خدای من! با نعمتت مرا آغاز كردى؛ پیش از آن كه چیزى به یادآمدنى باشم و از خاكم آفریدى و سپس در صلب‏ها جایم دادى؛ ایمن از سختى‏هاى دوران و رفت و آمد سالیان و روزگاران و من در دهلیزهاى تاریخ و زوایاى قرون، هماره از صلبى به رحمى كوچ مى‏كردم و این لطف و احسان تو بود كه مرا در زمان حكام كفر و در زمان عهدشكنان پیامبرْ ناشناس، لباس خلقت نپوشاندى و در وجود نیاوردى؛ بلكه زمانى روح آفرینش در من دمیدى كه بستر هدایت را از پیش گسترده بودى و جاده سعادت را هموار كرده بودى.تو مرا از آبى ریختنى سرشتى و در ظلمات سه گانه میان گوشت و پوست و خون، سكنایم دادى. نه مرا در كار خلقتم گواه گرفتى و نه كارى از آفرینش را بر دوش من گذاشتى و سپس، مرا تمام و كمال، بى‏هیچ عیب و نقص، بر هودج هدایت نشاندى و به سوى دنیا گسیل داشتى و مرا در گهواره كودكى با دست‏هاى ملاطفتت حفظ كردى و از میان غذاها، شیرى خوشگوار برایم برگزیدى و دل‏هاى پرستاران را بر من مهربان كردى و مهربانى مادران را به كفالت من گماشتى و مرا از شر جن و انس در امان داشتى و مرا در مسیر تعادل از پرتگاه‏هاى زیادى و كاستى محافظت كردى. پس تو بزرگ و عزیز و بلند مرتبه‏اى؛ اى بخشندگى محض واى مهربانى تمام!