خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
    نمایش نتایج: از 16 به 30 از 34
    1. Top | #16
      کاربر باسابقه

      bi-tafavot
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط karim04 نمایش پست ها
      فک میکنم منطقی ترین راه همینه
      بله...من الان دوستام خیلیاشون مشکل دوم تورو دارم و بهشون میگم باهاش بمونین تا بعد کنکور
      میبینی رو اعصابته سعی کن کم محلی کنی.

    2. Top | #17
      کاربر باسابقه

      Mehrabon
      نمایش مشخصات
      سلام دوستان گلم
      این مبحث خیلی وسیعه -نمیشه این جا بررسی و تحلیلش کرد
      علی کل حال مجبورم کلی صحبت کنم
      --------
      من هم یه پسر خیلی احساساتی بودم و هستم - به قدری احساساتم دارم که یه دختر با اون عظمت احساساتش در مقابلم کم میاره
      توی این سه چهار سال اخیر چند مرتبه ای تن به این دوستی ها دادم ( البته دوستی پاک - سالم و بدون س ک س ) - اتفاقات زیادی برام افتاد - پشت سر هم بد بیاری می اوردم - کم کم امام زمانم رو فراموش کردم
      کم کم رابطه ام با خدا ضعیف شد - به حد صفر رسید - فقط در حد یه نماز بود - ولی نه خدایی میشناختم و نه امام زمانی -این قدر تو عمق گناه ( به اصطلاح عشق ) رفته بودم که خیلی چیزها رو حس نمیکردم
      عرض کردم بحث خیلی مفصله - دوست داشتی بهم پیام بده - باهات تلفنی صحبت بکنم
      ادم وقتی تنها میشه یا مثلا وقتی خسته میشه به شدت تنهایی میاد سراغش و مجبوره این خلا رو با جنس مخالفش پر بکنه - پس نتیجه میگیرم این یک خلا یک ضعف برای ماها حساب میشه
      خیلی از روانشناس ها بر این معتقد هستند که اگه انسان هدف داشته باشه هیچ وقت به سراغ مباحث عاطفی نمیره و اون ها رو بروز نمیکنه - مخصوصا تو این سن - که بدترین ضررها رو به همراه خودش داره - پس باز نتیجه میگیرم که انسان هدفمند و فهمیم هیچ وقت از خودش نقطه ضعفی نشون نمیده و همیشه و در همه حال پیگیر هدفشه و لحظاتش رو صرف این دوستی ها که سرتا پا فقط وقت کشی هستن نمیکنه - تحقیقات نشون داده که خیلی از جوانان هدف دارن ولی هدف هاشون خیلی ضعیف - سست و فانی پذیر هستن -و از دید روانشناس ها این ها بی هدف هستند
      ادم بی هدف ( یا هدف ضعیف ) مثل برگ درخت میمونه - هر جا باد بیاد اون رو با خودش چپ و راست میکنه - ولی ادم با هدف حکم یه درخت رو داره - هر چقدر هم باد و طوفان بیاد اون درخته این قدرها قوی هست که بتونه صاف و محکم بیاسته
      شما هم تو این مدت چون به یک ادم هدف دار و قوی تبدیل شدید - پس ازنهایت عقلتون استفاده کردید - ( یعنی به درجه ای رسیدی که احساسات رو بیخیال شی )
      حالا همه این ها به کنار - از لحاظ روحی و معنوی بازهم یک سری ایرادات وارد میشه -دوستی با جنس مخالف بر خلاف اون شور و هیجانی که در ظاهر قضیه داره عزت النفس رو کاهش میده - افسردگی رو افزایش میده -دیدن داریت به مرز صفر میرسه - اضطرابت زیادتر میشه
      امام صادق میگه - اگر انسان حیا داشته باشه به سمت جنس مخالفش نمی رود
      امام علی میگه - ابتدای این دوستی ها طرب وشادی است و اخر ان رنج و دشواری ( واقعا این حدیث درسته - این مسله رو به فراوانی دیدم ) اول هر دوستی هیجان خاصی هست که وقتی به مرور زمان این هیجان فروکش کند ، نقص ها نمایان داده میشه و اختلافات بالا میگیره
      امام علی باز میگه - هر که عاشق شود چشم بصیرت اون کور میگردد و قلبش بیمار
      باز پیامبر میگه - کسی که به نامحرم دست بدهد خداوند براو غضب میکند
      و...

      با چند جمله این مبحث رو میبندم

      اینکه صرفا با احساس بالا همدیگر را مناسب هم می دانید قابل اعتماد نیست

      یک پایان تلخ بهتر از یک تلخی بی پایان است
      عشق هیچ محدودیتی نداره و از همه چیز هم قوی تره - ولی عشق حلال و واقعی - نه عشق مخفی و غیرمشروع و سرتاپا شهوت و س ک س باشه - به قول امین حبیبی : این عشق مثل خوره افتاد به جونم - عاشق نشو ای دل - عاشق شدن درده - میسوزی میری این دنیا نامرده
      در جهان شش نوع افراد زندگی میکنند که با شکست مواجه میشن :انسان های بی حال,ترسو,بی اراده,از خود راضی,فاقد مدیریت و هدف ، با سواد بی تجربه......

      شاید نشه به گذشته برگشت و یک آغاز زیبا ساخت - ولی میشه الان آغاز کرد و یک پایان زیبا ساخت

      عاقل آن نيست كه اشتباه نكند،عاقل آن است كه اشتباه را تكرار نكند

    3. Top | #18
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط poshtiban.c905 نمایش پست ها
      سلام دوستان گلم
      این مبحث خیلی وسیعه -نمیشه این جا بررسی و تحلیلش کرد
      علی کل حال مجبورم کلی صحبت کنم
      --------
      من هم یه پسر خیلی احساساتی بودم و هستم - به قدری احساساتم دارم که یه دختر با اون عظمت احساساتش در مقابلم کم میاره
      توی این سه چهار سال اخیر چند مرتبه ای تن به این دوستی ها دادم ( البته دوستی پاک - سالم و بدون س ک س ) - اتفاقات زیادی برام افتاد - پشت سر هم بد بیاری می اوردم - کم کم امام زمانم رو فراموش کردم
      کم کم رابطه ام با خدا ضعیف شد - به حد صفر رسید - فقط در حد یه نماز بود - ولی نه خدایی میشناختم و نه امام زمانی -این قدر تو عمق گناه ( به اصطلاح عشق ) رفته بودم که خیلی چیزها رو حس نمیکردم
      عرض کردم بحث خیلی مفصله - دوست داشتی بهم پیام بده - باهات تلفنی صحبت بکنم
      ادم وقتی تنها میشه یا مثلا وقتی خسته میشه به شدت تنهایی میاد سراغش و مجبوره این خلا رو با جنس مخالفش پر بکنه - پس نتیجه میگیرم این یک خلا یک ضعف برای ماها حساب میشه
      خیلی از روانشناس ها بر این معتقد هستند که اگه انسان هدف داشته باشه هیچ وقت به سراغ مباحث عاطفی نمیره و اون ها رو بروز نمیکنه - مخصوصا تو این سن - که بدترین ضررها رو به همراه خودش داره - پس باز نتیجه میگیرم که انسان هدفمند و فهمیم هیچ وقت از خودش نقطه ضعفی نشون نمیده و همیشه و در همه حال پیگیر هدفشه و لحظاتش رو صرف این دوستی ها که سرتا پا فقط وقت کشی هستن نمیکنه - تحقیقات نشون داده که خیلی از جوانان هدف دارن ولی هدف هاشون خیلی ضعیف - سست و فانی پذیر هستن -و از دید روانشناس ها این ها بی هدف هستند
      ادم بی هدف ( یا هدف ضعیف ) مثل برگ درخت میمونه - هر جا باد بیاد اون رو با خودش چپ و راست میکنه - ولی ادم با هدف حکم یه درخت رو داره - هر چقدر هم باد و طوفان بیاد اون درخته این قدرها قوی هست که بتونه صاف و محکم بیاسته
      شما هم تو این مدت چون به یک ادم هدف دار و قوی تبدیل شدید - پس ازنهایت عقلتون استفاده کردید - ( یعنی به درجه ای رسیدی که احساسات رو بیخیال شی )
      حالا همه این ها به کنار - از لحاظ روحی و معنوی بازهم یک سری ایرادات وارد میشه -دوستی با جنس مخالف بر خلاف اون شور و هیجانی که در ظاهر قضیه داره عزت النفس رو کاهش میده - افسردگی رو افزایش میده -دیدن داریت به مرز صفر میرسه - اضطرابت زیادتر میشه
      امام صادق میگه - اگر انسان حیا داشته باشه به سمت جنس مخالفش نمی رود
      امام علی میگه - ابتدای این دوستی ها طرب وشادی است و اخر ان رنج و دشواری ( واقعا این حدیث درسته - این مسله رو به فراوانی دیدم ) اول هر دوستی هیجان خاصی هست که وقتی به مرور زمان این هیجان فروکش کند ، نقص ها نمایان داده میشه و اختلافات بالا میگیره
      امام علی باز میگه - هر که عاشق شود چشم بصیرت اون کور میگردد و قلبش بیمار
      باز پیامبر میگه - کسی که به نامحرم دست بدهد خداوند براو غضب میکند
      و...

      با چند جمله این مبحث رو میبندم

      اینکه صرفا با احساس بالا همدیگر را مناسب هم می دانید قابل اعتماد نیست

      یک پایان تلخ بهتر از یک تلخی بی پایان است
      عشق هیچ محدودیتی نداره و از همه چیز هم قوی تره - ولی عشق حلال و واقعی - نه عشق مخفی و غیرمشروع و سرتاپا شهوت و س ک س باشه - به قول امین حبیبی : این عشق مثل خوره افتاد به جونم - عاشق نشو ای دل - عاشق شدن درده - میسوزی میری این دنیا نامرده
      در جهان شش نوع افراد زندگی میکنند که با شکست مواجه میشن :انسان های بی حال,ترسو,بی اراده,از خود راضی,فاقد مدیریت و هدف ، با سواد بی تجربه......

      شاید نشه به گذشته برگشت و یک آغاز زیبا ساخت - ولی میشه الان آغاز کرد و یک پایان زیبا ساخت

      عاقل آن نيست كه اشتباه نكند،عاقل آن است كه اشتباه را تكرار نكند
      ممنونم دوست عزیز از حرفاتون..من قبلا هم گفتم که خیلی اتفاقی پیش اومد بدون هیچ قصد غرضی ... در ضمن این رابطه کاملا پاک هست و هیچ حرکت غیر شرعی در اون نیست...من باید تموم کنم .. اینو میدونم اما رو شناختی ک از خودم دارم میدونم تو این مدت ضربه ی سنگینی وارد میکنه به من
      چه خندون چه گریون داره میگذره عمرا
      خودت رو نرنجون به کامت باشه دنیا

    4. Top | #19
      کاربر باسابقه

      Mehrabon
      نمایش مشخصات
      عزیزم چرا ضربه ؟
      مشکلت چیه ؟
      چرا بعد از اون باز به مشکلات زیادی میخوری ؟
      اینها رو برام شفاف سازی بکن تا ببینم جریان از چه قراره

    5. Top | #20
      کاربر باسابقه

      Mamoli
      نمایش مشخصات
      منم میگم اول شفاف سازی کن دقیقا مشکلت چیه شاید کمکی از دستمون بر بیاد

    6. Top | #21
      کاربر باسابقه

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط karim04 نمایش پست ها
      سلام دوستان...... امسال که یعنی سال سرنوشت ساز من هست خیلی اتفاقا داره برام میفته..و تو این مدت روحیات خیلی عجیبی پیدا کردم..... مثلا اگه با یه نفر بحثم بشه دیگه از فکرش نمیرم بیرون حتی موقع درس خوندن فکرش میاد سراغم و نمیذاره تمرکز داشته باشم.. دو سال پیش به طور اتفاقی یه نفر وارد زندگیم شد...الان بودنش برام عذاب شده ولی میدونم اگه بخوام تو این برهه از زمان ترکش کنم مشکلاتم هزار برابر میشه و دیگه کلا زندگیم نابود میشه نمیدونم چیکار کنم لطفا راهنماییم کنین
      درود دوست عزیزم
      منم مثل شما دور و برم خیلی اتفاق میوفته !! از خواستگار و مزاحم تا مشکل حاد خونوادگی و .....
      منم یکی از دوسال پیش تو زندگیمه البته اون خیلی درسش خوبه خوبم میخونه ولی در هر صورت
      یه جورایی وقت گیره !!
      به نظر من ::
      1 با طرف حرف بزنید بگید بعد این 4 ماه میتونید باهاش باشید
      اگه هم گوش نداد کات کنید چون خیلی خودخواهه
      2 یکمی مغرور بشید تا به هر ادمی اجازه ندید وارد زندگی و افکارتون
      بشه
      3 آروم و کم حرف و کم حایه بشید و به خودتون بفهمونید این 4 ماه
      دیگه تکرار نمیشه !!
      ^______________________^

    7. Top | #22
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      راه حل پیشنهادی من:
      ببین در طی زمان کنکور مسلما کسانی که واسه کنکور تلاش می کنن,بیشتر وقتشون درگیر درس خوندن هستن ,در این میون افراد دو دسته هستن,افرادی که اصلا از محیط اطرافشون تاثیر نمی گیرن(طرف در طول تحصیلش روزی 14 ساعت میخونه ولی نه خسته میشه نه کم میاره نه روحیش خرد میشه) ولی دسته دوم برعکس,این افراد از محیط اطراف تاثیر میگیرن این محیط میتونه اطرافیان باشه,دنیای دیجیتال باشه,موسیقی باشه ... حس تنهایی توی این افراد بهشون غلبه می کنه و به مرور ذهنی آشفته پیدا می کنن که با کوچک ترین موضوعی منحرف میشه(از عشق بگیر تا حرف و حدیث های اطرافیان)
      قبل از اینکه راه حل رو بگم یه چیزی رو میگم :ببین بعد از کنکور دادن و یه مدت که بگذره سرتو میکوبی به دیوار میگی ای خدا چرا من روی مسائل الکی مسائلی که حتی خودت خندت میگره مشکل پیدا کرده بودم
      (یادت باشه)

      خب راه حل من اینه که شما باید چندتا کار رو بکنی,اول دقت به این نکته "غم تنهایی اسیرت می کنه تا بیای بجنبی پیرت می کنه"
      شما باید سعی کنی زمان هایی رو که در طول درس خوندن واسه استراحت میذاری با موضوعاتی بگذرونی که واست تنوع داشته باشه چدتا مثال: صله رحم(حتی زورکی),هفته ای حداقل یک بار ورزش بکنی(مثلا بری سالن) از دنیای مجازی بپری بیرون(نه موبایل نه کامپیوتر),دوستات رو ببینی و....
      دوم اینکه(بر اساس تجربه ای تلخ تر از قهوه و شیرین تر از شکر!)
      نذار لحظات غم و تنهاییت رو یه دختر به جای خدا پر کنه
      (حتی اگه دختره عاشقت باشه و دوستش داشته باشی)اگر قرار باشه عشقی این میون باشه مطمئن باش تا بعد از کنکور هم دووم میاره,اگر عشقت یه طرفست که دیگه وا ویلا(در این مورد نظری ندارم)



    8. Top | #23
      در انتظار تایید ایمیل

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      ﺩﺍﺩﺍﺵ ﻃﺒﻴﻌﻴﻪ! ﺳﻦ ﻣﺎ ﺳﻦ ﺣﺴﺎﺳﻴﻪ! ﻫﻴﻔﺪﻩ ﻫﻴﺠﺪﻩ ﺳﺎﻟﻜﻲ! ﻫﻤﻪ ﺍﻳﻨﺠﻮﺭﻥ! ﺍﻳﻦ ﻛﻨﻜﻮﺭ ﻟﻌﻨﺘﻲ ﺭﻭ ﻫﻢ ﻛﺬﺍﺷﺘﻦ ﺩﻗﻴﻘﺎ ﺗﻮ ﻫﻤﻴﻦ ﺳﻦ ﺣﺴﺎﺱ! ﻓﻘﻂ 5 ﻣﺎﻩ ﺗﺎ ﻛﻨﻜﻮﺭ ﻭﻗﺘﺖ ﻣﻮﻧﺪﻩ ﺍﻭﻥ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﺩﻭﺳﺶ ﺩﺍﺭﻱ ﻫﻤﻴﻴﻴﻴﺸﻪ ﻫﺲ ﺍﻣﺎ ﻛﻨﻜﻮﺭ ﻧﻴﺲ! ﻣﻴﺘﻮﻧﻲ ﺑﺰﺍﺭﻱ ﺳﺎﻝ ﺑﻌﺪ? ﻭﺍﻗﻌﺎ ﻣﻴﺘﻮﻧﻲ? ﻫﻤﻪ ﺭﻭ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﻛﻦ ﺍﺯ ﺫﻫﻨﺖ ﺑﻜﻮ 5 ﻣﺎﻩ ﺩﻳﻜﻪ ﻭﺍﺳﻪ ﻫﻤﻪ ﺟﻲ ﻭﻗﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺍﻣﺎ ﻭﺍﺳﻪ ﺩﺭﺱ ﻭﻗﺖ ﻧﺪﺍﺭﻡ!!! ﺍﻳﺸﺎﻻ ﺑﻬﺶ ﺑﺮﺳﻲ! ﺧﻮﺏ ﺩﺭﺱ ﺑﺨﻮﻥ ﻭ ﺑﻊ ﻫﻴﺠﻲ ﻓﻜﺮ ﻧﻜﻦ ﻣﻮﻓﻖ ﺑﺎﺷﻲ

    9. Top | #24
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط roshana نمایش پست ها


      درود دوست عزیزم
      منم مثل شما دور و برم خیلی اتفاق میوفته !! از خواستگار و مزاحم تا مشکل حاد خونوادگی و .....
      منم یکی از دوسال پیش تو زندگیمه البته اون خیلی درسش خوبه خوبم میخونه ولی در هر صورت
      یه جورایی وقت گیره !!
      به نظر من ::
      1 با طرف حرف بزنید بگید بعد این 4 ماه میتونید باهاش باشید
      اگه هم گوش نداد کات کنید چون خیلی خودخواهه
      2 یکمی مغرور بشید تا به هر ادمی اجازه ندید وارد زندگی و افکارتون
      بشه
      3 آروم و کم حرف و کم حایه بشید و به خودتون بفهمونید این 4 ماه
      دیگه تکرار نمیشه !!
      سلام خیلی ممنون دوست عزیز..........من خیلی مغرور بودم اما نمیدونم چرا به تازگی این ویژگی رو از دست دادم...راستش اینم یه جورایی کنترلم میکنه حتی تراز ها و نمراتم براش مهمه ولی بعضی چیزاس که ناخواسته انججام میده و این اذیت میکنه

      - - - - - - پست ادغام شده - - - - - -

      نقل قول نوشته اصلی توسط sarah melody نمایش پست ها
      ﺩﺍﺩﺍﺵ ﻃﺒﻴﻌﻴﻪ! ﺳﻦ ﻣﺎ ﺳﻦ ﺣﺴﺎﺳﻴﻪ! ﻫﻴﻔﺪﻩ ﻫﻴﺠﺪﻩ ﺳﺎﻟﻜﻲ! ﻫﻤﻪ ﺍﻳﻨﺠﻮﺭﻥ! ﺍﻳﻦ ﻛﻨﻜﻮﺭ ﻟﻌﻨﺘﻲ ﺭﻭ ﻫﻢ ﻛﺬﺍﺷﺘﻦ ﺩﻗﻴﻘﺎ ﺗﻮ ﻫﻤﻴﻦ ﺳﻦ ﺣﺴﺎﺱ! ﻓﻘﻂ 5 ﻣﺎﻩ ﺗﺎ ﻛﻨﻜﻮﺭ ﻭﻗﺘﺖ ﻣﻮﻧﺪﻩ ﺍﻭﻥ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﺩﻭﺳﺶ ﺩﺍﺭﻱ ﻫﻤﻴﻴﻴﻴﺸﻪ ﻫﺲ ﺍﻣﺎ ﻛﻨﻜﻮﺭ ﻧﻴﺲ! ﻣﻴﺘﻮﻧﻲ ﺑﺰﺍﺭﻱ ﺳﺎﻝ ﺑﻌﺪ? ﻭﺍﻗﻌﺎ ﻣﻴﺘﻮﻧﻲ? ﻫﻤﻪ ﺭﻭ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﻛﻦ ﺍﺯ ﺫﻫﻨﺖ ﺑﻜﻮ 5 ﻣﺎﻩ ﺩﻳﻜﻪ ﻭﺍﺳﻪ ﻫﻤﻪ ﺟﻲ ﻭﻗﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺍﻣﺎ ﻭﺍﺳﻪ ﺩﺭﺱ ﻭﻗﺖ ﻧﺪﺍﺭﻡ!!! ﺍﻳﺸﺎﻻ ﺑﻬﺶ ﺑﺮﺳﻲ! ﺧﻮﺏ ﺩﺭﺱ ﺑﺨﻮﻥ ﻭ ﺑﻊ ﻫﻴﺠﻲ ﻓﻜﺮ ﻧﻜﻦ ﻣﻮﻓﻖ ﺑﺎﺷﻲ
      ممنون دوست عزیز...الان ک فکر میکنم میبینم واقعا حقیقت همینه...خداروشکر درسام خوبه و توانایی قبول شدن با یه رتبه ی خوب رو دارم پس نباید این فرصتی که بهم داده شده رو از دست بدم

      - - - - - - پست ادغام شده - - - - - -

      نقل قول نوشته اصلی توسط the end نمایش پست ها
      راه حل پیشنهادی من:
      ببین در طی زمان کنکور مسلما کسانی که واسه کنکور تلاش می کنن,بیشتر وقتشون درگیر درس خوندن هستن ,در این میون افراد دو دسته هستن,افرادی که اصلا از محیط اطرافشون تاثیر نمی گیرن(طرف در طول تحصیلش روزی 14 ساعت میخونه ولی نه خسته میشه نه کم میاره نه روحیش خرد میشه) ولی دسته دوم برعکس,این افراد از محیط اطراف تاثیر میگیرن این محیط میتونه اطرافیان باشه,دنیای دیجیتال باشه,موسیقی باشه ... حس تنهایی توی این افراد بهشون غلبه می کنه و به مرور ذهنی آشفته پیدا می کنن که با کوچک ترین موضوعی منحرف میشه(از عشق بگیر تا حرف و حدیث های اطرافیان)
      قبل از اینکه راه حل رو بگم یه چیزی رو میگم :ببین بعد از کنکور دادن و یه مدت که بگذره سرتو میکوبی به دیوار میگی ای خدا چرا من روی مسائل الکی مسائلی که حتی خودت خندت میگره مشکل پیدا کرده بودم
      (یادت باشه)

      خب راه حل من اینه که شما باید چندتا کار رو بکنی,اول دقت به این نکته "غم تنهایی اسیرت می کنه تا بیای بجنبی پیرت می کنه"
      شما باید سعی کنی زمان هایی رو که در طول درس خوندن واسه استراحت میذاری با موضوعاتی بگذرونی که واست تنوع داشته باشه چدتا مثال: صله رحم(حتی زورکی),هفته ای حداقل یک بار ورزش بکنی(مثلا بری سالن) از دنیای مجازی بپری بیرون(نه موبایل نه کامپیوتر),دوستات رو ببینی و....
      دوم اینکه(بر اساس تجربه ای تلخ تر از قهوه و شیرین تر از شکر!)
      نذار لحظات غم و تنهاییت رو یه دختر به جای خدا پر کنه
      (حتی اگه دختره عاشقت باشه و دوستش داشته باشی)اگر قرار باشه عشقی این میون باشه مطمئن باش تا بعد از کنکور هم دووم میاره,اگر عشقت یه طرفست که دیگه وا ویلا(در این مورد نظری ندارم)

      یک طرفه که نیست :d ولی ممنونم حقیقت همینه .. هیچ چیز ارزش ایندمو نداره

      - - - - - - پست ادغام شده - - - - - -

      نقل قول نوشته اصلی توسط poshtiban.c905 نمایش پست ها
      عزیزم چرا ضربه ؟
      مشکلت چیه ؟
      چرا بعد از اون باز به مشکلات زیادی میخوری ؟
      اینها رو برام شفاف سازی بکن تا ببینم جریان از چه قراره
      چون بخاطر یه مشکلی که چند ماه جدا بودیم نابوود شدم
      چه خندون چه گریون داره میگذره عمرا
      خودت رو نرنجون به کامت باشه دنیا

    10. Top | #25
      همکار سابق انجمن
      کاربر باسابقه

      Mamoli
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط the END نمایش پست ها

      نذار لحظات غم و تنهاییت رو یه دختر به جای خدا پر کنه

      دمت گرم با این جملت خیلی حال کردم
      الا بذکر الله تطمئن القلوب

    11. Top | #26
      کاربر انجمن

      Sarkhosh
      نمایش مشخصات
      سلام گوشیت رو خاموش کن و دور از خودت نگهش دار و بشین خونه درست رو بخون...کسی کار داشت بگو ز بزن خونه...برو بازار قیمتا رو ببین کلا طرف رو فراموش میکنی احساسات هم بدردت نمیخوره بشین درست رو بخون...خدافظ
      نبودنت حس تلخیه که توی لحظه هام جاریست...

    12. Top | #27
      کاربر نیمه فعال

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      به نظرم کنکور واسه تو خیلی مهم تر از اونه.(اون ممکنه هر لحظه بگه دیگه نمیخوامت ولی کنکور ایندتو رغم میزنه)

      به قول تکفیر اونو بکن نکته قوت یا یک انگیزه (مثلا اگه رتبت خوب باشه باهات ازدواج میکنه و...)

      اگرم این نشد فک کنم این چند ماه باقی مونده رو بیخیالش بشی خیلی به نفعته.


    13. Top | #28
      همکار سابق انجمن
      کاربر باسابقه

      Mamoli
      نمایش مشخصات
      بببین چاره ای نداری بالاخره باید از یه جایی شروع کنی
      البته این درسته که کنکور نباید باعث این بشه کهع ما از روابط اجتماعی و احساسات دور بمونیم
      ولی کنکور تعیین کننده ی بخش عظیمی از زندگی تو هست اصلا بخاطر همین داری کنکورو میخونی و میخونیم!
      خوب همون شخص که شاید در اینده بخشی از زندگی تو باشه بازم بستگی به نتیجه ی کنکورت داره
      خودت قضاوت کن بنظرت ایا اگه رتبه ی خوب و نتیجه ی مطلوبی کسب کنی میتونی به این هدفت برسی یا با خراب کردن کنکور به خاطر افکار وقت گیر؟!
      من خودمم درگیر هستم ولی اول از همه خدا دوم خانواده و همچنین به خودت بگو خراب کردن کنکور=از دست دادن و قطع رابطه
      همین جمله کافیه تا تورو وادار به تلاش برای موفقیت برای کنکور بکنه
      به عنوان یه دوست چنتا توصیه بهت می کنم که باعث شدن خودم هم با این مشکل کنار بیام:
      اول از همه گوش دادن به اهنگ ممنوع!
      اگه هم عادت کردی به اهنگ گوش بدی سعی کن به اهنگ های حماسی ملی و حتی نوحه ! و اهنگ های بیکلام که اکثرا باعث یاد اوری خاطرات میشن رو اصلا گوش نکن
      این اذان رو دانلود کن سبکش کاملا متفاوته و ارامش بخش:دانلود Azan mp3
      باخودت قرار بذار مثلا امروزو اصلا بهش فکر نمیکنم و فقط فکر و ذکرم اول خدا و بعد درسه
      سعی کن شب که میخوای بخوابی دعای عظم البلا نهایت 5 دقیقه طول میکشه و یه ایه از قران بخونی
      مطمئن باش با یاد خدا دلها ارام میگیرد.
      یا علی
      الا بذکر الله تطمئن القلوب

    14. Top | #29
      کاربر نیمه فعال

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      يكي هم خواهشا به من كمك كنه
      جديدا خيلي حساس شدم وقتي خبر فوت يه نفر رو ميشنوم كلا افسرده ميشم و نميتونم خوب رو كتابا تمركز كنم درس ميخونم ولي وقتي برميگردم ميبينم هيچي به هيچي
      كتاب رو كه باز ميكنم كلي فكر منفي مياد سراغم همش ميترسم اين اتفاق خداي نكرده برا يكي از نزديكام بيفته دارم ديوونه ميشم:yahoo (2)::yahoo (2):

      زن عشق می کارد و کینه درو می کند
      او می زاید و تو برای فرزندش نام انتخاب می کنی...
      -او درد می کشد و تو نگرانی که کودک دختر نباشد...
      -او بی خوابی می کشد و تو خواب حوریان بهشتی را می بینی...
      -او مادر می شود و همه جا می پرسند نام پدر....
      -و هر روز او متولد میشود؛ عاشق می شود؛ مادر می شود؛ پیر می شود و میمیرد...


    15. Top | #30
      کاربر اخراجی

      Maghror
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط mona27 نمایش پست ها
      يكي هم خواهشا به من كمك كنه
      جديدا خيلي حساس شدم وقتي خبر فوت يه نفر رو ميشنوم كلا افسرده ميشم و نميتونم خوب رو كتابا تمركز كنم درس ميخونم ولي وقتي برميگردم ميبينم هيچي به هيچي
      كتاب رو كه باز ميكنم كلي فكر منفي مياد سراغم همش ميترسم اين اتفاق خداي نكرده برا يكي از نزديكام بيفته دارم ديوونه ميشم:yahoo (2)::yahoo (2):
      همه ما ترس هایی داریم که هیچوقت محقق نمیشن!

      به طورِ مثال! از بچگی مارو از جن ترسوندن! ولی هیچوقت ما جن ندیدیم! با اینکه کلی ازش ترسیدیم!

      این ترس شما هم از جنس اون هاست!

      فقط ترس الکیه!این نوع ترس ها همیشه در ما بوده و هیچوقت به حقیقت نپیوسته!

      عین همون مثال جن!

      پس پیشنهاد میدم به جای اینکه از آینده بترسید! آیندتون رو بسازید

    صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    کلمات کلیدی این موضوع




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن