جست و جو:

قشنگی این بیت به اینه که دربارش فکر کنی !
............................
به شکل کلی ...... اشاره به این داره که ..... گاهی ممکنه ما برداشت نادرست از یه حرف یا رفتار داشته باشیم !...

نه !:yahoo (106): بهتر فکر کن بگو

آره ... !
.......................
به شکل مستقیم نمیشه در مصرع دوم ..... معادل سیر شدن نشدن .... رو .... یافت ! ::
........................
ماهی از آب سیر نمیشه!
عاشق هم از عشقش سیر نمیشه ! (در...

واسه مصرع دوم .. این ضرورت و اصل توجه نیست .... ! ...... ضرورت و اصل توجه به این ویژگی عاشق هستش که از عشقش سیر نمیشه ..... هرکی جز این باشه و از عشقش سیر بشه که دیگه عاشق نیست !

در مصرع اول ... اصل توجه ....... هم فقط ... به همینه که ..... فقط ماهی هستش که از آب سیر نمیشه ........... ::: بعدش میاد از این مصرع استفاده میشه و مصرع دوم برای حالت عاشق که از عشق خسته نمیشه، حرف...

خب واسه ماهی و نیازی که به آب داره همینه ... ! ... طرح اون چرا ! ..... این جا چندان مناسب نیست ! .... در همین که متوجه این �ضرورت� باشی، کافیه ! (اگه متوجه شدی و ابهام رفع شد، یه جادیگشو که متوجه...

چرا سیر نمیشی ؟!؟

تو از استنشاق هوا و نفس کشیدن، سیر میشی یا نه ؟!؟ (اول اینو حل کنیم بعدش میریم سراغ بقیش !)

دقیقن .... چیزی که خودت از بیت فهمیدی رو، بگو !؟!:yahoo (106):

نیازی نیست .... اون ماهی ..... حتمن .... عاشق باشه .... تا از شنا در آب خسته نشه ::: در واقع آب نیاز و ضرورت زندگی ماهیه ! :::
در این جا هم نیازی نیست ...... به زندگی و عشق ورزیدن در زندگی .... فکر...

هر که جز ماهی ز آبش سیر شد ::::
هر که بی روزیست روزش دیر شد
.............
هرکه : ماهی یا انسان
از : آب یا عشق
سیر میشه یا دیر میشه
ماهی از آب سیر نمیشه
عاشق هم از عشق خسته نمیشه...

اون �حتی اگه� رو نگو دیگه ! ::
...........
همانطور که لعل به ذات خودش قرمز و اررزشمنده ..... طلا خالص و ارزشمنده ....... نمک شور ...... ببر درنده .... هستش
.................
عشق در ذات خودش غم...

خاهش ...
..........
انگار دادا شما یه چیزو دقت نفرمودی .... گفتم که ...... یه غم داخل بیت ..... اشاره به .... غم عشق داره ...... یه غم مثبت که در ذات عشق هستش ...... یعنی غیر ممکنه یه نفر عاشق بشه...

++ اولیه داره میگه :: تا زمانی که .... پاشو داری (یعنی امکان و شرایط برایت فراهمه !) .... دستی بجنبان (یه کاری بکن) ...... تو را بی دست و پا بودن مصلحت نبودن (بهونه گیری ممنوع !) ........ و حال اگه...