مای کافّه
|
به حروف مشبهه الفعل میچسبد و آنها را از عمل بازمیدارد و غیر عامل و مبنی بر سکون است.
** انَّ الموءمنینَ اخوَهٌ ** انمّا الموئمنونَ اخوهٌ
|
مای نافیه |
به حرف مای نافیه معروف است و بر سر فعل ماضی و فعل مضارع میآید.
و در تجزیه میگوییم :حرف نفی ،غیر عامل و مبنی بر سکون
** ماکَتَبَ (ننوشت) ** ما یَکتُبُ (نمی نویسد)
|
مای موصول |
1- اسم موصول است که بین 2 فعل میآید و نقش مفعولی دارد.
2- هنگام تجزیه میگوییم (اسم موصول، معرفه، مبنی)
3- هرگاه «ما» در جمله بیاید ولی مابعدش فعل نباشد و جمله هم سؤالی نباشد، در این صورت «ما» موصول است.
** لِلّه ما فی السَّماواتِ و ما فی الارضِ
|
مای شرطیه |
به اسم شرط معروف است و بر سر دو فعل مجزوم میآید و در تجزیه میگوییم )اسم شرط و نکره و مبنی)
** مَا تُقدِّموا لانفُسکم تَجِدوه ُ
(ما: اسم شرط) (تُقدِّموا: فعل شرط) (لانفُسکم تَجِدوهُ: جواب شرط)
|
مای استفهامیه
|
جمله را پرسشی میکند و بعد از آن فقط یک فعل میآید. اکثراً نقش مفعولی دارد و در تجزیه میگوییم: (اسم استفهام و نکره و مبنی)
** ما اَکَلَ؟ (ما: مفعول به و محلاً منصوب)
|
مای تعجبیه |
بر سر فعل تعجب «ما افعلَ» میآید و همیشه نقش مبتدا و محلاً مرفوع را داراست و در تجزیه میگوییم: (نکره و مبنی بر سکون)
** مَا اجمَلَ الربیعَ
مَا: مبتدا و محلاً مرفوع
|
مای شبیه به لیس
|
مانند افعال ناقصه عمل میکند و اسم آن مرفوع و خبرش منصوب است.
** مَا هذا بَشراً
هذا: اسم ما و محلاً مرفوع
بَشراً: خبر و منصوب
|