بله من هم نگفتم امام تو دوروز یا دوسال قیام کردند
نوشته اصلی توسط آقای الف
ولی بازهم میگم وظیفه مونه که نهایت تلاشی که میتونیم رو بکنیم.
مثال عدالت،درسته که عدالت واقعی و کامل بعد از ظهور تحقق میکنه ولی مسلمان
وظیفشه در مسیر عدالت پیش بره تا به اون عدالت واقعی برسه...نمی تونیم منفعل بشینیم
در زمان امام هم اگ حکومت درگیر چپ و راست نبود درگیر خیلی مسائل دیگه بود
بدون تعارف میگم. با این حرفایی که شما در مورد دین میزنی تا حدی موافقم. باید اینا رو از پایه آموزش داد ولی به این توجه کن که شرایط کشور برای این کار مهیا نیست.این کار در شرایط حال اصلا ممکن نیست. بهترین روش اینه که این مباحث به عنوان کلاس های فوق برنامه در مدارس برگزار بشه و برای ترغیب دانش آموزان در مدارس از مشاور هایی که میتونن خیلی رو دانش آموزا تاثیر بذارن استفاده بشه. مشاورایی جوون و خوش ذوق وخلّاق. در کنار این از حجم آموزشی کاسته بشه
خواهر من هرچی یگم شما باز حرف خودتو می زنی
فقط یه چیز می گم بقیه شو اگه خدا بخواد تو دانشگاه می فهمی
دارم بهتون میگم حتی یکی از بخش هایی که شما گفتید رو نمیشه اجرایی کرد
کشور به لحاظ فرهنگی تو بدترین وضعیت خودش قرار داره...باورتون میشه محسن طنابنده(بازیگر نقش نقی در سریال پایتخت)تهدید شده فقط برای قرار دادن سکانس نماز تو سریال!!!!یا بابک حمیدیان تو چ
از من می شنوید تا چند سال دیگه همین چهارتا حدیث شیعه مثل آیه ولایت هم از کتاب حذف میشه...
فقط کافیه شما یکی از مسائل بالا رو تو یه جایی مطرح کنی بعد یه جوری خونه نشین میشی که باورت نمیشه...به حرف من با دقت گوش کنید وگرنه مجبورید تجربش کنید...
موفق پیروز باشید
یا علی
A SONG OF ICE AND FIRE
مدرسه های خصوصی رو تقویت می کردم
درس زیست شناسی رو تو همه پایه ها قرار می دادم
کنکورو کامل حذف می کردم و به جاش شرط معدل میذاشتم
آزمایشگاه ها رو تقویت می کردم
سوفی آموندسن از مدرسه به خانه می‌رفت. تکه‌یِ اول راه را با یووانا آمده بود.
به فروشگاه بزرگ که رسیدند راه‌شان از هم جدا شد. سوفی بیرون شهر زندگی میکرد و راهش تا مدرسه دو برابر یووانا بود.
بعد از باغِ آنها بنایِ دیگری نبود، خانه‌شان انتهای دنیا می‌نمود.
کتابِ دنیایِ سوفی
نوشته‌ی یوستین گردر
ترجمه‌ی حسن کامشاد
از معلم ها امتحان میگرفتم تا معلم مجبور بشه سطح علمشو بروز کنه
معلم رو مجبور به شرکت در کلاس های مزخرفی که به هیچ دردی نمیخوره نمیکردم
صف صبحگاهی رو حذف میکردم
تعصبات درباره اموزش رو حذف می کردم.
همه مافیا های کنکور رو یکجا دعوت میکردم و اونجا رو منفجر میکردم (دیروز بریکینگ بد رو تموم کردم)
سال 94 چند تا از دوستام به نمایندگی مدرسه رفته بودن اداره کل شهر تا درمورد مسئله ای اعتراض کنن
تعریف میکردن از ساعت 8 که رفتن اونجا تو دفتر هر کس که میرفتن بیکار نشسته بود و بیسکوئیت میخورد و به اونها هم تعارف میکرد(گویا مافیا بیسکوئیت رو پیدا کرده بودن) می گفتن تنها فعالیتشون تو اون مدت این بود که اذان گفتن،اینها رفتن نماز خوندن و دوباره همون روال قبل
من اون مدیرا رو اخراج میکردم.gif "Yahoo (79)")
ای آنکه نتیجه چهار و هفتی.......وز هفت و چهار دائم اندر تفتی
می خور که هزار بار بیشت گفتم.....باز آمدنت نیست،چو رفتی رفتی
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)
LinkBack URL
About LinkBacks
پاسخ با نقل قول
.gif "Yahoo (4)")
