اي كاش...
كاش زاده نمي شدي در سطر اول دفترم
بوي تو بوي بي مهريست
بوي تلخ دلوايسيت
بوي غربت
بوي درد
بوي كهنه بي وفاييست
اي كاش
نمي دانم جرا
خود فرا مي خوانمت
بس كه تو جاري شدي بر دفترم
بركهايش فرسوده شده
جاي زخم هاي كهنه
با امدنت
اندكي تازه شده
ميهمان هر شب ما
اي كاش
كر نباشي بر زبانم
اين زبان را نيست هركز كلام
با تو.من ابرها را بيموده ام
روزهاي برفيم را
همواره من
ستوده ام
اي كاش
هركز مرو از اين ديار
من با تو خو كرفته ام
من با تو خو كرفته ا