بیوگرافی مازیار فلاحی

[saharhg]

من مازیار فلاحی متولد 26 مهر سال 1353 می باشم. از سال 68 فراگیری ساز گیتار را آغاز کردم و علاقه ام به ترانه و شعر از شب نشینی های اعضای خانواده ام و حافظ خوانی پدرم آغاز شد. علت اینکه ترانه هایم مضمون داستانی دارد شاید به دلیل تجربه ایست که در زمینه نویسندگی دارم. اولین مجموعه داستانی کوتاهم «کلاغ و پاییز کودکی» است که در سال 76 منتشر شد و این مساله سبب شد پیش از نوشتن ترانه اول داستانش را روی کاغذ پیاده کنم و سپس آن را به ترانه تبدیل کنم.
ترانه هایی که می نویسم هر کدام دارای تصویر و داستانی مستقل است و باید اتفاقی دراماتیک رخ دهد تا بر اساس آن ترانه ای در ذهنم شکل گیرد . همیشه در آثارم قطعات مثبت وجود دارد و به دنبال فضای خالی و خلوت درون مخاطبم می باشم تا با آن یک قطعه، در کنارش به آرامش برسم.

نمی خواهم انرژی ام را سر بازیگری هدر دهم
فیلم کوتاه «مطرود» اولین تجربه ام در عرصه کارگردانیست. به نظر من بازیگری کار سختی است و به جای اینکه تمام وقت و انرژی ام را بر موسیقی متمرکز کنم ترجیح می دهم برروی موسیقی تمرکز کنم . ارتباط من با سینما بخاطرساخت موسیقی متن فیلم و ترانه ها و خوانندگی برای فیلم های مختلف می باشد. موسیقی یک از علایق من بوده و خواهد بود و سعی دارم به بهترین نحو آن را ارائه دهم تا از آن لذت ببرم. بخاطر علاقه به حرفه ام آن طورکه باید نمی توانم به خانواده ام بپردازدم به همین خاطر همیشه سعی داشته ام در همه لحظات از حواشی به دور باشم تا به جز مشکلات زندگی چیزی باعث تحلیل رفتن انرژی ام نشود.
به قدری در زندگی خانوادگی ام آرامش دارم که حتی شماره موبایلم را هیچ گاه عوض نکرده ام
به قدری در زندگی خانوادگی ام آرامش دارم که حتی شماره موبایلم را هیچ گاه عوض نکرده ام. نمی دانم مازیار فلاحی کدام ترانه را در ذهن مخاطبین تداعی می کند شاید «تور دوست دارم» یا «دروغه» یا… اما این را می دانم اگر روزی قرار باشد برای همیشه با موسیقی خداحافظی کنم ترانه «دروغه» را به عنوان حسن ختام بودنش در کنار آنها تقدیم خواهم کرد تا شاید رفتنم هم دروغ باشد.
آرزو هایم را در دفترچه یادداشت می کنم
من از 15سال پیش آروزهایم را در دفترچه ای یادداشت می کرم حتی آروزهای دست نیافتنی ام را. اما حالا که به آن نگاه می کنم می بینم به خیلی از آنها دست یافته ام.
بهترین تولدم در کنسرت بود
بهترین خاطره تولدم کنسرتی بود که تاریخ این اجرا مصادف با تاریخ تولدم بود. در آن برنامه وقتی رو به جمعیت بودم یک دفعه یک شور و حال عجیبی در سالن به وجود آمد ابتدا تصور می کردم به خاطر ترانه ای بوده است که خوانده ام و به آنها تعظیم کردم اما این اتفاق ادامه پیدا کرد و وقتی برگشتم عقب دیدم بچه های گروه با کیک تولد رو به من ایستاده اند. نمی دانید چه لحظه جذابی بود که تولدت را در کنار کسانی که دوستشان داری و آمده اند تو را ببیند جشن بگیری. برای من که تولد شیرینی بود.

[vseo]

عاشق اهنگ های مازیارم