خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
    نمایش نتایج: از 16 به 18 از 18

    موضوع: سلام دانشجو

    1. Top | #16
      کاربر انجمن

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      1-پشت كنكوري بودن چه حسي داره؟
      بد ترین حس ممکن

      2-تصور شما از دانشگاه چطور بود؟
      خیلی خوشگل تر از اینجا

      3-به نظر شما چرا دانشگاه رفتن يهو اينقدر مهم شد؟
      گسترش مدرک گرایی به علم گرایی

      4-اولين روزي كه وارد دانشگاه شدين چه حسي داشتين واولين كلاستون چي بود؟
      عادی بودم مثل دبیرستان هیچ اشنایی نداشتم...بیوشیمی لعنتی...خدا خواست که قبول شدم!

      5-دانشجوي چه مقطعي هستين وچه رشته اي؟
      دکترای پزشکی عمومی

      6-آيا رشته اي كه انتخاب كردين انتخاب خودتون بوده يانه؟
      آره،خدا رو شکر که قبول شدم!

      7-نقش دانشجو توجامعه اي كه داره درش زندگي ميكنه تاچه حد موثره؟
      خیلی موثره!خخخ

      8-چه حق وحقوقي برا دانشجو قائليد؟
      تمامی امکانات برای دانشجویان باید رایگان باشد...

      9-يكي از خاطرات دوران دانشجويي شما؟
      یکی از دوستامون بعد از ترم اول انتقالی گرفت و براش goodbye party گرفتیم...حیلی خوش گذشت...
      :yahoo (4):

    2. Top | #17
      همکار سابق انجمن
      کاربر باسابقه
      کاربر برتر

      نمایش مشخصات
      علیک سلام


    3. Top | #18
      همکار سابق انجمن
      کاربر باسابقه
      کاربر برتر

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط جسیکا نمایش پست ها
      سلام عرض ميكنم خدمت همه رفقاي دانشجوي انجمن

      اين تاپيك همونطور كه ازاسمش پيداست مخصوص دانشجوهاست(البته بنده درحال حاضر پشت كنكوريم)وايجاد شده تا درمورد مباحث زير وچيزهايي شبيه اون صحبت كنيم:

      1-پشت كنكوري بودن چه حسي داره؟

      2-تصور شما از دانشگاه چطور بود؟

      3-به نظر شما چرا دانشگاه رفتن يهو اينقدر مهم شد؟

      4-اولين روزي كه وارد دانشگاه شدين چه حسي داشتين واولين كلاستون چي بود؟

      5-دانشجوي چه مقطعي هستين وچه رشته اي؟

      6-آيا رشته اي كه انتخاب كردين انتخاب خودتون بوده يانه؟

      7-نقش دانشجو توجامعه اي كه داره درش زندگي ميكنه تاچه حد موثره؟

      8-چه حق وحقوقي برا دانشجو قائليد؟

      9-يكي از خاطرات دوران دانشجويي شما؟

      البته بگم كه هركس نخواست ميتونه جواب برخي سوالا رو نده...

