خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    نمایش نتایج: از 1 به 5 از 5
    1. Top | #1
      کاربر نیمه فعال

      Mamoli
      نمایش مشخصات

      Lightbulb چند قدم تا ظهور

      با سلام در این تاپیک اطلاعاتی در مورد ظهور ولی عصر و قیام او به طور کلی بیان میشه به امید اینکه روزی جهان رو پر از عدل و داد کنه و ریشه تروریسم و استکبار جهانی در هر جای دنیا از بین بره




      - - - - - - پست ادغام شده - - - - - -

      ولادت

      ولادت حضرت مهدي صاحب الزمان ( ع ) در شب جمعه ، نيمه شعبان سال 255يا 256هجري بود پس از اينكه دو قرن و اندي از هجرت پيامبر ( ص ) گذشت ، و امامت به امام دهم حضرت هادي ( ع ) و امام يازدهم حضرت عسكري ( ع ) رسيد ، كم كم در بين فرمانروايان و دستگاه حكومت جبار ، نگراني هايي پديد آمد . علت آن اخبار و احاديثي بود كه در آنها نقل شده بود : از امام حسن عسكري ( ع ) فرزندي تولد خواهد يافت كه تخت و كاخ جباران و ستمگران را واژگون خواهد كرد و عدل و داد را جانشين ظلم و ستم ستمگران خواهد نمود . در احاديثي كه بخصوص از پيغمبر ( ص ) رسيده بود ، اين مطلب زياد گفته شده و به گوش زمامداران رسيده بود در اين زمان يعني هنگام تولد حضرت مهدي ( ع ) ، معتصم عباسي ، هشتمين خليفه عباسي ، كه حكومتش از سال 218هجري آغاز شد ، سامرا ، شهر نوساخته را مركز حكومت عباسي قرار داد اين انديشه - كه ظهور مصلحي پايه هاي حكومت ستمكاران را متزلزل مي نمايد و بايد از تولد نوزادان جلوگيري كرد ، و حتي مادران بيگناه را كشت ، و يا قابله هايي را پنهاني به خانه ها فرستاد تا از زنان باردار خبر دهند - در تاريخ نظايري دارد . در زمان حضرت ابراهيم ( ع ) نمرود چنين كرد . در زمان حضرت موسي ( ع ) فرعون نيز به همين روش عمل نمود . ولي خدا نخواست . همواره ستمگران مي خواهند مشعل حق را خاموش كنند ، غافل از آنكه ، خداوند نور خود را تمام و كامل مي كند ، اگر چه كافران و ستمگران نخواهند در مورد نوزاد مبارك قدم حضرت امام حسن عسكري ( ع ) نيز داستان تاريخ به گونه اي شگفت انگيز و معجزه آسا تكرار شد امام دهم بيست سال - در شهر سامرا - تحت نظر و مراقبت بود ، و سپس امام يازدهم ( ع ) نيز در آنجا زير نظر و نگهباني حكومت به سر مي برد به هنگامي كه ولادت ، اين اختر تابناك ، حضرت مهدي ( ع ) ، نزديك گشت ، و خطر او در نظر جباران قوت گرفت ، در صدد بر آمدند تا از پديد آمدن اين نوزاد جلوگيري كنند ، و اگر پديد آمد و بدين جهان پاي نهاد ، او را از ميان بردارند بدين علت بود كه چگونگي احوال مهدي ، دوران حمل و سپس تولد او ، همه و همه ، از مردم نهان داشته مي شد ، جز چند تن معدود از نزديكان ، يا شاگردان و اصحاب خاص امام حسن عسكري ( ع ) كسي او را نمي ديد . آنان نيز مهدي را بعضی اوقات مي ديدند ، نه هميشه و به صورت عادي.


      - - - - - - پست ادغام شده - - - - - -

      غیبت کبری و صغری
      غيبت كوتاه مدت يا غيبت صغري
      مدت غيبت صغري بيش از هفتاد سال بطول نينجاميد از سال 260ه. تا سال 329ه كه در اين مدت نايبان خاص ، به محضر حضرت مهدي ( ع ) مي رسيدند ، و پاسخ نامه ها سؤالات را به مردم مي رساندند . نايبان خاص كه افتخار رسيدن به محضر امام ع را داشته اند ، چهار تن مي باشند كه به " نواب خاص " يا " نايبان ويژه " معروفند . نخستين نايب خاص مهدي ( ع ) عثمان بن سعيد اسدي است . كه ظاهرا بعد از سال 260 هجري وفات كرد ، و در بغداد به خاك سپرده شد . عثمان بن سعيد از ياران و شاگردان مورد اعتماد امام دهم و امام يازدهم بود و خود در زير سايه امامت پرورش يافته بود . محمد بن عثمان : دومين سفير و نايب امام ع محمد بن عثمان بن سعيد فرزند عثمان بن سعيد است كه در سال 305هجري وفات كرد و در بغداد بخاك سپرده شد .نيابت و سفارت محمد بن سعيد نزديك چهل سال بطول انجاميد . حسين بن روح نوبختي : سومين سفير ، حسين بن روح نوبختي بود كه در سال 326هجري فوت كرد . علي بن محمد سمري : چهارمين سفير و نايب امام حجه بن الحسن ( ع ) است كه در سال 329هجري قمري در گذشت و در بغداد دفن شد . مدفن وي نزديك آرامگاه عالم و محدثبزرگ ثقه الاسلام محمد بن يعقوب كليني است .همين بزرگان و عالمان و روحانيون برجسته و پرهيزگار و زاهد و آگاه در دوره غيبت صغري واسطه ارتباط مردم با امام غايب و حل مشكلات آنها بوسيله حضرت مهدي ع بودند .


      غيبت دراز مدت يا غيبت كبري و نيابت عامه
      اين دوره بعد از زمان غيبت صغري آغاز شد ، و تاكنون ادامه دارد .اين مدت دوران امتحان و سنجش ايمان و عمل مردم است . در زمان نيابت عامه ، امام ( ع ) ضابطه و قاعده اي به دست داده است تا در هر عصر ، فرد شاخصي كه آن ضابطه و قاعده ، در همه ابعاد بر او صدق كند ، نايب عام امام ع باشد و به نيابت از سوي امام ، ولي جامعه باشد در امر دين و دنيا . بنابراين ، در هيچ دوره اي پيوند امام ( ع ) با مردم گسيخته نشده و نبوده است . اكنون نيز ، كه دوران نيابت عامه است ، عالم بزرگي كه داراي همه شرايط فقيه و داناي دين بوده است و نيز شرايط رهبري را دارد ، در راس جامعه قرار مي گيرد و مردم به او مراجعه مي كنند و او صاحب " ولايت شرعيه " است به نيابت از حضرت مهدي ( ع ) . بنابراين ، اگر نايب امام ( ع ) در اين دوره ، حكومتي را درست و صالح نداند آن حكومت طاغوتي است ، زيرا رابطه اي با خدا و دين خدا و امامت و نظارت شرعي اسلامي ندارد . بنابر راهنمايي امام زمان عجل الله فرجه براي حفظ انتقال موجوديت تشيع و دين خدا ، بايد هميشه عالم و فقيهي در راس جامعه شيعه قرار گيرد كه شايسته و اهل باشد ، و چون كسي - با اعلميت و اولويت - در راس جامعه ديني و اسلامي قرار گرفت بايد مجتهدان و علماي ديگر مقام او را پاس دارند ، و براي نگهداري وحدت اسلامي و تمركز قدرت ديني او را كمك رسانند ، تا قدرتهاي فاسد نتوانند آن را متلاشي و متزلزل كنند . گر چه دوري ما از پناهگاه مظلومان و محرومان و مشتاقان - حضرت مهدي ( ع ) - بسيار درد آور است ، ولي بهر حال - در اين دوره آزمايش - اعتقاد ما اينست كه حضرت مهدي ( ع ) به قدرت خدا و حفظ او ، زنده است و نهان از مردم جهان زندگي مي كند ، روزي كه " اقتضاي تام " حاصل شود ، ظاهر خواهد شد ، و ضمن انقلابي پر شور و حركتي خونين و پردامنه ، بشريت مظلوم را از چنگ ظالمان نجات خواهد داد ، و رسم توحيد و آيين اسلامي را عزت دوباره خواهد بخشيد .


      - - - - - - پست ادغام شده - - - - - -

      فایل پیوست 9848
      نقشه ظهور ولی عصر


      - - - - - - پست ادغام شده - - - - - -

      اثبات وجود امام زمان(عج)


      یکی از مباحث در حوزه مهدویت، اثبات وجود امام زمان ـ علیه السلام ـ است .ابتدا خوب است بدانیم چگونه مى‌توان امام زمان‌(عج) را شناخت؟
      شناخت بر دو قسم است: «شناخت تاریخى» و «شناخت واقعى»، که از قسم نخست مهم‌تر است. مسئله مهم این است که ما آن حضرت را به حقیقت بشناسیم و ایشان نیز ما را ببینند؛ نه این‌که ما حضرت را ببینیم. در زمان پیامبر صلى‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسل م (که مقامش از همه امامان بالاتر است) عده زیادى آن وجود مبارک را مى‌دیدند، اما خداى سبحان درباره آن‌ها فرمود: «و تراهم ینظرون الیک و هم لایبصرون»(1) آن‌ها را مى‌بینى که به تو مى‌نگرند، ولى تو را نمى‌بینند. اهل نظر هستند، اما اهل بصیرت نیستند.
      هنر این است که به گونه‌اى باشیم که وجود مبارک امام زمان عجل‌اللّه‌تعالى‌فرجه‌ال شریف ما را ببینند. در قرآن کریم آمده است: خدا که بر همه چیز بصیر است، در روز قیامت به عده‌اى نگاه نمى‌کند: «ولایکلّمهم اللّه و لاینظر الیهم یوم القیامة و لایزکّیهم»(2) و نگاه تشریفى خود را نسبت به عده‌اى اعمال نمى‌کند. اگر ما در مسیر صحیح حرکت کنیم، آن حضرت ما را مى‌بیند.

      و اما اثبات وجود امام زمان(عج)

      این نکته اساس حرکت تخریبی مخالفان نیز برای ایجاد شبهه و شک در این رکن رکین است و در روایات ما نیز اشاره شده است که طول غیبت حضرت، باعث به وجود آمدن شک و شبهه در قلوب افراد متزلزل می شود تا آن جا که عده ای می گویند: اصلاً، امامی نیست و چنین فردی متولد نشده است لذا اثبات وجود امام و بلکه اثبات اضطرار به او، نکته مهمی است که در حوزه مهدی پژوهی، نقش بسزایی دارد.
      قرآن مجید، این حقیقت را که هر زمانی، امامی الهی برای مردم وجود دارد، و جریان هدایت اضطرار به وجودش دارد، به بیان های مختلفی طرح کرده است. فهم این نکته، محتاج آن است که نخست، تعریف امام از دیدگاه قرآن برای ما روشن شود. قرآن مجید می فرماید: وَ إِذِ ابْتَلَی إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّیَّتِی قَالَ لا یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ.(3)
      هر سال لیلة‌القدرى دارد و فرشتگان در شب قدر، هر سال با همراهى روح (جبرئیل سلام‌اللّه‌علیه)، همه احکام و امور را به زمین نازل مى‌کنند. وقتى فرشتگان، احکام و امور را به زمین مى‌آورند، باید آن‌را به کسى بسپارند. چون افراد عادى نمى‌توانند میزبان فرشتگان باشند و احکام صادره را تحویل بگیرند، پس تنها کسى که در روى زمین مهمان‌دار فرشتگان و تحویل‌گیرنده این امور و مقدّرات است، وجود مبارک ولى‌عصر عجل‌اللّه‌تعالى‌فرجه‌ال شریف است
      مرحوم علامه طباطبائی(ره) می گوید: «الامام هو الذی یقتدی و یأتم به الناس .....» امام کسی است که مردم به او اقتداء می کنند و در کردار و گفتار، از او پیروی می کنند. برخی از مفسران گفته اند: (مراد از (امام )همان نبوت است، زیرا نبی کسی است که امتش در مسائل دینی به او اقتداء می کند.) ایشان می گوید: این سخن مفسران، ناصواب است. شاهد سخن اینجا است که علامه می گوید منشاء این گونه تفاسیر نامربوط، عدم فهم صحیح امامت از منظر قرآن است که گروهی، آن را به (نبوت) و برخی (مطاع بودن) وعده به معنای «خلافت و وصایت و ریاست امور دین و دنیا تفسیر کرده اند.در منطق قرآن، هر جا امامت طرح شده است، در کنارش، هدایت هم مطرح است: وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا(4) و وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَکانُوا بِآیَاتِنَا یُوقِنُون(5).
      علامه طباطبائی (ره) چنین بیان می کند: امام کسی است که مردم را در روز قیامت به سوی خدا سوق می دهد، همان طور که آنان را در ظاهر و باطن این دنیا رهبری کرد. آیه شریفه، این نکته را نیز می رساند که هیچ زمانی، نمی تواند بدون امام باشد، به خاطر این که فرموده: «کل اناس» همه مردم در همه زمان ها. نکته ای که استفاده می شود آن است که زمین مادامی که انسان در آن وجود دارد،از امام و حجت حق خالی نمی شود.(6)

      ایشان در ذیل آیه هفتاد و یکم سوره اسراء که می فرماید: «یوم ندعو کل اناس بامامهم» می گوید: آن چه از این آیه استفاده می شود، این است که این فراخوان، شامل همه انسان ها از اولین و آخرین می شود... از این آیات قرآن، ضمن فهم نقش امام در هستی، همیشگی و پیوستگی این جریان زلال نیز فهمیده می شود پس درعصر ما هم وجود با برکت حضرت مهدی ـ علیه السلام ـ که قطب عالم امکان و هادی دلها و افعال مومنان و سالار کاروان حق پویان است، امری مسلّم و قطعی است.
      آیه دیگری که از قرآن بر اثبات وجود امام و ضرورت او دلالت دارد عبارت است از این آیه: إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرٌ وَلِکلِّ قَوْمٍ هَادٍ(7) تو تنها بیم دهنده و برای هر گروه هدایت کننده هستی. این آیه نیز به وضوح، امام هدایتگررا برای همه اقوام ثابت می کند که این مطلب جای نقض و اشکال نیست. در تفسیر نور الثقلین حدود پانزده روایت در این زمینه نقل شده است. که از جمله: امام صادق ـ علیه السلام ـ می فرماید: هر امام معصومی هدایت گر برای زمان خود است یا هدایت گر اقوامی است که در زمان او زندگی می کنند(8).
      آیه دیگری که به وضوح، بر وجود امام معصوم در همه زمان ها دلالت دارد، آیه کریمه یا ایها الذین آمنوا اتقو الله و کونوا مع الصادقین(9) ای مومنان تقوا پیشه کنید و با صادقان باشید.
      دستور همراه بودن با صادقان، به طور مطلق، و جدا نشدن از آنان بدون هیچ قید و شرطی دلالت دارد که منظور «امام معصوم» است. فخر رازی چنین می گوید: کسی که جایز الخطاء است، واجب است اقتداء به کسی کند که معصوم است. معصومان کسانی اند که خدای متعال آنان را «صادقان» شمرده است. و این معنا در هر زمانی ثابت است. بنابراین درهر زمانی باید معصومی وجود داشته باشد.(10)
      این نکته اساس حرکت تخریبی مخالفان نیز برای ایجاد شبهه و شک در این رکن رکین است و در روایات ما نیز اشاره شده است که طول غیبت حضرت، باعث به وجود آمدن شک و شبهه در قلوب افراد متزلزل می شود تا آن جا که عده ای می گویند: اصلاً، امامی نیست و چنین فردی متولد نشده است لذا اثبات وجود امام و بلکه اثبات اضطرار به او، نکته مهمی است که در حوزه مهدی پژوهی، نقش بسزایی دارد
      اگر چه ایشان، در فهم مصداق معصوم، دچار اشتباه شده، لکن ضرورت وجود معصوم را در هر عصری پذیرفته است.
      این نکته را جابر بن عبد الله انصاری از امام باقر ـ علیه السلام ـ نقل می کند که در تفسیر این آیه حضرت فرمود: منظور از «کونوا مع الصادقین» آل محمد است.(11)
      از آیاتی که نقل شد چنین بر می آید که امامت، واقعیتی است که هستی، لحظه ای بدون آن نمی تواند باقی بماند و تا انسانی روی زمین هست و تا تکلیف هست، وجود چنین امامی ضروری است. بنابراین وجود امام معصوم در عصر ما نیز امر مسلّم و غیر قابل تردید است. و آن امام زمان ـ علیه السلام ـ می باشد.
      مرحوم کلینى رضوان‌اللّه‌علیه نیز در کتاب شریف کافى طى بابى از ائمه علیهم‌السلام نقل کرده است: به سوره قدر احتجاج کنید، زیرا در سوره قدر آمده است، هر سال لیلة‌القدرى دارد و فرشتگان در شب قدر، هر سال با همراهى روح (جبرئیل سلام‌اللّه‌علیه)، همه احکام و امور را به زمین نازل مى‌کنند. وقتى فرشتگان، احکام و امور را به زمین مى‌آورند، باید آن‌ را به کسى بسپارند. چون افراد عادى نمى‌توانند میزبان فرشتگان باشند و احکام صادره را تحویل بگیرند، پس تنها کسى که در روى زمین مهمان‌دار فرشتگان و تحویل‌گیرنده این امور و مقدّرات است، وجود مبارک ولى‌ عصر عجل‌اللّه‌تعالى‌فرجه‌ال شریف است؛ بنابراین با توجه به روایاتى که مرحوم کلینى نقل کرد، از نظر قرآن، در شب قدر که همه فرشتگان به همراهى جبرئیل سلام‌اللّه‌علیه یا روح، مقدّرات امور را نازل مى‌کنند، باید آن‌را به کسى بسپارند و به او گزارش بدهند؛ گیرنده این امور وجود مبارک ولى‌عصر ارواحنا فداه است.

      منبع:تبیان




      - - - - - - پست ادغام شده - - - - - -

      نشانه های ظهور
      نشانه‌های غیرحتمی

      نشانه‌های دیگری که رخ دادنشان حتمی نیست، عبارتند از:

      • اختلاف بنی‌عباس در ریاست دنیا و زوال حکومت ایشان
      • کشته شدن آخرین پادشاه بنی‌عباس به نام «عبدالله»
      • خورشیدگرفتگی در نیمه ماه رمضان، برخلاف عادت
      • ماه‌گرفتگی در آغاز یا آخر آن ماه رمضان، برخلاف عادت
      • خروج مردی از قزوین که همنام یکی از پیامبران است و جور و ستم زیادی به مردم می‌کند.
      • خروج شیصبانی
      • فرو رفتن بخش غربی مسجد دمشق
      • فرو رفتن یکی از روستاهای شام به نام خرشنا در زمین.
      • ویرانی بصره
      • کشتن فردی که علیه سفیانی قیام کرده در پشت کوفه همراه هفتاد نفر از یارانش.
      • ویران شدن دیوار مسجد کوفه.
      • به‌اهتزاز درآمدن پرچم‌های سیاه از جانب خراسان. این سپاه در منطقه‌ای نزدیک شیراز با سپاه سفیانی خواهد جنگید و اولین شکست را بر آنان تحمیل خواهد کرد. این پرچم‌ها تا زمانی که بهبیت‌المقدس برسند، پایین آورده نخواهند شد.
      • ظهور مغربی در مصر و حکومت او بر مردم شام.
      • فرود ترک‌ها به جزیره.
      • ورود رومیان به رمله.
      • طلوع ستاره درخشان در سمت مشرق که همچون ماه می‌درخشد سپس دو جانب آن خم گردد که نزدیک شود که آن دو جانب به همدیگر متّصل شوند.
      • پدید آمدن سرخی در آسمان که در فضا پراکنده گردد.
      • آتشی در طول مشرق، آشکار شود و سه روز یا هفت روز در آسمان باقی بماند.
      • آزادی عرب از اسارت و حکومتشان بر شهرها و کشورها.
      • بیرون رفتن عرب از تحت نفوذ سلطان عجم (غیرعرب).
      • کشتن امیر مصر، توسّط مردم مصر.
      • ویرانی گسترده در شام و عراق.
      • کشمکش سه گروه در شام (اصهب و ابلق و سفیانی)
      • به جنبش در آمدن بیرق‌های قیس از مصر.
      • آمدن اسب‌هایی از جانب مغرب، تا اینکه در کنار حیره (نزدیک کوفه) بسته شوند.
      • برافراشته شدن پرچم‌های سیاه از جانب مشرق به سوی حیره.
      • طغیان آب فرات، به طوری که سرازیر کوچه‌های کوفه گردد.
      • خروج شصت دروغگو که همه آنان ادّعای پیامبری می‌کنند.
      • خروج دوازده نفر از نژاد ابوطالب که همه آنها خلایق را به اطاعت خویش می‌خوانند.
      • سوزاندن مردی بلندمقام از شیعیان بنی‌عبّاس بین سرزمین جلولاء (واقع‌در هفت‌فرسخی خانقین) و سرزمین خانقین.
      • بستن پلی نزدیک محله «کرخ» بغداد.
      • برخاستن باد سیاهی در بغداد، در آغاز روز.
      • زمین‌لرزه شدید در بغداد.
      • فرو رفتن بیش‌تر شهر بغداد در زمین بر اثر زمین‌لرزه.
      • ترس عمومی که عراق و بغداد را فراگیرد.
      • مرگ‌های سریع و عمومی در بغداد.
      • کم شدن اموال و انسان‌ها و محصول کشاورزی.
      • دو بار پیدایش ملخ، یکی در فصل خود و دیگری در غیر فصل خود؛ تاآن‌جاکه زراعت‌ها و غلاّت را از بین ببرد.
      • کم شدن غلاّت و محصولات گیاهی و بروز قحطی
      • اختلاف و کشمکش دو صنف از عجم (غیرعرب)، و خونریزی بسیار میانشان.
      • خرابی ری
      • جنگ بین جوانان ارمنی و آذربایجانی.
      • بیرون آمدن بردگان از زیر فرمان اربابان و کشتن اربابان.
      • مسخ شدن گروهی از بدعت‌گذاران به میمون و خوک.
      • پیروزی بردگان بر شهرهای اربابان.
      • ندای غیرعادی از آسمان بر همه جهان به طوری که هرکسی در هر زبانی باشد آن ندا را به زبان خودش می‌شنود.

      در کل ۵ صدا از آسمان شنیده خواهد شد که فقط مورد چهارم (که در ماه رمضان است) حتمی است. ۳ صدای اول در ماه رجب و به این شکل خواهد بود:


        • ندای اول: «ألا لعنة الله علی القوم الظالمین»؛ «بدانید لعنت خدا شامل حال جمعیت ظالم و ستمکار می‌شود.»
        • ندای دوم: «یا معاشرالمؤمنین أزفة الآزفة؛ «ای گروه مؤمنان! قیامت (ظهور) نزدیک شده‌است.»
        • ندای سوم: (که همراه با بدن آشکار و نمایانی است): «ألا إن الله بعث مهدی آل محمد للقضاء علی‌الظالمین»؛ «بدانید که خداوند مهدی آل محمد (ص) را برای اجرای قضای خود بر ستمکاران برانگیخت و فرستاد.»
        • صدای چهارم که در ماه رمضان (احتمالاً سحرگاه بیست‌وسوم) است و از طرف جبرئیل خواهد بود، در حمایت از اهل بیت شهادت خواهد داد.
        • صدای پنجم که از طرف شیطان است (احتمالاً غروب بیست‌وسوم) به‌طرفداری از سفیانی خواهد بود.

      • پیدایش چهره و سینه انسان (احتمالاً چهره علی یا عیسی) در قرص خورشید که همه او را خواهند شناخت.
      • مردگانی زنده از قبرها بیرون آیند و به دنیا بازگردند و به دیدوبازدید با همدیگر بپردازند.
      • در پایان همه، ۲۴ بار، باران پی‌درپی می‌آید و زمین خشک را پس از مرگش، زنده و سبز و خرّم می‌کند و به دنبال آن برکت‌های زمین بروز می‌نماید و در دسترس قرار می‌گیرد. (احتمالاً پس از ظهور رخ می‌دهد.)


      - - - - - - پست ادغام شده - - - - - -

      سفیانی کیست؟

      احادیث و روایات درباره السفیانی متعدد و متواتر است. او «عثمان بن عنبسه» از فرزندان «خالد بن یزید بن معاویه است و چون از نسل ابوسفیان است، معروف به «سفیان» است. او مردی است با چهره‌ای ترسناک و آبله روست و چشمانی کبود دارد. او از سرزمینی خشک به نام «بیدا» که سرزمینی بی آب و علف در بین مکه و شام است، خروج می‌کند.

      عثمان بن عنبسه و ادعای او

      سفیانی ازفرزندان یزید بن معاویه بن ابوسفیان لعنة الله علیهما است. در حدیثی از امام صادق (علیه السلام) آمده است که فرمود:«آنگاه که خورشید به مغرب خود نزدیک می‌شود، کسی از مغرب فریاد می‌زند: ای مردم، مولای شما در بیابان خشک (بیدا) ظهور کرد و اوعثمان بن عنبسه ازفرزندان خالد بن یزید بن معاویه بن ابوسفیان است. با اوبیعت کنید تا هدایت شوید و با اومخالفت نکنید که گمراه می‌شوید. پس ملائکه و جن او را تکذیب می‌کنند. هرآن‌ که درشک وتردید است وهرکافر و منافقی با ندای او گمراه می‌شود».

      شیخ صدوق از ابو منصور البحبی نقل کرده است که می‌گوید: از امام صادق (علیه السلام) درباره اسم سفیانی سؤال کردم. فرمود: «تو را با اسمِ او چه کار؟ هر گاه مناطق پنج‌ گانه شام: دمشق، حمص، فلسطین، اردن و حلب را تصرف کرد، منتظر فرج باشید.» گفتم: آیا 9 ماه این را در تصرف دارد؟ فرمود: «خیربلکه تصرف او 8 ماه است که یک روزهم بر آن اضافه نمی‌شود.»

      بعد ازاین‌ که سفیانی تسلیم پیشنهاد اطرافیان خود می‌شود، درمقابل امام مهدی (علیه السلام) می‌ایستد و آن حضرت (علیه السلام) را به مبارزه می‌خواند. پس امام مهدی (علیه السلام) او را از جنگ بیم می‌دهد. اما سفیانی بر جنگ علیه امام (علیه السلام) پا فشاری می‌کند. بدین ترتیب بین لشکر سفیانی و لشکر امام (علیه السلام) جنگی در می‌گیرد، که پیروز آن مهدی (علیه السلام) است. حکمرانی سفیانی پایان می‌یابد و اسیر می‌شود و امام (علیه السلام) او را به درک واصل می‌کند. و این گونه امام (علیه السلام) برعراق مسلط می‌شود.

      [قول دیگردربارة کشته شدن سفیانی] این است که او به شام فرارمی‌کند وامام (علیه السلام) عده‌ای از یاران خود را به دنبال او روانه می‌کند وآنان پس ازدستگیری سفیانی اورا به قتل می‌رسانند.


      فرو رفتن لشکر سفیانی در زمین از رویدادهای مهم زمان سفیانی

      این واقعه خسف چند روز پس از ظهور صورت می‌گیرد و معجزة بزرگی است که امدادی الهی برای قیام مهدی (علیه السلام) است و با این رخداد مردم به صراحت به عدالتِ دعوت امام (علیه السلام) و حقانیت قیامش ایمان می‌آورند و حتی این امر سفیانی را هم تحت تاثیر قرار می دهد که مهم‌ترینِ نتایج آن‌ فتح عراق بدون خون‌ریزی است.

      اندکی بعد سفیانی به شام فرار می‌کند و امام مهدی (علیه السلام) عده‌ای را در پی او روانه می‌کند.

      این افراد در بیت المقدس به سفیانی می‌رسند و در آن‌‌ جا روی صخره‌ای او را گردن می‌زنند.

      سفیانی پس از خروج پس از خروج مناطق پنج گانه شام: دمشق و حمص در سوریه، فلسطین، اردن و حلب را تصرف می کند.

      او به این مناطق اکتفا نمی‌کند، بلکه لشکریان خود را به اطراف گسیل می‌دارد که بخش بزرگی از لشکریان او به طرف بغداد و کوفه می‌روند و در آنجا قتل و فساد به راه می‌اندازند و اهل آنجا را تارومار می‌کنند.

      در کوفه و نجف اشرف نیز قتل عام می‌کنند.

      پس از آن، قسمتی از لشکر آن ملعون به شام و قسمتی دیگر به مدینه می‌روند.

      بخشی از لشکر سفیانی که به شام می‌رود [با لشکر امام (علیه السلام) مواجه می‌شود که]، لشکر حضرت حجت (علیه السلام) بر آن پیروز شده و آن را نابود می‌کند و اموال آنان به غنیمت گرفته می‌شود.

      با رسیدن لشکر سفیانی به مدینه، به مدت سه روز هر عملی را در این شهر مباح اعلام می‌کنند و در آن به قتل و ویرانی مشغول می‌شوند. اما در راه مکه و در منطقه بیداء در زمین فرو می روند و جز سه نفر از آنان کسی زنده نمی ماند.

      فتنه سفیانی در نواحی مختلف بلاد اسلامی گسترش می‌یابد و در این فتنه به طور خاص بر اصحاب علی (علیه السلام) و شیعیان آن حضرت (علیه السلام) سخت می‌گذرد تا جایی که ندا دهنده‌ای از سوی سفیانی ندا می‌دهد: «آگاه باشید هر کس سرِ شیعه‌ای از شیعیان علی (علیه السلام) را بیاورد هزار درهم جایزه می‌گیرد.» در این اوضاع همسایه بر همسایه‌اش هجوم می‌برد و می‌گوید: او از شیعیان علی (علیه السلام) است. پس گردنِ او را می‌زند و هزار درهم جایزه می‌گیرد.


      - - - - - - پست ادغام شده - - - - - -

      يکي از علائم ظهور حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) که در برخي روايات از علائم حتمي شمرده شده ، خروج شخصي به نام «دجال» است . او يک طاغوت بسيار حيله گر است و عده بسياري را با خود همراه مي کند.دجال در لغت:دَجَل به معناي روكش نمودن يك شئ است كه باطن آن كم‌ارزش باشد ولي روي‌ آن را زرق و برق داده يا طلاكاري كنند بنابراين وقتي دجال را براي كسي بكار مي‌برند يعني‌ آن شخص منافق، دروغگو و فريبنده است[1] البته معاني متعددي كه گاه به ده معنا مي‌رسد براي اين واژه ذكر شده است، كه به عنوان نمونه به يكي از آنها اشاره شد.
      او چشم راست ندارد ، و چشم ديگرش در پيشاني اوست ، و مانند ستاره صبح مي درخشد، چيزي در چشم اوست که گويي آميخته به خون است. وي در يک قحطي سختي مي آيد .

      پيشينة دجال:
      تاريخچه دجال به قبل از اسلام برمي‌گردد در كتاب انجيل نام دجال نيز به ميان آمده است از آيات انجيل استفاده مي‌شود كه دجال به معناي دروغگو و گمراه كننده است و چنين استفاده مي‌شود كه داستان خروج دجال و زنده بودنش در آن زمان هم در بين نصاري شايع بوده و در انتظار خروجش بوده‌اند[2] در اسلام نيز سخن از دجال به ميان آمده است و رواياتي در اين موضوع از فريقين (سني وشيعه) وارد شده است، كه روايات اهل سنت در اين باب به مراتب بيشتر از رواياتي است كه در منابع شيعه موجود مي‌باشد و اكثر روايات شيعه نيز در اين موضوع برگرفته شده از منابع حديثي اهل سنت مي‌باشد.
      حتمي بودن خروج او :
      حضرت علي (عليه السلام) از پيامبر اکرم (ص) نقل مي کند که فرمود:«پيش از قيامت ده امر حتمي واقع مي شود ، که خروج سفياني و دجال از امور حتميه اي است که اتفاق مي افتد.
      روايات اهل سنت در اين باب به مراتب بيشتر از رواياتي است كه در منابع شيعه موجود مي‌باشد و اكثر روايات شيعه نيز در اين موضوع برگرفته شده از منابع حديثي اهل سنت مي‌باشد
      نام و نسب او :عده اي گويند که نام دجال؛ صائد بن صيد يا ابن صياد است ،و برخي مخالف اين امر هستند در لغت دجال به معني کذاب (بسيار دروغ گو) است، و فعل آن را به معني «آب طلا و آب نقره دادن» دانسته اند. دجال را در زبان هاي انگليسي و فرانسه،«آنتي کريست» ناميده اند که به معني دشمن و ضد مسيح است.
      خصوصيات فردي او :
      حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام) مي فرمايد: «او چشم راست ندارد ، و چشم ديگرش در پيشاني اوست ، و مانند ستاره صبح مي درخشد، چيزي در چشم اوست که گويي آميخته به خون است. وي در يک قحطي سختي مي آيد ، و بر الاغ سفيدي سوار است»در صحيح مسلم در کلام رسول خدا (ص) دجال چنين توصيف شده است:«او مردي چاق، سرخ روي ، با موي سر مجعد و اعور (چپ چشم) است ،چشمش همچون دانه انگوري است که بر روي آب قرار گرفته باشد»عقيده او :
      اميرالمؤمنين(عليه السلام) مي فرمايد:«او با صداي بلندي فرياد مي زند که بين مشرق و مغرب ، صدايش را جن و انس و شيطان مي شنوند (ممکن است اين عمل به وسيله رسانه هاي موجود از قبيل ماهواره ، اينترنت و شبکه هاي راديويي صورت بگيرد) و مي گويد: اي دوستان من! به سوي من آييد. من هستم کسي که آفريده است؟ پس استوار ساخته و مقرر کرده و هدايت نموده است. (و مردم را به شرک فرا مي خواند) و مي گويد (انا ربکم الاعلي يعني: من پروردگار برتر شما هستم).
      او مردي چاق، سرخ روي ، با موي سر مجعد و اعور (چپ چشم) است ،چشمش همچون دانه انگوري است که بر روي آب قرار گرفته باشد
      مکان خروج :اميرالمؤمنين (عليه السلام) مي فرمايند:«او از شهري(در آن سوي ماوراء النهرين) و قريه اي که معروف به «يهوديه» است بيرون مي آيد» و در روايات ديگر مكانهاي مختلفي برايش نقل شده است از جمله اصفهان، خراسان، سجستان
      مرگ او :
      رسول خدا (ص) مي فرمايند:«دجال در امت من بيرون مي شود در چهل روز ، پس خداوند عيسي بن مريم را مأمور مي کند، او را طلب مي کند و از بين مي برد. و حضرت علي (عليه السلام) ضمن يک خطبه طولاني فرمود:«مهدي (عليه السلام) با يارانش از مکه به بيت المقدس مي آيند، و در آن مکان بين آن حضرت با دجال و ارتش او، جنگ واقع مي شود، دجال و ارتش او مفتضحانه شکست مي خورند ، به طوري که از اول تا آخر آنها به هلاکت مي رسند و دنيا آباد مي شود و حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) عدالت و قسط را در جهان به پا مي دارد، و طبق روايتي آن حضرت، دجال را در کناسه کوفه به دار مي زند.
      هر مؤمني که دجال را ببيند، آب دهان خود را بر روي او بيندازد و سوره مبارکه حمد را بخواند، تا سحر آن ملعون دفع شود و در او اثر نکند چون او ظاهر شود، عالم را پر از فتنه و آشوب نمايد
      بعضي از علما چون شيخ صدوق(ره) با استناد به پاره اي از روايات از جمله روايت اميرالمومنين معتقدند که غرض و هدف الهي ، بر اين تعلق گرفته است که دجال زنده باشد و کسي نتواند او را بکشد.مرحوم محدث قمي (رحمه الله) مي گويد: در روايت ابو امامه است که رسول خدا (ص) فرمودند: «هر مؤمني که دجال را ببيند، آب دهان خود را بر روي او بيندازد و سوره مبارکه حمد را بخواند، تا سحر آن ملعون دفع شود و در او اثر نکند چون او ظاهر شود، عالم را پر از فتنه و آشوب نمايد، و ميان او و لشکر قائم (عليه السلام) جنگ واقع شود و بالاخره آن ملعون به دست مبارک حضرت حجت (عجل الله تعالي فرجه الشريف) يا به دست عيسي بن مريم (عليه السلام) کشته شود.البته عقيده شيعه بر اين است که امام مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) است که دجال را مي کشد نه حضرت عيسي(عليه السلام)نتيجه گيريباتوجه به خصوصياتي که ذکر شد و در بعضي موارد با هم اختلاف دارند، بعضي از جمله مرحوم صدر [*] معتقدند: همان گونه که از ريشه لغت دجال از يک سو و از منابع حديث از سوي ديگر استفاده مي شود، دجال منحصر به فرد معيني نيست ، بلکه عنواني است کلي براي افراد پر تزوير و حيله گر که براي کشيدن توده هاي مردم به دنبال خود از هر وسيله اي استفاده مي کنند، اما حقيقت اين است که اين حرف وجاهت علمي ندارد و با فرمايشات معصومين (عليهم السلام) سازگار نيست، چنانکه در ابتداي کلام گذشت و پيامبر اکرم (ص) نيز فرموده اند:«هر پيامبري بعد از نوح قوم خود را از فتنه دجال بر حذر داشت و من نيز شما را بر حذر مي دارم، پس دجال آن بوده که از ابتداي تاريخ مردمان را از فتنه اي او بيم مي داده اند و چنانچه کسي اشکال کند ، که اخبار مربوط به دجال ، اخبار آحاد و خبر واحد بوده و خبر واحد از اعتبار کافي برخوردار نيست ، در پاسخ به او مي گوييم : اولا اخبار آحاد بر اساس آنچه در کتب اصولي آمده ، چنانچه ساير شرائط را داشته باشد ، از اعتبار کافي بر خوردار است و در ثاني ، محتواي حديث دجال اگر از تواتر و فراواني لفظي برخوردار نباشد ، حتماً از تواتر در معنا برخوردار است و اين کافي است در صحت احاديث آن ، پس دجال از علائم قطعيه اي است که حتماً رخ خواهد داد، ولي برخي از تعريفات و توصيفاتي كه درباره‌اش در برخي کتابها شده است مدرك قابل اعتمادي ندارد. و اين قضيه بدون ترديد با افسانه‌هايي آميخته شده است كه صورت حقيقي خود را از دست داده است.در عين حال پاره اي از دانشمندان از جمله ؛ مرحوم علامه سيد محمد صدر در جلد سوم موسوعة ارزشمند الامام المهدي با عنوان «تاريخ الغيبة الكبري» بحث مفصلي را به بررسي دجال اختصاص داده است ايشان معتقدند كه اخبار دجال مبتلا به دو اشكال جدي هستند. اول ضعف سندي دوم دلالت بر ايجاد معجزات مضلّه كه به لحاظ قوانين كلامي محال است. كه خداوند سبحان قدرت خرق عادت و اظهار معجزه را به افراد گمراه و گمراه‌كننده واگذار نمايد.و بعضي از محققين ديگر ريشة تعريفات و توصيفاتي كه در رابطه با دجال به ما رسيده است را به دو روايت برمي‌گردانند كه در كتاب بحارالانوار و كتب ديگر نقل شده است كه از ديدگاه علم رجال سند اين دو روايت ضعيف مي‌باشد و نمي‌شود به اين توصيفات اعتماد نمود.به قول بعضي از محققين بزگوار روايات را اگر حمل بر معناي رمزي كنيم از كنار گذاشتن آن روايت بهتر است، مخصوصاً روايات دجال كه بعضي از آنها به شخص حضرت رسول ـ صلي الله عليه و آله ـ مي‌رسد و متعين است كه بگوييم رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ به يك سلسه معاني حقيقي گسترده اجتماعي با اين عبارت اشاره فرموده ‌اند. . در مجموع مي‌توان بيان نمود كه دو ديدگاه راجع به دجال وجود دارد.1 . دجال شخصي: كه در برخي روايات توصيفاتي براي او ذكر شده است مانند دجال مردي چاق،‌سرخ ‌رو، موي سر مجعّد، چشم راست او اعور، چشم او مانند دانه انگوري است كه بر روي آب قرار دارد ، که بيان شد .و در روايت ديگر آمده است در زمان پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ دجال موجود بوده است و نامش عبدالله يا صائد بن صيد است. پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ و اصحابش به قصد ديدار او به خانه‌اش رفتند او مدعي خدائي بود عمر خواست او را به قتل برساند ولي پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ مانع شدند.قابل توجه است كه محمد ابن يوسف گنجي در كتاب البيان صفحه صد و هشت در اين مطلب ترديد كرده روايتي را نقل مي‌كند كه فرزند صائد، دجال بودن خود را انكار مي‌كند، اشاره مي‌نمايد به روايتي كه مسلم از قول او نقل كرده است كه مي‌گويد: پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: دجال فرزند ندارد و من دارم و همچنين پيامبر فرمود دجال وارد بر مكه و مدينه نمي‌شود ولي من در مدينه به دنيا آمدم و اكنون مي‌خواهم به مكه بروم.
      ویرایش توسط Scott Adkins : 27 خرداد 1393 در ساعت 22:24

    2. Top | #2
      کاربر باسابقه

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      دوست عزیز لطفا خلاصه تر بنویسید!
      پاسخ به سوالات سربازی

    3. Top | #3
      کاربر نیمه فعال

      Mamoli
      نمایش مشخصات
      سید خراسانی کیست؟

      یکی از شخصیتهای برجسته عصر ظهور سید خراسانی است که بنا بر روایات شریف با سپاهی انبوه از ایران قیام کرده و به سمت عراق پیش می رود ، شعیب بن صالح جوانی گندمگون و زیرک با ارده ای پولادین و بصیرتی شگفت فرمانده لشگر اوست.سید خراسانی چند ماه مانده به ظهور و در ماه مبارک رجب به همراه سفیانی و یمانی در یک روز قیام می کند و هدف همه اینها عراق است.سید خراسانی و سپاهش با اصلی ترین دشمن امام زمان(عج) که سفیانی می باشد و عراق را اشغال نموده است ، وارد کارزاری سخت شده و بعد از شکست او ، با امام زمان(عج) بیعت نموده و لشگریانش را تحت اختیار امام زمان(عج) قرار می دهد.

      کشور های درگیر آخر الزمان
      به زودی...
      ویرایش توسط Scott Adkins : 28 خرداد 1393 در ساعت 14:47

    4. Top | #4
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      حرف هجران شده بسیار به هم ریخته ام

      باز از دوری دلدار به هم ریخته ام

      کاش ای کاش فقط نیمه نگاهی می کرد

      به منِ عاشق بیمار ... به هم ریخته ام

      به گمانم پسر فاطمه با من قهر است

      نشدم لایق دیدار به هم ریخته ام

      کار دستم دهد این بار گناهانی که

      روی هم گشته تلمبار به هم ریخته ام

      با همه بار گناهی که به گردن دارم

      مثل حُر آمدم این بار ... «به هم ریخته ام»

      دگر از دست خودم خسته شدم از بس که

      شده ام مایه ی آزار به هم ریخته ام

      من گنه می کنم و دائماً او می بخشد

      من که از این همه تکرار به هم ریخته ام

      من آلوده فقط لاف زدن را بلدم

      این چنین می کنم اظهار: به هم ریخته ام

      یک نفر یار ندارد! چه قدَر مظلوم است

      از چنین وضع به هم ریخته ام

      با تمام بدی ام باز رهایم ننمود

      خیلی از مرحمت یار به هم ریخته ام
      ****
      اللّهــــــم عجّـــل لولیّــــک الفـــ ـــرج والعافیـــة والنـصــــر




    5. Top | #5
      کاربر باسابقه

      divoone-shodam
      نمایش مشخصات

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    کلمات کلیدی این موضوع




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن