«اعراب فعل مضارع»
فعل مضارع؛ معرب است، پس علامتهای رفع و نصب و جزم را ميپذيرد. (بهجز صيغههاي 6 و 12 که جمع مؤنث و مبني هستند.) یادآوری: هیچ فعلی در زبان عربی، حرکت کسره نمیپذیرد؛ پس اگر در انتهای فعلی، حرکت کسره دیدید، آن کسره حتماً عارضی است! (توضیح کسره عارضی در ادامه مطلب) به بیان دیگر، در زبان عربی، «کسره» (جر) علامت اختصاصی اسم است که فعل آن را نمیپذیرد و «سکون» (جزم) علامت اختصاصی فعل است که اسم آن را نمیپذیرد.
فعل مضارع مرفوع و علامت رفع در فعل مضارع: هرگاه فعل مضارعي، منصوب يا مجرور نباشد (يعني عامل نصب يا جر بر سر آن وارد نشده باشد)، مرفوع است. 1. ضمه (اعراب اصلي)؛مانند: تکتبُ، يفعلُ و ... 2. ثبوت نون اعراب يا نون عوض رفع (اعراب فرعي)؛مانند: يکتبون، تکتبان و ... نكته مهم: در آخر اسمها و فعلهای مضارع جمع مذکر در حالت رفع، نشانه «ون» دیده میشود؛ اما علیرغم این مشابهت ظاهری، در اعراب آنها یک تفاوت ظریف وجود دارد: (در مثنی هم، چنین است) ü اسم جمع مذکر سالم (مانند: عالمون) مرفوع به اعراب فرعی با حرف «واو» است. ü فعل مضارع جمع مذکر غایب یا مخاطب (مانند: یفعلون / تفعلون) مرفوع به اعراب فرعی ثبوت نون اعراب است، نه مرفوع به «واو» زیرا «واو» در این افعال، ضمیر متصل و بارز فاعلی است، نه نشانه اعراب!!! توضیحاً در مثنی هم، چنین است؛ یعنی افعال مثنی (مانند: یکتبان / تجلسان) مرفوع به ثبوت نون اعراب هستند، نه مرفوع به «الف» زیرا «الف» در آنها ضمیر فاعلی است. 3. اعراب محلي،در صيغههاي 6 و 12 جمع مؤنث
فعل مضارع منصوب و علامت نصب در فعل مضارع: 1.فتحه (اعراب اصلي)؛ مانند: أن يکتبَ، حتّي نفعلَ و ... 2. حذف نون اعراب يا نون عوض رفع (اعراب فرعي)؛ مانند: أن يکتبا، حتّي تفعلوا و ... 3. اعراب محلي، در صيغههاي 6 و 12 جمع مؤنث نكته: «ن» در افعال مضارع صيغههاي 6 و 12 (جمعهاي مؤنث)، «ضمير بارز» است و نه نون اعراب؛ لذا در حالت نصب، نون در اين دو صيغه حذف نميشود و اعراب آنها محلي (محلاً منصوب) خواهد بود. حروف ناصبه: «أن ـ لن ـ کي ـ حتّي ـ لـِ» «لن» مستقبل منفي ميسازد؛ مانند: «لن ينجح: موفق نخواهد شد» توجه: «لـ» ناصبه را با «لـ» امر نبايد اشتباه نگیرید. تفاوت «لام» ناصبه با «لام» امر: 1. «لـ» ناصبه، عامل نصب فعل مضارع و «لـ» امر، عامل جزم فعل مضارع است. 2. «لـ» امر در آغاز جمله ميآيد و مستقل است ولي «لـ» ناصبه معمولاً (نه همیشه) در وسط جمله و بهدنبال جملهي ديگري ميآيد و از نظر معنايي با ما قبل خود ارتباط دارد. 3. «لـ» امر تنها بر سر افعال غايب و متکلم ميآيد ولي «لـ» ناصبه هم بر سر افعال غايب و متکلم و هم بر سر افعال مخاطب ميآيد. پس اگر «لـ» بر سر يکي از صيغههاي مخاطب آمده باشد، مطمئن خواهيم بود که ناصبه است، اما اگر بر سر صيغههاي متکلم و يا غايب آمده باشد ميتواند ناصبه يا جازمه (لام امر) باشد، که در اين حالت براي تشخيص نوع «لـ» بايد بيشتر بررسي کنيم.
