِگهت می‌دارم
      در آغوش!
      نگاهم کن گاهی...
      دل‌خوش می‌شوم به همین!

    12. Top | #2202
      در انتظار تایید ایمیل

      Ashegh
      نمایش مشخصات
      دل نهادم به صبوری که جز این چاره ندارم ...

    13. Top | #2203
      در انتظار تایید ایمیل

      Ashegh
      نمایش مشخصات
      به غم کسی اسیرم
      که ز من خبر ندارد ...

    14. Top | #2204
      در انتظار تایید ایمیل

      Ashegh
      نمایش مشخصات
      "هیاهوی بسیار برای هیچ"
      فقط نمایشنامه‌ی شکسپیر نیست
      زندگینامه‌ی همه ماست...

    15. Top | #2205
      mmr
      کاربر فعال

      bache-mosbat
      نمایش مشخصات
      ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻣﯿﮕﻔﺖ ﺷﻨﯿﺪﻡ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﻣﻮﻣﻦ
      ﺍﺳﺖ .
      ﻧﻤﺎﺯﺵ ﺗﺮﮎ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ .
      ﺯﯾﺎﺭﺕ ﻋﺎﺷﻮﺭﺍ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﺪ .
      ﺭﻭﺯﻩ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ .
      ﻣﺴﺠﺪ ﻣﯿﺮﻭﺩ ... ﺧﯿﻠﯽ ﺧﺪﺍﯾﯿﺴﺖ ...
      ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ ﺩﻟﻢ ﮔﺮﻓﺖ ...
      .
      .
      ﺩﺭ ﺩﻝ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩﻡ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻨﯿﺪ ﻣﻦ ﻫﻢ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﻡ
      ﻧﻤﺎﺯ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﻧﻢ ﻭﻟﯽ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺭﻭﯼ ﻟﺒﻬﺎﯼ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺧﺪﺍ
      ﺭﺍ ﺑﻪ ﯾﺎﺩﻡ ﻣﯿﺎﻭﺭﺩ ...
      ﺩﺳﺘﻬﺎﯼ ﭘﯿﻨﻪ ﺑﺴﺘﻪ ﭘﺪﺭﻡ ﺭﺍ ﺩﺳﺘﻬﺎﯼ ﺧﺪﺍ
      ﻣﯿﺒﯿﻨﻢ ...
      ﺯﯾﺎﺭﺕ ﻋﺎﺷﻮﺭﺍ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﻧﻢ ﻭﻟﯽ ﮔﺮﯾﻪ ﯾﺘﯿﻤﯽ ﺩﺭ ﺩﻟﻢ
      ﻋﺎﺷﻮﺭﺍ ﺑﺮﭘﺎ ﻣﯿﮑﻨﺪ ...
      ﺑﻪ ﺻﻨﺪﻭﻕ ﺻﺪﻗﻪ ﭘﻮﻝ ﻧﻤﯽ ﺍﻧﺪﺍﺯﻡ ﻭﻟﯽ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ
      ﺍﺯ ﺁﻥ ﺩﺧﺘﺮﮎ ﻓﺎﻝ ﻓﺮﻭﺵ ﻓﺎﻟﯽ ﺭﺍ ﻣﯿﺨﺮﻡ ﮐﻪ
      ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﻧﻢ ...
      ﻣﺴﺠﺪ ﻣﻦ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﺎﺩﺭﺑﺰﺭﮒ ﭘﯿﺮ ﻭ ﺗﻨﻬﺎﯾﻢ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ
      ﺑﺎ ﺩﯾﺪﻥ ﻣﻦ ﮐﻠﯽ ﺩﻟﺶ ﺷﺎﺩ ﻣﯿﺸﻮﺩ ...
      ﺧﺪﺍﯼ ﻣﻦ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺩﻭﺳﺘﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ
      ﻏﻤﻬﺎ ﺗﻨﻬﺎﯾﻢ ﻧﻤﯿﮕﺬﺍﺭﺩ ...
      ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﺗﻮﻟﺪ ﻫﺮ ﻧﻮﺯﺍﺩﯼ ﺗﻮﻟﺪ ﺧﺪﺍﺳﺖ ﻭ ﻫﺮ
      ﺑﻮﺳﻪ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﺗﺠﻠﯽ ﺍﻭ ...
      ﻣﺎﺩﺭﻡ؛ . ﺧﺪﺍﯼ ﻣﻦ ﻭ ﺧﺪﺍﯼ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﯾﮑﯿﺴﺖ .
      ﻓﻘﻂ ﻣﻦ ﺟﻮﺭ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﯿﺸﻨﺎﺳﻢ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ
      ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﻡ ...
      ﺧﺪﺍﯼ ﻣﻦ ﺩﻭﺳﺖ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎﺳﺖ ﻧﻪ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺁﻧﻬﺎ .

    صفحه 147 از 201 نخستنخست ... 47137146147148157 ... آخرینآخرین

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    کلمات کلیدی این موضوع




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن