فارغ‌التحصیل دی‌ماه...خیلی حالم بده

سلام وقت همگی بخیر
من دوره دومم رو دبیرستان نمونه دولتی درس خوندم و کنکور ۴۰۱ اولین کنکورم بود..
اما دوازدهمم بخاطر ی‌سری اتفاقا و شرایطی که داشتم + اینکه هدفم کنکور بود اصلاا امتحانات نهایی خرداد رو جدی نگرفتم و متاسفانه دو سه تا درس رو افتادم و مجبور شدم شهریور برم ( این وسط نتایج کنکور هم اومد و فهمیدم که رتبه دلخواهمو نیاوردم)
شهریور هم نتونستم شهرمون باشم و کلا افتاد برای دی..
یعنی مدرسه بزرگسالان..
و بقول معاون و مدیرم ، برند نمونه از روی دیپلمم برداشته شد..
خبر بد اینکه حوزه امتحانی دقیقا همون مدرسه نمونه‌س
من واقعا حالم بده آخه چجوری برای فارغ‌التحصیلی باید برم مدرسه‌ای که ی‌روزی واسه قبول شدنش گریههه میکردم
تازه داشتم اسم بزرگسالان رو روی دیپلمم تحمل میکردم که فهمیدم حوزه اونجاست و ...
یچیزی بگین شما
کسیو دیدین که دی ماه فارغ‌التحصیل بشه و دهه‌هشتادی باشه؟!!😔😔😔😔

سلام
اخه چه اهمیتی داره
مسیر زندگیتو برو ؛ همه ی ادما توی زندگی اشتباه میکنن کم کاری میکنن! بابت قدمای اشتباهت قرار نیست به کسی جز خودت جواب پس بدی. میفهمم ناراحتی حقم داری اما درستش کن؛ حال خوبتو به خودت برگردون و قوی باش. بخون و برو‌جلو‌کنکور قبول شی هیچکس اصلا یادش نمیمونه تو دی ماه فارغ شدی یا خرداد ماه عزیزم.
موفق باشی

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Mobina_82

سلام وقت همگی بخیر
من دوره دومم رو دبیرستان نمونه دولتی درس خوندم و کنکور ۴۰۱ اولین کنکورم بود..
اما دوازدهمم بخاطر ی‌سری اتفاقا و شرایطی که داشتم + اینکه هدفم کنکور بود اصلاا امتحانات نهایی خرداد رو جدی نگرفتم و متاسفانه دو سه تا درس رو افتادم و مجبور شدم شهریور برم ( این وسط نتایج کنکور هم اومد و فهمیدم که رتبه دلخواهمو نیاوردم)
شهریور هم نتونستم شهرمون باشم و کلا افتاد برای دی..
یعنی مدرسه بزرگسالان..
و بقول معاون و مدیرم ، برند نمونه از روی دیپلمم برداشته شد..
خبر بد اینکه حوزه امتحانی دقیقا همون مدرسه نمونه‌س
من واقعا حالم بده آخه چجوری برای فارغ‌التحصیلی باید برم مدرسه‌ای که ی‌روزی واسه قبول شدنش گریههه میکردم
تازه داشتم اسم بزرگسالان رو روی دیپلمم تحمل میکردم که فهمیدم حوزه اونجاست و ...
یچیزی بگین شما
کسیو دیدین که دی ماه فارغ‌التحصیل بشه و دهه‌هشتادی باشه؟!!������������� ������������

