خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    نمایش نتایج: از 1 به 6 از 6
    1. Top | #1

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات

      اشعار شهریار

      تو بمان و دگران
      از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران
      رفتم از کوی تو لیکن عقب سرنگران

      ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
      تو بمان و دگران وای به حال دگران

      رفته چون مه به محاقم که نشانم ندهند
      هر چه آفاق بجویند کران تا به کران

      میروم تا که به صاحبنظری بازرسم
      محرم ما نبود دیده کوته نظران

      دل چون آینه اهل صفا می شکنند
      که ز خود بی خبرند این ز خدا بیخبران

      دل من دار که در زلف شکن در شکنت
      یادگاریست ز سر حلقه شوریده سران

      گل این باغ بجز حسرت و داغم نفزود
      لاله رویا تو ببخشای به خونین جگران

      ره بیداد گران بخت من آموخت ترا
      ورنه دانم تو کجا و ره بیداد گران

      سهل باشد همه بگذاشتن و بگذشتن
      کاین بود عاقبت کار جهان گذران

      شهریارا غم آوارگی و دربدری
      شورها در دلم انگیخته چون نوسفران





      سه تار من
      نالد به حال زار من امشب سه تار من
      این مایه تسلی شب های تار من

      ای دل ز دوستان وفادار روزگار
      جز ساز من نبود کسی سازگار من

      در گوشه غمی که فراموش عالمی است
      من غمگسار سازم و او غمگسار من

      اشک است جویبار من و ناله سه تار
      شب تا سحر ترانه این جویبار من

      چون نشترم به دیده خلد نوشخند ماه
      یادش به خیر خنجر مژگان یار من

      رفت و به اختران سرشکم سپرد جای
      ماهی که آسمان بربود از کنار من

      آخر قرار زلف تو با ما چنین نبود
      ای مایه قرار دل بیقرار من

      در حسرت تو میرم و دانم تو بی وفا
      روزی وفا کنی که نیاید به کار من

      از چشم خود سیاه دلی وام میکنی
      خواهی مگر گرو بری از روزگار من

      اختر بخفت و شمع فرومرد و همچنان
      بیدار بود دیده شب زنده دار من

      من شاهباز عرشم و مسکین تذرو خاک
      بختش بلند نیست که باشد شکار من

      یک عمر در شرار محبت گداختم
      تا صیرفی عشق چه سنجد عیار من

      جز خون دل نخواست نگارندهٔ سپهر
      بر صفحهٔ جهان رقم یادگار من

      زنگار زهر خوردم و شنگرف خون دل
      تا جلوه کرد این همه نقش و نگار من

      در بوستان طبع حزینم چو بگذری
      پرهیز نیش خار من ای گلعذار من

      من شهریار ملک سخن بودم و نبود
      جز گوهر سرشک در این شهریار من


    2. Top | #2
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      ای غم بگو از دست تو آخر کجا باید شدن

      در گوشه ی میخانه هم ما را تو پیدا می کنی

    3. Top | #3

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      حالا چرا
      آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
      بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا

      نوشداروئی و بعد از مرگ سهراب آمدی
      سنگدل این زودتر می خواستی حالا چرا

      عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست
      من که یک امروز مهمان توام فردا چرا

      نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم
      دیگر اکنون با جوانان نازکن با ما چرا

      وه که با این عمرهای کوته بی اعتبار
      اینهمه غافل شدن از چون منی شیدا چرا

      شور فرهادم بپرسش سر به زیر افکنده بود
      ای لب شیرین جواب تلخ سربالا چرا

      ای شب هجران که یک دم در تو چشم من نخفت
      اینقدر با بخت خواب آلود من لالا چرا

      آسمان چون جمع مشتاقان پریشان می کند
      در شگفتم من نمی پاشد ز هم دنیا چرا

      در خزان هجر گل ای بلبل طبع حزین
      خامشی شرط وفاداری بود غوغا چرا

      شهریارا بی حبیب خود نمی کردی سفر
      این سفر راه قیامت میروی تنها چرا
      گوهرفروش
      یار و همسر نگرفتم که گرو بود سرم
      تو شدی مادر و من با همه پیری پسرم

      تو جگر گوشه هم از شیر بریدی و هنوز
      من بیچاره همان عاشق خونین جگرم

      خون دل میخورم و چشم نظر بازم جام
      جرمم این است که صاحبدل و صاحبنظرم

      منکه با عشق نراندم به جوانی هوسی
      هوس عشق و جوانیست به پیرانه سرم

      پدرت گوهر خود تا به زر و سیم فروخت
      پدر عشق بسوزد که در آمد پدرم

      عشق و آزادگی و حسن و جوانی و هنر
      عجبا هیچ نیرزید که بی سیم و زرم

      هنرم کاش گره بند زر و سیمم بود
      که به بازار تو کاری نگشود از هنرم

      سیزده را همه عالم به در امروز از شهر
      من خود آن سیزدهم کز همه عالم به درم

      تا به دیوار و درش تازه کنم عهد قدیم
      گاهی از کوچه معشوقه خود می گذرم

      تو از آن دگری رو که مرا یاد تو بس
      خود تو دانی که من از کان جهانی دگرم

      از شکار دگران چشم و دلی دارم سیر
      شیرم و جوی شغالان نبود آبخورم

      خون دل موج زند در جگرم چون یاقوت
      شهریارا چه کنم لعلم و والا گهرم


    4. Top | #4
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      سنگ در برکه می اندازم و می پندارم
      با همین سنگ زدن ماه به هم می ریزد
      کی به انداختن سنگ پیاپی در اب
      ماه را می شود از حافظه اب گرفت

    5. Top | #5

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      انتظار
      باز امشب ای ستاره تابان نیامدی
      باز ای سپیده شب هجران نیامدی

      شمعم شکفته بود که خندد به روی تو
      افسوس ای شکوفه خندان نیامدی

      زندانی تو بودم و مهتاب من چرا
      باز امشب از دریچه زندان نیامدی

      با ما سر چه داشتی ای تیره شب که باز
      چون سرگذشت عشق به پایان نیامدی

      شعر من از زبان تو خوش صید دل کند
      افسوس ای غزال غزل خوان نیامدی

      گفتم به خوان عشق شدم میزبان ماه
      نامهربان من تو که مهمان نیامدی

      خوان شکر به خون جگر دست می دهد
      مهمان من چرا به سر خوان نیامدی

      نشناختی فغان دل رهگذر که دوش
      ای ماه قصر بر لب ایوان نیامدی

      گیتی متاع چون منش آید گران به دست
      اما تو هم به دست من ارزان نیامدی

      صبرم ندیده ای که چه زورق شکسته ایست
      ای تخته ام سپرده به طوفان نیامدی

      در طبع شهریار خزان شد بهار عشق
      زیرا تو خرمن گل و ریحان نیامدی



    6. Top | #6

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات

      1
      حیدربابا ، ایلدیریملار شاخاندا
      سئللر ، سولار ، شاققیلدییوب آخاندا
      قیزلار اوْنا صف باغلییوب باخاندا
      سلام اولسون شوْکتوْزه ، ائلوْزه !
      منیم دا بیر آدیم گلسین دیلوْزه

      (2)
      حیدربابا ، کهلیک لروْن اوچاندا
      کوْل دیبینَّن دوْشان قالخوب ، قاچاندا
      باخچالارون چیچکلنوْب ، آچاندا
      بیزدن ده بیر موْمکوْن اوْلسا یاد ائله
      آچیلمیان اوْرکلرى شاد ائله

      (3)
      بایرام یئلى چارداخلارى ییخاندا
      نوْروز گوْلى ، قارچیچکى ، چیخاندا
      آغ بولوتلار کؤینکلرین سیخاندا
      بیزدن ده بیر یاد ائلییه ن ساغ اوْلسون
      دردلریمیز قوْى دیّکلسین ، داغ اوْلسون

      (4)
      حیدربابا ، گوْن دالووى داغلاسین !
      اوْزوْن گوْلسوْن ، بولاخلارون آغلاسین !
      اوشاخلارون بیر دسته گوْل باغلاسین !
      یئل گلنده ، وئر گتیرسین بویانا
      بلکه منیم یاتمیش بختیم اوْیانا

      (5)
      حیدربابا ،‌ سنوْن اوْزوْن آغ اوْلسون !
      دؤرت بیر یانون بولاغ اوْلسون باغ اوْلسون !
      بیزدن سوْرا سنوْن باشون ساغ اوْلسون !
      دوْنیا قضوْ-قدر ، اؤلوْم-ایتیمدى
      دوْنیا بوْیى اوْغولسوزدى ، یئتیمدى

      (6)
      حیدربابا ، یوْلوم سنَّن کج اوْلدى
      عؤمروْم کئچدى ، گلممه دیم ، گئج اوْلدى
      هئچ بیلمه دیم گؤزللروْن نئج اوْلدى
      بیلمزیدیم دؤنگه لر وار ،‌ دؤنوْم وار
      ایتگین لیک وار ، آیریلیق وار ، اوْلوْم وار

      (7)
      حیدربابا ، ایگیت اَمَک ایتیرمز
      عؤموْر کئچر ، افسوس بَرَه بیتیرمز
      نامرد اوْلان عؤمرى باشا یئتیرمز
      بیزد ، واللاه ، اونوتماریق سیزلرى
      گؤرنمسک حلال ائدوْن بیزلرى

      (8)
      حیدربابا ، میراژدر سَسلننده
      کَند ایچینه سسدن - کوْیدن دوْشنده
      عاشیق رستم سازین دیللندیرنده
      یادوندادى نه هؤلَسَک قاچاردیم
      قوشلار تکین قاناد آچیب اوچاردیم

      (9)
      شنگیل آوا یوردى ، عاشیق آلماسى
      گاهدان گئدوب ، اوْردا قوْناق قالماسى
      داش آتماسى ، آلما ،‌ هیوا سالماسى
      قالیب شیرین یوخى کیمین یادیمدا
      اثر قویوب روحومدا ، هر زادیمدا

      (10)
      حیدربابا ، قورى گؤلوْن قازلارى
      گدیکلرین سازاخ چالان سازلارى
      کَت کؤشنین پاییزلارى ، یازلارى
      بیر سینما پرده سى دیر گؤزوْمده
      تک اوْتوروب ، سئیر ائده رم اؤزوْمده






    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    کلمات کلیدی این موضوع




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن