تمرکز بر "یک چیز"

تمرکز بر "یک چیز"
خلاصه کتابی از
Gary Keller

ما معمولا وقتی که تصمیم میگیریم از فردا "بترکونیم"، برنامه‌ای میریزیم مثل اینکه که صبح زود بیدار میشم، 2 ساعت مدیتیشن میکنم، بعد بلافاصله دو ساعت باشگاه بدنسازی میرم، بعد بلافاصله دو ساعت باشگاه ورزش رزمی میرم، بعد بلافاصله 2 ساعت برای یادگرفتن گیتار وقت میذارم. بعد روی 5 ایده تجاری که دارم کار میکنم. این فکر موقتا به ما انرژی و انگیزه میده اما در عمل نمیتونیم همه اون کارا رو انجام بدیم چون "نیروی خواستن" ما محدوده. در نتیجه برای چند تا فعالیت اول انرژی داریم، بعدش باک سوختمون خالی میشه و به بقیه نمیرسه.

حالا حالت دوم که بعید هم هست که پیش بیاد اینه که ما بتونیم تمام اون کارا رو انجام بدیم. در این صورت نهایتا ما میتونیم در همه‌ی اون زمینه‌ها "متوسط" باشیم.
شاید تعریف شما از موفقیت، متوسط بودن در چندین زمینه و داشتن یک زندگی متعادل باشه، که این هیچ اشکالی نداره. اینجا اصلا نمیخوایم بگیم که چه تعریفی از موفقیت رو شما باید در زندگیتون داشته باشین.

فقط میخوایم بگیم که "اگر" تعریفتون از موفقیت اون چیزیه که معمولا امروزه مطرح میشه، مثل اینکه مارک زاکربرگ در زمینه فن‌آوری اطلاعات آدم موفقیه و دالایی لاما در زمینه مدیتیشن و تسلط بر ذهن و رونی کلمن در زمینه بدنسازی موفقه، باید توجه داشته باشیم که اون آدما فقط بر "یک چیز" تمرکز کردن. مارک زاکربرگ بدن عضلانی با ماهیچه‌های برجسته نداره و رونی کلمن گیتاریست خوبی نیست. اون آدما از صبح که بیدار میشدن تا شب، تقریبا بیشتر وقتشون رو بر یک چیز تمرکز کردن.

پس ما "اگر" همچین تعریفی از موفقیت داریم، باید اولا اون "یک چیز" مطلوب در زندگیمون که میخوایم بهش برسیم رو دقیق مشخص کنیم و دوما بیشتر وقتمون رو روی همون بذاریم و توقع موفقیت در چند زمینه مختلف رو نداشته باشیم.
https://www.youtube.com/watch?v=MnFd34zXbY8

زیبا و جالب بود

به به ،به به
مرسی استارتر ^_^

بسیار متن اثر گذاری بود...
آدمی اراده داره
این که صبح از خواب بیدار بشی بری دنبال کار و هدفت یا دوباره چشم روی همه این ها ببندی و بروی دوباره بخوابی...
خیلی ممنون بازم...

خوب بود

اگه بخوای از کوه بالا بری باید دست هاتو باز کنی وچیزایی که تودستته رو رها کنی تا بتونی صعود کنی

ولی من حرف شما رو قبول ندارم!.
زندگی نامه اکثر دانشمندان وافرادی که کارهای مهم انجام دادند رو اگه نگاه کنین می بینین که همزمان تو چند حوزه فعالیت می کردند. مثل تسلا که تو زمینه های فیزیک، برق، زیاضی ، آمار، شیمی و ... استاد بود. یا گوردون مور(موسس اینتل) که دانش زیادی در زمینه های فیزیک، شیمی، ریاضی، برق و ... داشت یا خیلی های دیگه

مارک زاگربرگ اصلا عددی نیست که تو اون رو ملاک قرار دادی.

مشکل از جایی شروع میشه که ما بخواهیم همون اول کار تو این زمینه ها خبره بشیم(کمال گرایی) اینکار نشدنیه. برای اینکه کاری رو انجام بدید نیازی نیست خبره اون کار باشید، با سطح متوسط هم میشه کارو شروع کرد. پیشرفت کم کم اتفاق می افته

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط saeid20x

ولی من حرف شما رو قبول ندارم!.
زندگی نامه اکثر دانشمندان وافرادی که کارهای مهم انجام دادند رو اگه نگاه کنین می بینین که همزمان تو چند حوزه فعالیت می کردند. مثل تسلا که تو زمینه های فیزیک، برق، زیاضی ، آمار، شیمی و ... استاد بود. یا گوردون مور(موسس اینتل) که دانش زیادی در زمینه های فیزیک، شیمی، ریاضی، برق و ... داشت یا خیلی های دیگه

مارک زاگربرگ اصلا عددی نیست که تو اون رو ملاک قرار دادی.

مشکل از جایی شروع میشه که ما بخواهیم همون اول کار تو این زمینه ها خبره بشیم(کمال گرایی) اینکار نشدنیه. برای اینکه کاری رو انجام بدید نیازی نیست خبره اون کار باشید، با سطح متوسط هم میشه کارو شروع کرد. پیشرفت کم کم اتفاق می افته

---

صرفا الگو قرار دادن افرادی دلیل بر تمرکز و انگیزه شخصی نیست...چون کمالگرایی منفی اخرش مشخصه ولی هرکسی نمیتونه به این درک برسه