---

زیاد حرف کلیشه ای ن خوشم میاد و ن بلدم ک بزنم:)
لطفا ن ناامید شو و نه بد برداشت کن چون حقیقته و چیزیه ک تجربش کردم:) اونم ن ی روز ی هفته و ی ماه!!! بلکه چندین ماااه :)
اینی ک تو گفتی عددی نیس دربرابر مسیر سخت قبولی ک هدف و ارزو و چیزیه ک دل همه ما میخواد بهش برسیم کاری با هدف و رشتت ندارم ک چی میخوای قبول شی
خیلیا هستن رفتن رشته درجه 2-3 ولی از کسی ک داره پزشکی میخونه دلش شادتره:)حاااال دلش بهتره ... میدونی چرا؟ چون هـــــدفش بوده چون دنبال اون بوده ... :)
من احتمال میدم اون لحظه و ساعتی ک داشتی این پیامو مینوشتی و تاپیکش میکردی حالت خیلی بد بوده ...
کاااملا میفهمم ولی مطمئن باش اگه تلاش کنی و ب هیچیییی اهمیت ندی غیر هدفت، سختیا و ناراحتیای این روزات همش میشه خاطره و بعدا بهشون میخندی خخخ
مثل من و خیلیایی ک دارن محکم درس میخونن ... خواهشاااا هدفتو بنوییییییس رو کااااغذ امضاااش کن و هرموقع وسط درس خسته شدی فقط اون اسم رشته و دانشگاهتو بیار ذهنت و محکمتر ادامه بده:))) ب قران ک تصورشم لذت بخشه چ برسه ب اینکه ی روزی تجربش کنی:))من خودمم پشت کنکورم مثل تو و هنوز این تجربه رو نکردم:)
هر تستی قدمیه ب سمت رشته مورد علاقت رفیق:) امییییدوارم اون روزی برسه ک از ته دلت ب خودت افتخار کنی و اشک شوق بریزی:) و اینبار با افتخااااااااااااااار بری تو اون مدرسه دبیرستانت و مورد تحسین همه اطرافیانت باشی:)
موفق باشی :)

سلام
دوست عزیز این نگرانی های بی ارزش رو چرا واسه خودت ایجاد میکنی؟با احترام به همه دانش آموزان مدارس نمونه و تیزهوشان ولی این جور عناوین که تو میگی برند نمونه از رو مدرکم ورداشته میشه خب بشه چی میشه مگه؟ مگه این همه دانش آموز مدارس عادی که به بهترین رشته ها و دانشگاه ها رسیدن مدرک دیپلم بی ارزشی داشتن؟ باور کن تمام این چیزا فقط همون دوران دبیرستان افتخار داره.بعد که وارد دانشگاه میشین دیگه کسی نگاه نمیکنه شما نمونه بودی تیزهوشان بودی یا مدرسه عادی یا بزرگسال. اونجا سواد و مهارت شماست که حرف اول رو میزنه.مثلا کدوم پزشک رو سراغ داری که وقتی مریض بهش مراجعه میکنه ازش بپرسه مدرسه ات کجا خوندی؟نمونه بودی یا عادی یا تو روستا یا بزرگسالان

تو همین فروم سرچ کنی میبینی خیلی از عزیزانی که سالهای قبل فارغ التحصیل بهترین مدارس کشور بودن و در رشته های مهندسی و علوم پایه لیسانس یا فوق لیسانس از بهترین دانشگاه های کشور گرفتن الان دوباره برگشتن به خاطر وضعیت اشتغال نامناسب رشته قبلیشون یا علاقه به رشته دیگه یا هر دلیل دیگه ای برای رشته جدیدی کنکور میدن.پس اینا باید خودشونو ببازن و غصه بخورن؟

بعدشم اگه مدرسه بزرگسال چیز بدی بود که ایجاد نمیشد.تازه همین امسال با مصوبه جدید کنکور 1402 باید خیلی از کنکوری ها برن مدارس بزرگسال برای دیپلم مجدد یا ترمیم معدل.پس این چیزا غصه ای نداره

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Mobina_82

من واقعا حالم بده آخه چجوری برای فارغ‌التحصیلی باید برم مدرسه‌ای که ی‌روزی واسه قبول شدنش گریههه میکردم

---

چه تراژدیِ عجیبی!
بنظر سرنوشت شما رو مرحوم شکسپیر نوشته...
به هر ترتیب
منم تجربه مشابهی داشتم
یادمه ششم که میخوندم درسم خوب بود...اونموقع هم درسا آسون بود خب...چند بار اسمم رفته بود تو مجله قلمچی قسمت نفرات برتر...
یکبار که مادرم خواست منو به یه نفر معرفی کنه گفت : "پسرم هستن...خیلی مودب و فلان و بیسار...چند بار هم اسمش رفته تو مجله قلمچی" ... طرف هم خیلی منو تحویل گرفت یادمه
گذشت...من از تیزهوشان قبول شدم بالاخره...
دبیرستان که میخوندم یه بار یکی از معلمامون رو بیرون دیدم...معلم ریاضی...مادرم هم پیشم بود...گفتم بهش مامان، ایشون معلممه تو مدرسه...بهتره یه سلامی بدیم بهش...
رفتیم جلو و مامانم گفت :" سلام آقای فلانی خوب هستین؟ پسرم هستن...یکی از شاگرداتون تو مدرسه ی..."
برای چند ثانیه احساس کردم زمان با سرعت متفاوتی حرکت میکنه...شاید هم به قدری کند شده که ایستاده...
رفتم به گذشته که ببینم مادرم منو معمولا چطور به بقیه معرفی میکرد: " درسخون، پرتلاش، مودب و ... "
اما الان چی؟ تنها چیزی که از من مونده افتخاری هست که چند سال پیش بابت جواب دادن چند تا تست مسخره تو یه زمان محدود بدست آوردم(مدرسه تیزهوشان)...دیگه ازم چیزی نمونده
الان که این حرفتو خوندم دوباره برگشتم به گذشته...با سرعتی فرا تر از نور...با اندوهی عمیق تر از تایتانیک... با دلهره ای متزلزل تر از بم...
خب آره به قول نقی معمولی "من باختم... بدم باختم"... ولی این یه قانون نانوشته هست که بزرگترین پیروزی ها، بعد از سنگین ترین شکست ها حاصل میشن...
همونطور که اینشتین شکست خورده بود تو پیدا کردن یه شغل به عنوان فیزیکدان، مدرس دانشگاه، محقق و ... و نهایتا مجبور شد برای اداره زندگیش بره تو اداره ثبت اختراع کار کنه...یه اداره درجه 3 تو آلمان! اما طولی نکشید که فقط با 4 تا مقاله تو یه ژورنال خیلی متوسط(از نظر اعتبار علمی) فیزیک و فلسفه و صنعت و سیاست و ... رو بهم ریخت...
مثال هایی از این قبیل کم نیست...اما اگه اشاره ی بیشتری نمیکنم بخاطر اینه که هدفم مرور تاریخ نیست...هدفم نوشتن تاریخه! بله من تاریخ ساز خواهم شد و حتی فراتر از اینشتین، فراتر از داروین و فراتر از همه...چون تمام اندوهی که حاصل از شکست های سنگینم بود رو به انرژی تبدیل کردم و این انرژی نامحدود تر از اونه که بشینه و نابودی خودشو نگا کنه...
پس تو هم همین کارو کن...سخته که یه زمان بخاطر قبولی تو این مدرسه گریه میکردی و الانم بخاطر این که قراره تو همین مدرسه درسای تجدیدیتو امتحان بدی گریه میکنی...تمام این اندوه رو به انرژی تبدیل کن و از این زندگی لعنتی انتقامتو بگیر...برو بهترین نمره ها رو بگیر و سر بلند بیا بیرون...
یوزر من Saudade هست...خیلیا میدونن معنیش چیه...معنیش اینه که "حسی داری بابت تعلق به چیزی که برای همیشه رفته و برنمیگرده"
من این حس رو نسبت به خودم داشتم!
خودم که تو مدرسمون بهترین بودم، خودم که امتحانارو نخونده بیست میشدم و بعد ها با خوندن دیگه حتی به زور پاس میشدم...
یک عمر گشتم تا اون آدم لعنتی رو پیدا کنم...اما نشد...
حالا دست از گشتن برداشتم
میخوام یکی دیگه خلق کنم
یکی که فراتر از اون باشه
یکی که افتخارش این نباشه که تو یه مدرسه ی معمولی 20 میگیره یا چی
یکی که با نظریه هاش، جهانیان رو وادار کنه کلاه از سرشون وردارن...
و من شبانه روز در حال تلاش برای این هستم...مهم نیست که بهش "برسم" یا نه...مهم اینه که حتی اگه شکست هم خوردم تو اوج برم کنار...مثل زیدان که تو فینال جام جهانی 2006 اخراج شد و "نرسید"...اما تونست تو اوج بره کنار...
پس به تو هم میگم
این تراژدی برای تو یه بدشانسی بزرگ نیست...یه موهبت هست! چون چیزی که تورو نکشه ( شکنجه ) قوی ترت میکنه...چرا؟ چون شیر زخمی، وحشی تر از همیشه است...

آخه این چه نگرانی بیخودیه برای خودت درست کردی؟ دقت کن عزیزم من به تو توهین نمیکنم اما دلم میخواد یک سیلی بزنم توی صورت اون فکر احمقانه ای که توی کله ت هست.
برند؟ همینجا توی زندگیت یادبگیرد دنبال برند نباشی چه برای مدرسه چه برای لباس . بعدشم از کی تا حالا نمونه برند شده؟ اینقدر سخت نگیر بابا دانشگاه تهران هم حتی برند نیست . مگه دهه ۳۰ یا ۴۰ هست که تو بری دیپلمت رو بکوبونی تو دهن شهردار یا فرماندار یا هر کوفتی بعد جای اون رو بگیری؟ با دیپلمت الان هیچ کاری نمیتونی بکنی هیچچچ کاری. پس نمره و عنوان و رنگ کاغذش و فونت نوشته هاش پشیزی ارزش نداره.
تمام تمرکزت روی نمره هات باشه مطمعن هم باش هیچ کدوم از معلمات به تو فکر نمیکنن که بگن واااای فلانی رو نگاه چه کرد با زندگیش. تو محور عالم نیستی و مردم کلی گرفتاری دارن
:yahoo (105):

زندگی جاده ایه ک ب اطرافش توجه کنی یا میری تو دره یا تصادف میکنی

به نظرم اول رنگ قاب و جای مدرک دیپلمت رو دیوارو مشخص کن بعد بیا راجب اینا حرف بزنیم

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Mobina_82

سلام وقت همگی بخیر
من دوره دومم رو دبیرستان نمونه دولتی درس خوندم و کنکور ۴۰۱ اولین کنکورم بود..
اما دوازدهمم بخاطر ی‌سری اتفاقا و شرایطی که داشتم + اینکه هدفم کنکور بود اصلاا امتحانات نهایی خرداد رو جدی نگرفتم و متاسفانه دو سه تا درس رو افتادم و مجبور شدم شهریور برم ( این وسط نتایج کنکور هم اومد و فهمیدم که رتبه دلخواهمو نیاوردم)
شهریور هم نتونستم شهرمون باشم و کلا افتاد برای دی..
یعنی مدرسه بزرگسالان..
و بقول معاون و مدیرم ، برند نمونه از روی دیپلمم برداشته شد..
خبر بد اینکه حوزه امتحانی دقیقا همون مدرسه نمونه‌س
من واقعا حالم بده آخه چجوری برای فارغ‌التحصیلی باید برم مدرسه‌ای که ی‌روزی واسه قبول شدنش گریههه میکردم
تازه داشتم اسم بزرگسالان رو روی دیپلمم تحمل میکردم که فهمیدم حوزه اونجاست و ...
یچیزی بگین شما
کسیو دیدین که دی ماه فارغ‌التحصیل بشه و دهه‌هشتادی باشه؟!!������������� ������������

---

سلام
بنظرم به چیزی دارید اهمیت میدید که واقعا ارزش اهمیت دادن رو نداره
چه فایده داره بهش فکر کنید؟
بالاخره که باید برید؟!
شده که شده
الحمدالله هنوز چارستون بدنتون سالمه برید امتحانا رو بدید برید سراغ باقی کارا چرا الکی خودتون رو درگیرش می کنید وقتی واقعا اونقدرا هم مهم نیست

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Mobina_82

سلام وقت همگی بخیر
من دوره دومم رو دبیرستان نمونه دولتی درس خوندم و کنکور ۴۰۱ اولین کنکورم بود..
اما دوازدهمم بخاطر ی‌سری اتفاقا و شرایطی که داشتم + اینکه هدفم کنکور بود اصلاا امتحانات نهایی خرداد رو جدی نگرفتم و متاسفانه دو سه تا درس رو افتادم و مجبور شدم شهریور برم ( این وسط نتایج کنکور هم اومد و فهمیدم که رتبه دلخواهمو نیاوردم)
شهریور هم نتونستم شهرمون باشم و کلا افتاد برای دی..
یعنی مدرسه بزرگسالان..
و بقول معاون و مدیرم ، برند نمونه از روی دیپلمم برداشته شد..
خبر بد اینکه حوزه امتحانی دقیقا همون مدرسه نمونه‌س
من واقعا حالم بده آخه چجوری برای فارغ‌التحصیلی باید برم مدرسه‌ای که ی‌روزی واسه قبول شدنش گریههه میکردم
تازه داشتم اسم بزرگسالان رو روی دیپلمم تحمل میکردم که فهمیدم حوزه اونجاست و ...
یچیزی بگین شما
کسیو دیدین که دی ماه فارغ‌التحصیل بشه و دهه‌هشتادی باشه؟!!������������������������

---

سلام ببین اول از همه دی ماه خیلی ها میان ترمیم معدل میکنن و تو با بچه های ترمیم معدل یکی هستی... حداقل شهریور ماه که من رفته بودن ترمیم واسه من اینطوری بود که کلی از همکلاسی هامو دیدم داشتن پاس میکردن! نکته بعدی اونحا فکر نکن فقط تویی نزدیک شاید 200 نفر امتحان میدن بش شلوغه باور کن حتی جلوی چشم مدیر باشی عمرا یادش باشه... نکته بعدی تویی ک حرف مردم برات مهم بنظرم زنده نباش! چون تنها کسی که پشت سرش حرف نمیزنن مرده هان... ی ذره قوی باش حرف مردم چقدر مهمه پس من و تویی که تصمیم گرفتیم پشت بمونیم باید بگیم وای مردم چی میگن ک پشت موندیم... بیخیال نردک اینقدر درگیری دارن باور کن لحظه ای به منو تو فکر نمیکنن به جای اینکارها برای هدفت تلاش کن موفق باشی غصه هم نخور تمرکزت بزار روی درست :yahoo (99):

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Mobina_82

سلام وقت همگی بخیر
من دوره دومم رو دبیرستان نمونه دولتی درس خوندم و کنکور ۴۰۱ اولین کنکورم بود..
اما دوازدهمم بخاطر ی‌سری اتفاقا و شرایطی که داشتم + اینکه هدفم کنکور بود اصلاا امتحانات نهایی خرداد رو جدی نگرفتم و متاسفانه دو سه تا درس رو افتادم و مجبور شدم شهریور برم ( این وسط نتایج کنکور هم اومد و فهمیدم که رتبه دلخواهمو نیاوردم)
شهریور هم نتونستم شهرمون باشم و کلا افتاد برای دی..
یعنی مدرسه بزرگسالان..
و بقول معاون و مدیرم ، برند نمونه از روی دیپلمم برداشته شد..
خبر بد اینکه حوزه امتحانی دقیقا همون مدرسه نمونه‌س
من واقعا حالم بده آخه چجوری برای فارغ‌التحصیلی باید برم مدرسه‌ای که ی‌روزی واسه قبول شدنش گریههه میکردم
تازه داشتم اسم بزرگسالان رو روی دیپلمم تحمل میکردم که فهمیدم حوزه اونجاست و ...
یچیزی بگین شما
کسیو دیدین که دی ماه فارغ‌التحصیل بشه و دهه‌هشتادی باشه؟!!������������������������

---

سلام هرجور فکر میکنم با هردیدگاهی الکی استرس داری ببین اول از همه دی ماه خیلی ها میان ترمیم معدل میکنن و تو با بچه های ترمیم معدل یکجا هستی... حداقل شهریور ماه که من رفته بودم ترمیم واسه من اینطوری بود که کلی از همکلاسی هامو دیدم داشتن پاس میکردن من ترمیم فقط چندتا ردیف پایین تر از من بودن! نکته بعدی اونجا فکر نکن فقط تویی نزدیک شاید 200 نفر امتحان میدن بس شلوغه باور کن حتی جلوی چشم مدیر باشی عمرا یادش باشه... نکته بعدی تویی ک حرف مردم برات مهم بنظرم زنده نباش! چون تنها کسی که پشت سرش حرف نمیزنن مرده هان... ی ذره قوی باش حرف مردم چقدر مهمه پس من و تویی که تصمیم گرفتیم پشت بمونیم باید بگیم وای مردم چی میگن ک پشت موندیم... بیخیال مردم اینقدر درگیری دارن باور کن لحظه ای به منو تو فکر نمیکنن به جای اینکارها برای هدفت تلاش کن موفق باشی غصه هم نخور تمرکزت بزار روی درست :yahoo (99):

کنار بیا باهاش

باو
مورددا یم معدل ۱۳ پزشکی تهران میخونه چندتا درسم افتاده
مورد داریم سمپاد تهران بوده متاسفانه رتبه خوبی نیورده

آخه من اگه نمره‌‌های الانم زیر ۱۹ بشه میخوام خرداد ترمیم کنم بعد اونوقت همه میفهمن که دی واسه چی میومدم امتحان
وای خدا ������������‍♀️

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Mobina_82

آخه من اگه نمره‌‌های الانم زیر ۱۹ بشه میخوام خرداد ترمیم کنم بعد اونوقت همه میفهمن که دی واسه چی میومدم امتحان
وای خدا ������������‍♀️

---

توو جواب این پستت خیلی حرفا دارم واس گفتن
ولی ترجیح میدم خلاصش کنم ب متن پایین که شرح حال خیلیامونه
هممون بلا استثنا حداقل یه بار تو دام این افکار و این خوددرگیریا افتادیم و زندگیمونو ، اهدافمومو ، رویاهامونو فدای یه مشت فکرای پوچ و بیهوده کردیم
تو فقط یک بار زندگی میکنی
اجازه نده چند سال بعد فقط یه حسرت گنده بمونه روو دلت
و یه بغض لعنتی بیخ گلوت ..


➰

اصلا به این فکر نکن که دیگران برای تو چه فکری می کنند
حتی برایت مهم نباشد چطور و چگونه قضاوت می شوی ،
کاری که دوست داری و می دانی درست است را بکن و مسیرِ خودت را برو ،
بگذار دیگران هم یاد بگیرند به جای اینکه زمانشان را به پای حسادت و قضاوت و تقلید ، تلف کنند ؛ دنبالِ اهداف و آرزوهایشان باشند ...
گاهی تو به آسیب پذیریِ قرص جوشان می شوی و آدم ها با حرف ها و قضاوت هایشان مانندِ آب ...
نزدیکشان که می شوی ؛ نابودت می کنند !
لازم است کمی دورتر بایستی و در سکوت ، کارِ خودت را بکنی .
که گاهی آرامشِ انسان ، در همین ندیدن ها و نشنیدن هاست ...

[نرگس صرافیان طوفان]