منظور از امانت در بیت حافظ ک تلمیح داره ب آیه قرآن (آیه امانت) چیه؟
(ادبیات 2 درس1 بیاموزیم)
آسمان بار امانت نتوانست کشید/قرعه کار بنام من دیوانه زدند (فکر کنم این بود)
منظور از امانت در بیت حافظ ک تلمیح داره ب آیه قرآن (آیه امانت) چیه؟
(ادبیات 2 درس1 بیاموزیم)
آسمان بار امانت نتوانست کشید/قرعه کار بنام من دیوانه زدند (فکر کنم این بود)
ویرایش توسط mohammadali : 25 اسفند 1392 در ساعت 22:33 دلیل: بیت یادم رفت
سوره : الاحزاب آیه : 72
إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَن يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا
- ما اين امانت را بر آسمانها و زمين و کوهها عرضه داشتيم ، از تحمل آن سرباز زدند و از آن ترسيدند انسان آن امانت بر دوش گرفت ، که او ستمکار و نادان بود
هم چنین این بیت معروف هم در همین مورده از سعدی : مرا تحمل باری چگونه دست دهد / که آسمان و زمین برنتافتند و جبال !
انسان نماینده خدا روی زمینه و مقام خلیفه اللهی داره...
تا جایی که من میدونم منظور از امانت بایید همین باشه....
دکتر شریعتی:
خواستم بگویم: فاطمه دختر خدیجه ی بزرگ است.
دیدم که فاطمه نیست!
خواستم بگویم که : فاطمه دختر محمد (ص) است.
دیدم که فاطمه نیست!
خواستم بگویم که: فاطمه همسر علی است.
دیدم که فاطمه نیست!
خواستم بگویم که: فاطمه مادر حسنین است.
دیدم که فاطمه نیست!
خواستم بگویم که: فاطمه مادر زینب است.
دیدم که فاطمه نیست!
نه...،،،
این ها همه هست....واین همه ی فاطمه نیست..!!...فاطمه، فاطـــــــــمه است...
تو یه جایی از قرآن هم اومده که شیطان خطاب به خدا میگه روزی میرسد که همین اشرف مخلوقات عصیان کرده و روی زمین خونریزی خواهد کرد...
و منظور از ستمگر و نادان اون دسته از آدمایی هستن که پیرو شیطان شده و قدر مقام و منزلت خلیفه اللهی رو درک نکرده و ب خدا و فرمان هایش پشت میکنند.
دکتر شریعتی:
خواستم بگویم: فاطمه دختر خدیجه ی بزرگ است.
دیدم که فاطمه نیست!
خواستم بگویم که : فاطمه دختر محمد (ص) است.
دیدم که فاطمه نیست!
خواستم بگویم که: فاطمه همسر علی است.
دیدم که فاطمه نیست!
خواستم بگویم که: فاطمه مادر حسنین است.
دیدم که فاطمه نیست!
خواستم بگویم که: فاطمه مادر زینب است.
دیدم که فاطمه نیست!
نه...،،،
این ها همه هست....واین همه ی فاطمه نیست..!!...فاطمه، فاطـــــــــمه است...
امیدوارم تونسته باشم شمارو قانع کنم...
ذهن ما محدوده ولی چیزی که ب فکرم میرسه این بود...
دکتر شریعتی:
خواستم بگویم: فاطمه دختر خدیجه ی بزرگ است.
دیدم که فاطمه نیست!
خواستم بگویم که : فاطمه دختر محمد (ص) است.
دیدم که فاطمه نیست!
خواستم بگویم که: فاطمه همسر علی است.
دیدم که فاطمه نیست!
خواستم بگویم که: فاطمه مادر حسنین است.
دیدم که فاطمه نیست!
خواستم بگویم که: فاطمه مادر زینب است.
دیدم که فاطمه نیست!
نه...،،،
این ها همه هست....واین همه ی فاطمه نیست..!!...فاطمه، فاطـــــــــمه است...
اما چرامعلم ماگفت منظورحافظ از امانت عشقه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
جانم از آتشفشان ها گذر مي کند
با خويشتن در جنگم
از خود عبور مي کنم
تو آن سوي من ايستاده اي
و لبخند مي زني
و لبخند تو آن قدر بها دارد
که به خاطرش از آتش بگذرم
من طلا خواهم شد
مي دانم .
همه لطف خداست.
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)