چند سوال از آرایه های ادبی

[Pin]

دوستان من چنتا سوال راجع به سجع دارم از پارسال امسالم باز اومدم بخونم متوجه نشدم لطفن هر کی میدونه راهنمایی کنه

مگه میشه دوتا واژه پشت سر هم از یه عبارت با دوتا واژه دیگه سجع بگیریم مثلن تو مثال پایینی

اگه اینطوره چرا تو مثال های پایینی عشرت و حسرت _ ماهی و شاهی _ مجادله و معامله رو سجع حساب نکرده با اینکه هم واجهای پایانی شون یکسانه هم هموزن هستم



یه سوال دیگه
چرا تو مثال پایینی که و مه رو سجع گرفته مگه دو تا جمله جدان

[POOYAE]

دوستان من چنتا سوال راجع به سجع دارم از پارسال امسالم باز اومدم بخونم متوجه نشدم لطفن هر کی میدونه راهنمایی کنه

سلام . این قسمت : واج آرایی و سجع / احتمالا بتونه مشکلتون رو حل کنه / آرایه ها و درک ادبی (قسمت اول)

[Pin]

سلام . این قسمت : واج آرایی و سجع / احتمالا بتونه مشکلتون رو حل کنه / آرایه ها و درک ادبی (قسمت اول)

سلام ممنونم از لطفت داداش
اتفاقن دیروز عصر دیدم ولی باز مشکلم حل نشد

[Pin]

@saeed211
@milad123
@Abf
@neda415

[saeed211]

دوستان من چنتا سوال راجع به سجع دارم از پارسال امسالم باز اومدم بخونم متوجه نشدم لطفن هر کی میدونه راهنمایی کنه

مگه میشه دوتا واژه پشت سر هم از یه عبارت با دوتا واژه دیگه سجع بگیریم مثلن تو مثال پایینی

اگه اینطوره چرا تو مثال های پایینی عشرت و حسرت _ ماهی و شاهی _ مجادله و معامله رو سجع حساب نکرده با اینکه هم واجهای پایانی شون یکسانه هم هموزن هستم



یه سوال دیگه
چرا تو مثال پایینی که و مه رو سجع گرفته مگه دو تا جمله جدان

سلام
ب معنای سجع توجه کن
دو کلمه ای ک قراره سجع باشن
باید تو ی جمله قرار بگیرن
منظورم از تو ی جمله بودن ینی اینکه فعل پایانی هردوشون ی چیزی باشه
تو مثال اولت (هردو با است تموم میشن)
سیرت و صورت
و مکتوب و خوب
هردو جزو ی جمله ان
اما تو مثال های بعدی ک گفتی
اگه دقت کنی حتی فعل هارو هم با رنگ قرمز مشخص کرده
ینی پسرم جمله تموم شده
دیه اینا سجع نمیشن

هر کس را عقل خود به کمال است و فرزند خود به جمال.
اینجام جمال و کمال سجعن چون هر دو جمله جدا از هم
فعلشون یکیه

البته این چیزیه ک من با حل تست بهش رسیدم نمیتونم بگم دقیق هست یا نع

در مورد سوال پایانیتم واضحه ک دو جمله جدان
اینجوریه ینی
و ما را اسیر کوچک نگردان و ما را اسیر بزرگ نگردان
ک شده مارا اسیر کوچک و بزرگ نگردان

در مورد جمله هاییم ک میشه اینطوری بسطشون داد باید حواست باشه

[Pin]

سلام
ب معنای سجع توجه کن
دو کلمه ای ک قراره سجع باشن
باید تو ی جمله قرار بگیرن
منظورم از تو ی جمله بودن ینی اینکه فعل پایانی هردوشون ی چیزی باشه
تو مثال اولت (هردو با است تموم میشن)
سیرت و صورت
و مکتوب و خوب
هردو جزو ی جمله ان
اما تو مثال های بعدی ک گفتی
اگه دقت کنی حتی فعل هارو هم با رنگ قرمز مشخص کرده
ینی پسرم جمله تموم شده
دیه اینا سجع نمیشن

هر کس را عقل خود به کمال است و فرزند خود به جمال.
اینجام جمال و کمال سجعن چون هر دو جمله جدا از هم
فعلشون یکیه

البته این چیزیه ک من با حل تست بهش رسیدم نمیتونم بگم دقیق هست یا نع

در مورد سوال پایانیتم واضحه ک دو جمله جدان
اینجوریه ینی
و ما را اسیر کوچک نگردان و ما را اسیر بزرگ نگردان
ک شده مارا اسیر کوچک و بزرگ نگردان

در مورد جمله هاییم ک میشه اینطوری بسطشون داد باید حواست باشه

داداش ممنون از توضیحاتتون
الان یه مساله پیش میاد
تو تصویر اخر جان ما را صفای خو ده و دل ما را هوای خود ده و.....
اینجا طبق گفته شما فعل ها یکیه پس چرا صفا رو سجع نگرفته

[saeed211]

داداش ممنون از توضیحاتتون
الان یه مساله پیش میاد
تو تصویر اخر جان ما را صفای خو ده و دل ما را هوای خود ده و.....
اینجا طبق گفته شما فعل ها یکیه پس چرا صفا رو سجع نگرفته

ححح خاهش عزیزم
ببین اون ی پایانی ک میبینی جزو حروف نیست
اون کسرس
هوا و صفا دو حرف پایانیشون شبیه نی
البته نظر منه
بازم باید کارشناسان داوری نظر بدن

[Pin]

ححح خاهش عزیزم
ببین اون ی پایانی ک میبینی جزو حروف نیست
اون کسرس
هوا و صفا دو حرف پایانیشون شبیه نی
البته نظر منه
بازم باید کارشناسان داوری نظر بدن

نظرت محترم داداش: ))
ولی فک کنم یه حرف کفایت میکنه اگه اینجور که شما میفرمایی
پس هوا و ضیا هم دو واج پایانی شبیه به هم ندارن پس سجع ندارن

پس الان فلسفه اون صفا چی میشه خدا میدونه

[saeed211]

نظرت محترم داداش: ))
ولی فک کنم یه حرف کفایت میکنه اگه اینجور که شما میفرمایی
پس هوا و ضیا هم دو واج پایانی شبیه به هم ندارن پس سجع ندارن

پس الان فلسفه اون صفا چی میشه خدا میدونه

و ای خالقی كه راهنمايی و ای قادری كه خدايی را سزايی
قادر : توانا
خدایی : آفریدگار بودن
سزا : شایسته
راهنمايی و سزايی : سجع متوازی
معنی : ای آفريدگاری كه راهنمای انسان ها [ به سوی راستی و درستی ] هستی و ای قدرتمندی كه خالق بودن شايسته ی توست .
جان ما را صفای خود ده و دل ما را هوای خود ده .
جان ما را صفا ده : روح و روان ما را صفا بده
هوا : عشق و محبّت
صفای و هوای : سجع
معنی : روح و روان ما را صفا و رونق ببخش و به دل ما از عشق و محبّت خود پر كن [ آرزوی رسيدن به خود را در دل ما بينداز ]
و چشم ما را ضيای خود ده و ما را آن ده كه آن به و مگذار ما را به كه و مه



نمیدونم از کودم منبع این چیزو برداشتی ک صفا رو سجع در نظر نگرفته با هوا
ولی این نوشترو از وب یکی از دبیرای خوب برداشتم
ک این دو رو سجع در نظر گرفته
بازم اگه ب نکته ای برخوردم میگم

[susba]

داداش ممنون از توضیحاتتون
الان یه مساله پیش میاد
تو تصویر اخر جان ما را صفای خو ده و دل ما را هوای خود ده و.....
اینجا طبق گفته شما فعل ها یکیه پس چرا صفا رو سجع نگرفته

هوا و صفا با هم سجع دارن.
سجع متوازن هم دارن که قوی ترین نوع سجعه.چون هم حرف اخرشون یکیه هم وزنشون.
ولی اینجا احتمالا چون سه تا کلمه سجع دار بوده دولغت اخر رو سجع درنظر گرفته.

[Pin]

و ای خالقی كه راهنمايی و ای قادری كه خدايی را سزايی
قادر : توانا
خدایی : آفریدگار بودن
سزا : شایسته
راهنمايی و سزايی : سجع متوازی
معنی : ای آفريدگاری كه راهنمای انسان ها [ به سوی راستی و درستی ] هستی و ای قدرتمندی كه خالق بودن شايسته ی توست .
جان ما را صفای خود ده و دل ما را هوای خود ده .
جان ما را صفا ده : روح و روان ما را صفا بده
هوا : عشق و محبّت
صفای و هوای : سجع
معنی : روح و روان ما را صفا و رونق ببخش و به دل ما از عشق و محبّت خود پر كن [ آرزوی رسيدن به خود را در دل ما بينداز ]
و چشم ما را ضيای خود ده و ما را آن ده كه آن به و مگذار ما را به كه و مه



نمیدونم از کودم منبع این چیزو برداشتی ک صفا رو سجع در نظر نگرفته با هوا
ولی این نوشترو از وب یکی از دبیرای خوب برداشتم
ک این دو رو سجع در نظر گرفته
بازم اگه ب نکته ای برخوردم میگم

هوا و صفا با هم سجع دارن.
سجع متوازن هم دارن که قوی ترین نوع سجعه.چون هم حرف اخرشون یکیه هم وزنشون.
ولی اینجا احتمالا چون سه تا کلمه سجع دار بوده دولغت اخر رو سجع درنظر گرفته.

مچکرم ازتون احتمالن همینطوره
سعید داداش از کتابچه ارایه مهروماه . یه لحظه خودمم شک کردم شاید چاپ اوله !!ولی چاپ دهمشه

یه سوال دیگه بپرسم ولی شاید مسخره بیاد
اندک اندک خیلی شود و قطره قطره سیلی گردد
میشه" شود" و" گردد" سجع باشن؟؟

[golbargsima]

اولی:
منظور از تضاپ صرفا اومدن دو کلمه ی متضاد توی شعر یا متن هست ... مثلا خوب و بد، زشت و زیبا، پایین و بالا گویا و خموش و ...
اما منظور از پارادوکس کنار هم قرار گرفتن دو چیز متضاد هست، یعنی همون جمع نقیضین که از لحاظ واقعی غیر ممکن هست، مثلا امکان نداره هم شب باشه هم روز، هم گویا باشه هم خموش ...
بنابراین ممکن است در متنی که پارادوکس دارد دو کلمه ی متضاد هم وجود داشته باشند که می شود که در این صورت علاوه بر پارادوکس آرایه ی تضاد نیز وجود دارد.

دوم: به نظر من که نیست، چون هر دو اوی ضمیر هستند و یک معنا می دهند.
مثل آن است که بگویییم فرهاد شیر کوچک را ببند، شیر بزرگ را نیز هم. درست که کلمه ی شیر به دو چیز مختلف اشاره دارد ولی در هر دو جا به یک معنی است
سوم:
به گمانم دور در اینجا یکی به معنای دوری فیزیکی است و دیگری به معنا غافل شدن از کسی و به یاد او نبودن است

[susba]

مچکرم ازتون احتمالن همینطوره
سعید داداش از کتابچه ارایه مهروماه . یه لحظه خودمم شک کردم شاید چاپ اوله !!ولی چاپ دهمشه

یه سوال دیگه بپرسم ولی شاید مسخره بیاد
اندک اندک خیلی شود و قطره قطره سیلی گردد
میشه" شود" و" گردد" سجع باشن؟؟

بله سجع دارن.
کلا سه نوع سجع داریم متوازی و متوازن و مطرف.
این کلمات هم سجع مطرف دارن.مطرف ضعیفترین نوع سجعه که در اون فقط حرف اخر کلمات با هم یکسانه.