مثالهايي براي «لـ» ناصبه و «لـ» امر: «ليکتبِ الطّالب تکاليفه»: دانشآموز بايد تکاليف خود را بنويسد. (لام از نوع امر است که بهصورت «بايد» ترجمه ميشود و کسرهي انتهاي فعل نيز عارضي و براي رفع التقاي ساکنين است.) «ليدافعوا المقاتلين من وطنهم الإسلاميّ»: رزمندگان بايد از ميهن اسلامي خود دفاع کنند. (لام از نوع امر است و چون اين حرف، جازمه است لذا فعل مضارع با حذف نون اعراب مجزوم شده است.) «ذهبتُ إلي المکتبة لاُطالعَ دروسه»: به کتبخانه رفتم تا درسهايم را مطالعه کنم. (لام در اينجا از نوع ناصبه است و با اعراب ظاهري اصلي فتحه، فعل مضارع را منصوب نموده است.) «يطلب صاحب المزرعة من جيرانه ليساعدوه في جمع المحاصيل»: صاحب مزرعه از همسايگان خود ميخواهد تا او را در جمع کردن محصولها ياري کنند. (لام در اينجا نصبدهندهي فعل مضارع است که فعل مضارع را با اعراب فرعي حذف نون اعراب، منصوب نموده است.) نكته مهم: توجه داشته باشید که «لـ» ناصبه همیشه در وسط جمله و به دنبال فعل دیگری نمیآید؛ بلکه همانگونه که شیوه بلاغی در ادبیات فارسی، اجازه میدهد اجزای جمله را جابجا کنیم و برخی را مؤخّر و یا مقدّم بداریم، در ادبیات عرب نیز این امکان هست که با جابجایی ارکان جمله، «لـ» ناصبه در اول کلام بیاید که باید، از معنا کمک گرفت. مثال: لأنجح فی الامتحانات لاُطالع جیّداً! در عبارت فوق، «لـ» اول از حروف ناصبه و «لـ» دوم از حروف جازمه است؛ به ترجمه این عبارت دقت کنید: «برای اینکه در امتحانات موفق شوم، باید خوب درس بخوانم)
فعل مضارع مجزوم و علامت جزم در فعل مضارع: 1. سکون (اعراب اصلي)؛مانند: لا تکتبْ، لمّا نذهبْ و ... 2. حذف نون اعراب يا نون عوض رفع (اعراب فرعي)؛ مانند: لا تکتبوا، لمّا نذهبا و ... 3.حذف حرف عله (اعراب فرعي)؛ مانند: ليرضَ، لا تنهَ و ... 4. اعراب محلي،در صيغههاي 6 و 12 جمع مؤنث جزمدهندههاي فعل مضارع: 1. مجزوم کنندهي يک فعل: لم، لمّا، لام امر، لاي ناهيه 2. مجزوم کنندهي دو فعل (ادوات شرط): إن، ما، مهما، أينما، متي، إذا و ... فعل اول را «فعل شرط» و فعل دوم را «جواب شرط» ميگويند. نكته: در فارسي، «فعل شرط» غالباً بهصورت فعل مضارع التزامي و «فعل جواب شرط» غالباً به شکل فعل مضارع اخباري ترجمه ميشود. نکته مهم پایانی: فعل مضارع بعد از افعال «طلبي» (امر يا نهي) بهعنوان «جواب طلب»، مجزوم ميشود؛ مانند: اُذکروني أذکرْکُم (مرا ياد کنيد تا شما را ياد کنم)
منبع : کانون