1
حرف جّر
مِن از جمله‌ی حروف جر است و اسمی که بعد از آن می‌آید مجرور می‌شود. هنگام معنی کردن از کلمه‌ی «از» استفاده می‌کنیم. در تجزیه می‌گوییم حرف جر، عامل و مبنی بر سکون.
خَرجَ علیُ مِنَ البیتِ

2 اسم موصول مَن به صورت اسم موصول می‌آید که در تجزیه معرفه و مبنی است.
هُوَ مَن نصرَ المستضعفینَ

3 اسم شرط مَن اسم شرط بر سر دو فعل می‌آید و هر 2 فعل را مجزوم می‌کند و در تجزیه، نکره و مبنی است.

مَن صَبَرَ ظَفَرَ

مَن (اسم شرط و مبتدا)

صَبرَ (فعل شرط، محلاً مجزوم و خبر اول)
ظَفرَ (جواب شرط، محلاً مجزوم و خبر دوم)

4 استفهامیه مَن جمله را پرسشی می‌کند و در اول جمله می‌آید و به معنی چه کسی است. در تجزیه می‌گوییم نکره و مبنی. برای مذکر و مونث هنگام پرسش یکسان به کار می‌رود.

مَن انتَ؟
مَن انتِ؟







مای کافّه
به حروف مشبهه الفعل می‌چسبد و آن‌ها را از عمل بازمی‌دارد و غیر عامل و مبنی بر سکون است.
** انَّ الموءمنینَ اخوَهٌ ** انمّا الموئمنونَ اخوهٌ

مای نافیه به حرف مای نافیه معروف است و بر سر فعل ماضی و فعل مضارع می‌آید.
و در تجزیه می‌گوییم :حرف نفی ،غیر عامل و مبنی بر سکون
** ماکَتَبَ (ننوشت) ** ما یَکتُبُ (نمی نویسد)

مای موصول 1- اسم موصول است که بین 2 فعل می‌آید و نقش مفعولی دارد.
2- هنگام تجزیه می‌گوییم (اسم موصول، معرفه، مبنی)
3- هرگاه «ما» در جمله بیاید ولی مابعدش فعل نباشد و جمله هم سؤالی نباشد، در این صورت «ما» موصول است.
** لِلّه ما فی السَّماواتِ و ما فی الارضِ

مای شرطیه به اسم شرط معروف است و بر سر دو فعل مجزوم می‌آید و در تجزیه می‌گوییم )اسم شرط و نکره و مبنی)
** مَا تُقدِّموا لانفُسکم تَجِدوه ُ
(ما: اسم شرط) (تُقدِّموا: فعل شرط) (لانفُسکم تَجِدوهُ: جواب شرط)

مای استفهامیه
جمله را پرسشی می‌کند و بعد از آن فقط یک فعل می‌آید. اکثراً نقش مفعولی دارد و در تجزیه می‌گوییم: (اسم استفهام و نکره و مبنی)
** ما اَکَلَ؟ (ما: مفعول به و محلاً منصوب)

مای تعجبیه بر سر فعل تعجب «ما افعلَ» می‌آید و همیشه نقش مبتدا و محلاً مرفوع را داراست و در تجزیه می‌گوییم: (نکره و مبنی بر سکون)
** مَا اجمَلَ الربیعَ
مَا: مبتدا و محلاً مرفوع

مای شبیه به لیس
مانند افعال ناقصه عمل می‌کند و اسم آن مرفوع و خبرش منصوب است.

** مَا هذا بَشراً

هذا: اسم ما و محلاً مرفوع
بَشراً: خبر و منصوب




منبع : کانون