      اگه خودتون مورداي بهتري پيدا كردين اضافه كنيد تا درموردشون بحث بشه

      ممنون!
      1-پشت كنكوري بودن چه حسي داره؟

      دوبرابر شدن تنبلی ، گاهی ترس ، گاهی حسرت ، مقایسه شدن با کسایی که یک زمان باهاشون توی یک کلاس میشستید و اونا پارسال رفتن دانشگاه ، پشیمونی ها ، و خیلی حس های دیگه
      پشت کنکوری بودن مطمعنن سختی هاش از سال اول بیشتره
      خیلی ها وقتی میخوان بمونن پشت باخودشون میگم خب امسال که نشد بذار سال دیگه هم وقتم آزادتره هم خیلی راحت ترم و میتونم کلییی درس بخونم و بترکونم
      درحالی که همچین چیزی نیست...
      کلا عقیده ای که دارم این هست که قریب به اتفاق پشت کنکوری ها نگاه غلطی نسبت به پشت کنکور موندن و چجوری این سال رو به موفقیت رسوندن دارن
      بخاطر همین هم هست که خیلی هاشون نتیجه ای که دنبالشن رو نمیگیرن و چه بسا یک سال دیگه هم بمونن و شاید هم سال ها...
      2-تصور شما از دانشگاه چطور بود؟
      تصور گل و گلابی نداشتم حقیقتا
      درواقع اگه بخوام تصورم رو بگم شاید اینطوری باشه که
      خشک و جدی تر نسبت به مدرسه
      آزادی عمل بیشتر
      دوچندان شدن اهمیت مدیریت زمان و استفاده مفید ازش
      کمتر بودن نظم و محدودیت ها نسبت به مدرسه
      جمع شلوغ پلوغی که قطعا من بین شون گمنام خواهم بود

      3-به نظر شما چرا دانشگاه رفتن يهو اينقدر مهم شد؟
      هومم
      بنظرم الان دیگه کم کم داره از حالت مهم بودن درمیاد شایدم دور و بر من اینجوریه ولی خب جدیدا زیاد میشنوم که این قالب تفکر شکل گرفته که درس خوندن عاقبت خوشی نداره و کارکردن بهتره و تحصیلات بدرد نمیخوره و...

      حالا اینکه این تفکر درسته یا غلط فعلا کاری باهاش نداریم درواقع هم میتونه درست باشه و هم غلط ، بستگی به شخص و شرایط داره
      حالا اینکه چرا دانشگاه رفتن مهم شد
      بنظرم ملت ما و مردم ما حداقل اغلب شون بخاطر فشارهای روانی حرف مردم چشم و هم چشمی ، سراب هایی مثل من از فلانی عقب نمونم هست که تن به خیلی از کارها میدن ، دانشگاه رفتن هم میتونه یکی از همین موارد باشه جوری که یک مدت جو مردم به سمتش رفت و خب این وسط هم خیلی ها صرفا از سر همین جوها و فشارها به سمت این مسیر کشیده شدن بدون توجه به اینکه از زندگی و آینده شون چی میخوان و خودشون واقعا چند چندن
      4-اولين روزي كه وارد دانشگاه شدين چه حسي داشتين واولين كلاستون چي بود؟
      اولین روزی که وارد دانشگاه شدم بخاطر زدن دوز اول واکسن بود که بعدش هم رفتم کارت دانشجوییم رو گرفتم...حس بخصوصی نداشتم
      خب شرایط کرونایی و دانشگاه مجازی اون طعم و لذت ترم های اول دانشجویی رو از ما گرفت...

      اولین کلاسی که بصورت حضوری تجربه کردم
      ترم دوم کلاسای علوم تشریح بود که حدود یک ماهی چندروز درهفته رفتیم و با مولاژ و جسد و امتحاناتش گذشت
      همچنین سر این کلاس اولین بار بود که روپوش سفید میپوشیدیم و با بچه ها عکس یادگاری هم انداختیم

      5-دانشجوي چه مقطعي هستين وچه رشته اي؟
      دانشجوی پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهیدبهشتی ، مقطع دکتری

      6-آيا رشته اي كه انتخاب كردين انتخاب خودتون بوده يانه؟
      میتونم بگم 100 درصد انتخاب خودم بود
      دوران کنکور علاقه خاصی و کششی نسبت به رشته بخصوصی نداشتم
      دوران انتخاب رشته دقیق تر و شفاف تر باتوجه به خواسته ها و شخصیت خودم ، رفتم سراغ آشنایی با رشته ها
      خانواده هم فشاری از بابت انتخاب بهم وارد نکرد و کاملا محول کرده بودن به خودم و صرفا درحد نظردهی و مشورت گاهی صحبت میکردم باهاشون

      بقیه سوالا بماند برای دوران پسا مجازی


    صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    کلمات کلیدی این موضوع




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن