خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    صفحه 1 از 3 12 ... آخرینآخرین
    نمایش نتایج: از 1 به 15 از 33
    1. Top | #1
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات

      برای آخرین ستاره




      اَلسَّلامُ عَلَيکَ يا ميثاقَ اللهِ الَّذي أخَذَهُ وَ وکَّدَه
      اَلسَّلامُ عَليکَ يا وَعدَ الله الَّذي ضَمِنَه
      اَلسَّلامُ عَلَيکَ أيُّهَا الْعَلَمُ الْمَنصوبُ وَ الْعِلمُ الْمَصبوب
      وَ الْغَوثُ وَ الرَّحمَةُ الواسِعَة وَعداً غَيرَ مَکذوب









      هرچی دلت تنگت میخواد برای امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بنویس









      A SONG OF ICE AND FIRE
      ویرایش توسط namkarbary : 20 خرداد 1393 در ساعت 11:50

    2. Top | #2

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      مولای من؛ از گذشتگان هرکه خبردار می شد که امت آخرالزمان یگانه امام و راهنمای خود را فراموش می کنند دلش به حالمان سوخت؛ چرا که باورشان نمی آمد که می توان بدون خورشید هم زندگی کرد و باورشان نیامد که مگر می شود بدون گرمای محبوب، سرد و یخ زده روزگار را گذراند. حبیب من، قصّه غُصه فراق و جدایی تو را، هر اهل دلی که بشنید از دردْ جانش به خزان نشست. اهل دل که نه، داستان غیبت تو را بر هر سنگ و گیاه و حیوانی که خواندند پژمرده گشت. کبوتران آسمان به حال ما بیچارگان رقّت کردند. ماهیانِ آب ها مدام عوض ما ظهور تو را طلب کردند... این درد را به کجا برم...، من که باید مدام به انتظار تو باشم... به دور از تو به خود مشغول شدم. آری همه ما به خود مشغول شدیم. رفتیم به نماز ایستادیم و نفهمیدیم که او شرط نماز است. نفهمیدیم که نماز بدون امام عشق معنا ندارد. نفهمیدیم نماز بدون تکبیر پیشوای محبت نماز نیست و ازاین رو همه نمازهایمان رنگ عادت به خود گرفت..



    3. Top | #3
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      امید غریبان تنها کجایی؟
      چراغ سر قبر زهرا کجایی؟


      تجلی طه ، گل اشک مولا ، دل آشفته ی داغ آن کوچه ی غم
      گرفتار گودال خونین ، دل افگار غم های زینب ، سیه پوش قاسم
      عزادار اکبر گل باغ لیلا ، پریشان دست علم گیر سقا
      نفس های سجاد ، نواهای باقر ، دعاهای صادق

      کس بی کسی های شب های کاظم

      حبیب رضا و انیس غریب جواد الائمه
      تمنای هادی ، عزیز دل عسکری ،

      پس نگارا بفرما کجایی.. کجایی.. کجایی..


      A SONG OF ICE AND FIRE

    4. Top | #4
      کاربر باسابقه

      divoone-shodam
      نمایش مشخصات
      دل بیقرار نیست
      "ادا در می آوریم"
      چشم انتظار نیست
      "ادا در می آوریم" بر لب دعای ندبه...
      و دل غرق شهوت است
      این انتظار نیست
      "ادا در می آوریم"
      آقا محب واقعی ات در میان ما
      یک از هزار نیست
      "ادا در می آوریم"



      - - - - - - پست ادغام شده - - - - - -

      پایانی برای قصه ها نیست،

      نه بره ها گرگ میشوند نه گرگها سیر!

      خسته ام از جنس قلابی آدمها...

      حالم خوب است...

      اما گذشته ام درد میکند!!

      زودتر بیا...




      - - - - - - پست ادغام شده - - - - - -



      خسته ام از جانی که گرفتار تن است...

    5. Top | #5
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      ای آنکه در نگاهت حجمی زنور داری

      کی از مسیر کوچه قصد عبور داری؟

      چشم انتظار ماندم، تا بر شبم بتابی

      ای آنکه در حجابت دریای نور داری

      من غرق در گناهم، کی می کنی نگاهم؟

      برعکس چشمهایم چشمی صبور داری

      از پرده ها برون شد، سوز نهانی ما

      کوک است ساز دلها، کی میل شور داری؟

      در خواب دیده بودم، یک شب فروغ رویت

      کی در سرای چشمم، قصد ظهور داری؟


      A SONG OF ICE AND FIRE

    6. Top | #6
      کاربر باسابقه
      کاربر برتر

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات





      بـیا و بـیدارم کـن... بیا و هشیارم کن ...
      بـیا و هـمه جـهانیان را از خـواب غـفلت بـیدار کـن ...
      هـمه به خـواب سـنگین جـهل فـرورفته اند و صـدای مظلومان
      و دل شـکستگان را نـمی شنوند ...
      خـودت بـیا و هـمه مـا را از ایـن کـابوس جـهانی نـجات بده
      اللهم عجل لوليك الفرج

      - - - - - - پست ادغام شده - - - - - -

      نسیم کرامت وزیدن گرفته
      و باران رحمت چکیدن گرفته
      مبادا بدوزی نگاه دلت را
      به مردم که بازار یوسف فروشی در این دوره بد شدیدا گرفته
      خدایا به روی درخشان مهدی
      به زلف سیاه و پریشان مهدی
      به قلب رئوفش که دریای داغ است
      به چشمان از غصه گریان مهدی
      به لبهای گرم علی یا علی اش
      به ذکر حسین و حسن جان مهدی
      به دست کریم و نگاه رحیمش
      به چشم امید فقیران مهدی
      به حال نیاز و قنوت نمازش
      به سبحان سبحان سبحان مهدی
      به برق نگاه به خال سیاهش
      به عطر ملیح گریبان مهدی
      به حج جمیلش به جاه جلیلش
      به صوت حجازی قرآن مهدی
      به صبح عراق و شبانگاه شامش
      به آهنگ سمت خراسان مهدی
      به جان داده های مسیر عبورش
      به شهد شهود شهیدان مهدی
      مرا دائم الاشتیاقش بگردان
      مرا سینه چاک فراقش بگردان
      تفضل بفرما بر این بنده بی سر و پا
      مرا همدم و محرم و هم رکاب
      سفرهای سوی خراسان و شام و عراقش بگردان
      یا مهدی یامهدی مددی

      مـــــــــــا آزمـــــــــوده ایمــــــ در این شهــــــــــــــر

      بختــــــــــــــــــــ خویش

      بیــــــــــــــرون بایــــــد کشیـــــــــد از این ورطــــه

      رختـــــــــــــــــ خویش

      ویرایش توسط نیلگون_M5R : 21 خرداد 1393 در ساعت 19:44

    7. Top | #7
      کاربر باسابقه

      divoone-shodam
      نمایش مشخصات
      مولای من ،

      کوچه های شهر بوی غربت گرفته خانه هامان دیگر توان استقامت ندارند

      زمینیان به ستوه آمده اند روزها به بیقراری مبدل شده

      و زمان ، خواهان ایستادن است

      مولای من ،

      دنیا رنگ سیاهی گرفته مولا جان ، جواب قلب خسته ام را چه بدهم؟

      به چه زبانی باید درد دلم را با تو بگوییم؟

      می دانم که می آیی و من به امید آمدنت با سکوت ،

      دست به آسمان خدا بلند میکنم و میگویم :

      اللهم عجل لولیک الفرج

      خسته ام از جانی که گرفتار تن است...

    8. Top | #8
      کاربر باسابقه
      کاربر برتر

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      غـفـلـت از یــار گرفـتـار شدن هم دارد
      از شمادورشدن زار شدن هم دارد
      هر که از چشم بیفتاد محلش ندهند
      عبدآلوده شدن،خوار شدن هم داردعیب از ماست که هر روز نمیبینمت!چشم بیمار شده ، تار شدن هم دارد!آنقدر حرف در این سینه ی ما جمع شده...این همه عقده تلمبار شدن هم دارد...
      از کریمان فقرا جود و کرم می خواهندلطف بسیارطلبکار شدن هم دارد...نکند منتظر مردن مایی آقا؟!؟
      این بدی ، مانع دیدار شدن هم دارد...


      «بیا تا جوانم ، بده رخ نشانم ، که این زندگانی وفایی ندارد!!!»




      مـــــــــــا آزمـــــــــوده ایمــــــ در این شهــــــــــــــر

      بختــــــــــــــــــــ خویش

      بیــــــــــــــرون بایــــــد کشیـــــــــد از این ورطــــه

      رختـــــــــــــــــ خویش


    9. Top | #9
      کاربر باسابقه

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      عاغا تبریککککککککککککککککککککک ککککککککککککککککککککککککک ککککککک
      چه زیباست
      اگر حاجت دلت..
      با حکمت خدایت...
      یکی باشد

    10. Top | #10
      همکار سابق انجمن
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      صَـلَ اللهُ عـَلـیکَ یـا صـاحـبَ الـزَّمـان (عج)
      آخـریـن بـاقـیـمـانـده از نـسـل حـسـیـن (ع)..
      هـسـتـی کـنـارِ مـا و چـشـمِ دیـدارت نـیـسـت ..
      سـالـروزِ مـیـلادتـان مـبـارک**
      تبـریـک بـه صـاحـتِ پـاک رسـول الله (ص) ، اهـل بـیـت (ع) وعـاشـقـانـشـان
      مـولا شـنـیـدم شـمـا رو قـسـم بـه عـمـویـتـان دهـیـم حـاجـت روا بـاشـیم ..
      شـمـا رو بـه عـمـویـتـان مـاهِ بـنـی هـاشـم قـسـم، امـسـال هـمـه عـیـدی بـگـیـر بـاشـیـم..

    11. Top | #11
      همکار سابق انجمن
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      >>>الهم عجل لولیک الفرج<<<

      آقا جان :
      کور شد چشمی که بر ره دوختم سوختم از اشتیاقت سوختم

      هیچ دانی از غمت چونم(چگونه ام)؟ خون شده از غمت دله خونم

      ای ابر مرد زمان ،ای رادمرد بازگرد ،آخر خدا را بازگرد

      کربلایی اشک می بارد ، بیا علقمه بوی تو را دارد ، بیا

      بیا تا در کنارت بغض ها را سر کنیم در جوارت یادی از مادر کنیم
      .................................................. ..........................................

      انشاالله روزی بیاد که تو تقیما بنویسه سالروز فرج آقا امام زمان.

    12. Top | #12
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      ويرانه نه آنست که جمشيد بنا کرد

      ويرانه نه آنست که فرهاد فرو ريخت

      ويرانه دل ماست که هر جمعه به يادت

      صد بار بنا گشت و دگر بار فرو ريخت



      A SONG OF ICE AND FIRE

    13. Top | #13
      کاربر باسابقه

      Sarkhosh
      نمایش مشخصات
      بر چهره پر ز نور مهدی صلوات
      بر جان و دل صبور مهدی صلوات
      تا امر فرج شود مهیا بفرست
      بهر فرج و ظهور مهدی صلوات . . .
      ولادت امام زمان (عج) مبارک باد

      قدم هایت بوسه گاه چشم هایمان ای گل نرگس
      جشن میلادت کاش به ضیافت ظهور می پیوست

      ما را به یک کلاف نخ آقا قبول کن
      یا ایّها العزیز! أبانا! قبول کن
      آهی در این بساط به غیر از امید نیست
      یا ناامیدمان ننما یا، قبول کن!



      دوستان تو اینروزای قشنگ و اسمونی مارو لاب لای دعاهاتون جا بدین
      مرسی

    14. Top | #14
      کاربر باسابقه
      کاربر برتر

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات

      فقط دلیل جدایی ز تو گناه من است
      ثمر از این همه غفلت دل سیاه من است
      همیشه ذكر تو را من به روی لب دارم
      كه نام تو گل زهرا دلیل راه من است
      ببین كه روز سپیدم ز هجر تو شام است
      بیا و نور فكن كه چهره تو ماه من است
      جدایی از تو بلایی عظیم و جانكاه است
      گواه قلب حزین سردی نگاه من است
      بگو به آن دو ملك در سیاهی قبرم
      كه این غلام قدیمی بارگاه من است



      - - - - - - پست ادغام شده - - - - - -


      آقاجان
      با یاد تو نشسته ام، در راهی که عبور کنی، می‌خواهم در آخرین غروب زندگی برجای پای تو نماز بگذارم؛
      ای غریبه همیشه آشنای من، مهدی جان! بازگرد دیگر جانی نمانده است.
      جوانیمان رفت و نیامدی... الوعده الوفا...



      ﻣﯽ ﺭﺳﺪ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﻣﺮﺩﯼ ﺍﺯ ﺩﯾﺎﺭ ﺁﺷﻨﺎﯾﯽ
      ﺑﺮ ﺯﺑﺎﻧﺶ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ﺩﺭ ﻧﮕﺎﻫﺶ ﺭﻭﺷﻨﺎﯾﯽ

      ﺭﻭﺷﻨﺎﯾﯽ ﻣﻲ ﺩﻫﺪ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﺭﺍ ﺑﺮﻕ ﻧﮕﺎﻫﺶ
      ﻣﯽ ﮔﺰﺍﺭﺩ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﭘﯿﺸﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺭﺍﻫﺶ

      ﺭﺍﻩ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﻟﻬﻲ ﺍﺳﺖ ﺭﻧﮓ ﺍﻭ ﺭﻧﮓ ﺍﻟﻬﻲ
      ﻣﻲ ﺯﺩﺍﻳﺪ ﺍﺯ ﺯﻣﻴﻦ ﻭ ﺍﺯ ﺯﻣﺎﻥ ﻧﻘﺶ ﺗﺒﺎﻫﻲ

      ﻛﻴﺴﺖ ﺍﻭ ﮔﻨﺠﻴﻨﻪ ﻱ ﺍﺳﺮﺍﺭ ﺭﺏ ﺍﻟﻌﺎﻟﻤﻴﻦ ﺍﺳﺖ
      ﻭﺍﺭﺙ ﺷﻤﺸﻴﺮ ﻣﻮﻻ‌ﻳﻢ ﺍﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ ﺍﺳﺖ

      ﻣﯽ ﺭﺳﺪ ﻣﻬﺪﯼ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﺶ ﺗﯿﻎ ﺳﺮﺥ ﺍﻗﺘﺪﺍﺭ
      ﺗﺎ ﺑﮕﻮﻳﺪ ﭘﺎﺳﺨﻲ ﺑﺮ ﻧﺎﻟﻪ ﻫﺎﻱ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ

      ﺗﺎ ﺑﮕﻴﺮﺩ ﺍﻧﺘﻘﺎﻡ ﺯﺧﻢ ﻫﺎﻱ ﺑﻲ ﺷﻤﺎﺭ
      ﻻ‌ ﻓﺘﻲ ﺍﻻ‌ ﻋﻠﻲ ﻻ‌ ﺳﻴﻒ ﺍﻻ‌ ﺫﻭﺍﻟﻔﻘﺎﺭ


      *اللهم عجل لولیك الفرج وعافیة و النصر*

      مـــــــــــا آزمـــــــــوده ایمــــــ در این شهــــــــــــــر

      بختــــــــــــــــــــ خویش

      بیــــــــــــــرون بایــــــد کشیـــــــــد از این ورطــــه

      رختـــــــــــــــــ خویش


    15. Top | #15

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      گر از بالا به دنیا نگاه کنیم بی عدالتی زیرپایمان قرار میگیرد و اگر از پایین به آن نگاه کنیم عدل بالای سرمان .
      من به دنبال روزنه ای می گشتم تا بتوانم از داخل آن حق و عدالت را سر جای خودش دید . اما چه کسی می توانست این روزنه را بگشاید . این کار در توان کسی یافت نمشود جز حضرت مهدی (عج) .

      اما چطور می توانستم او را بیابم و سوال هایی که در ذهنم ریشه گسترانیده بود را بپرسم .شنیده بودم که اگر چهل شب به مسجد جمکران بروم سعادت ملاقات نصیبم میشود .من این کار را کردم روز آخر بود که به انتظار نشسته بودم اما ملاقاتی حاصل نشد و من خسته و دل شکسته به خانه بر گشتم. ناخودآگاه به سمت گلدان ها رفتم به آنها آب دادم بوی گل نرگس همه جا را فرا گرفته بود اما ما که گل نر گس نداشتیم . بو از پشت سرم می آمد برگشتم و دیدم کسی ایستاده و به من لبخند میزند.

      - گفتم آقا جان بلاخره ما را قابل ملاقات دیدید و به دیدنم آمدید ؟

      - فرمود: من سر قرار آمدم تو مرا ندیدی ،

      - گفتم چطور ؟

      - فرمود: من همان کسی بودم که کنارت ایستاده بودم و تو مدام به من سوقولمه میزدی تا من دور شوم و جایت باز شود و من این کار را کردم .

      شرمنده شدم و از این که در لحظه وصال دیدار باز هم به منفعت خودم فکر می کردم خجل زده شده بودم . با همان حس شرمندگی از آقا خواستم تا به سوال هایم پاسخ دهد، ایشان هم قبول کرد .

      - پرسیدم آقا جان مردم با جان و دل منتظرتان هستند پس علت این همه تاخیر در آمدنتان چیست؟

      - فرمود: مطمئنی با جان و دل در انتظارند؟ من از مردم خواستم تا برای فرج من بسیار دعا کنند و اگر نیمی از این مردم که مشتاق دیدارند و از ته دل دعا می کردند حتما از زمان غیبت کاسته می شد . آمدن من به همدلی و خلوص نیت میان شما بر می گردد، من به دنبال سرباز واقعی می گردم.

      - اما من مردم بسیاری را می شناسم که به رستگاری معروفند؟

      - به رستگاری معروفند یا به رستگاری عمل می کنند ،بین عرف و عمل فاصله ی زیادیست .

      - یعنی هیچ کس در این دنیا وجود ندارد که سرباز واقعی باشد؟

      - فرمود: چرا وجود دارد اما نه همه ی کسانی که فکر می کنند. یک سرباز واقعی هیچ وقت پایش نمی لرزد ، ذات همه شما پاک است و شما را به نکویی فرا می خواند به ندای درونتان گوش می دهید و به دنبال خوبی ها می روید آنگاه من شما را پیدا میکنم و به دنبالتان می آیم، اما ترفند های دنیوی در وسط راه پای شما را می لغزاند و راه شما را عوض می کند .
      من همانجا شما را گم می کنم و افسوس می خورم و میگویم ای کاش محکم تر قدم بر میداشت تا جای پایش بر زمین میماند و من از رد پایش میتوانستم پیدایش کنم. آری اگر قدمتان استوار ودیدتان به هدف باشد انوقت هیچ چیز نمی تواند در مسیر راه مانع شما شود .

      - یعنی اعمال بد باعث از بین رفتن نکویی ها میشود ؟

      - این دو مانند طنابی انسان را به سمت خودشان می کشند بستگی دارد کدام قویتر باشد و در آخر آدمی کدام طرف قرار گرفته باشد، ممکن است یک لحظه غفلت آدمی را که سالهاست در سمت خوبی ها بوده ،به سمت بدی ها بکشاند، طوری که خیلی سخت بتوان از آنجا خارج شد . هر لحظه ی زندگی مهم است و باعث رقم زدن تقدیر و سرنوشت می شود و از شما پاک و ناخالص می سازد ،پس بی توجه ازش نگذرید .

      - سرورم چطور متوجه میشوید مرید واقعی کیست ؟

      - فرمود: تشخیصش سخت نیست خود مدعیان با اعمالشان گفته ها را ثابت یا نقض می کنند، مثلا کسی که با خواهش و التماس با ماموران من همراه شده تا مرا ملاقات کند اما در وسط راه با بارانی شدن هوا مردد میشود و می گوید : جنس هایم بیرون مانده اگر دیر برسم زیر باران از بین خواهد رفت ،به آقا بگویید در اولین فرصت ،به حضورشان می رسم. در صورتی که روزی صد بار جان و **** را فدای یک لحظه ی دیدار میکرد.
      یا عده ای که برای ملاقات آمده بودند و با صدا کردن دو نفر به داخل و بریدن سر گوسفندانی که کسی آنها را ندیده بود ،همه در یک چشم به هم زدن ناپدید شده و با دیدن خون گوسفندان در راه آبی که از جلوی پایشان می گذشت به یکدیگر گفته بودند که هر کس به دیدار آقا برود آقا سرش را می برد و در یک لحظه همه فرار می کنند. این است باور مردم نسبت به من.

      - آقا جان میتوانم بپرسم شما بیشتر کجاها هستید ؟ چگور میتوان در کنار شما قرار گرفت؟

      - من جایی هستم که حق مظلومی گرفته می شود و به دستش می دهند، من جایی هستم که کسی بی مزد و منت به دیگری کمک کند، من همانجایی هستم که آن آهنگر قفل پیرزن را به قیمت واقعی خودش می خرد و فقط منفعت خودش را در نظر نمیگیرد .من همان جایی ام که روضه ی عمویم عباس را می خوانند ،برای دیدن من چهل شب عبادت لازم نیست ،یک کار کوچک با نیت خالص مرا به شما نزدیک میکند ،آن وقت لازم نیست شما به دنبال من بیایید ،من خودم شما را پیدا می کنم، کنارتان می ایستم و به خدا لبخند می زنم .

      - ای منجی عالم میشود درمورد رابطه ی معنا داری که میان شما و امام حسین وجود دارد توضیح دهید؟

      - در تاریخ ظلم های بسیاری صورت گرفته که بیشترینش در حق جدم حسین انجامید ،با تمام شدن غیبت من با توان و قدرتی که خداوند عطا کرده ریشه ی ظلم و ستم را از بین خواهم برد .

      کمی به فکر میروم و بر میگردم از آقا تشکر کنم ،اما کسی در آنجا نبود. اصلا من که آقا را ندیده بودم یا هنوز به مسجد جمکران نرفته بودم ،پس جواب این همه سوال را چه کسی به من داد، نگاه به دستانم می اندازم پر از کتاب هاییست در مورد کسانی که امام زمان را ملاقات کرده اند . من جواب سوالهایم را از داخل آنها پیدا کرده بودم اما هنوز آرزوی یک دیدار واقعی در دلم هست و امیدوارم اگر روزی آقا مرا پیدا کرد دیگر گم نکند .


    صفحه 1 از 3 12 ... آخرینآخرین

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    کلمات کلیدی این موضوع




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن