و حالا نوبت #نه_به_تأثير_سهمیه_کنکور

ببینید این سهمیه ها متاسفانه جزو قوانین دایمی کشور شده و دیگه به هیچ عنوان نمیشه کلا از ریشه قطعش کرد ولی میشه جلوی اینکه یکی با سهمیه 25 درصد با درصد 4 زیست بره پزشکی بخونه رو گرفت!حالا چطوری؟با اصلاح تراز در مجلس که به جای اثینکه طرف با تراز 70 درصد اخرین نفر قبول بره قبول بره دانشگاه رشته پزشکی با تراز 85 درصد اخرین نفر قبولی این اتفاق براش بیفته!خب این کار چه فایده ای داره!این باعث میشه اون آدم به جای اینکه با تراز 7 هزار بره دانشگاه تهران پزشکی بخونه مجبوره درس بخونه با تراز 9 هزار بره تهران پزشکی بخونه!خب حالا یسری میگن ما که سهمیه مناطقیم به حال ما چه فرقی میکنه؟!به حال ما شاید فرقی نکنه این موضوع ولی خب به قول معروف میگن دیگی که واسه ما نجوشه میخام که سر سگ توش بجوشه!:))لااقل آدم وجدانش راحت تره اینطور دیگه میدونه کسی که قبول میشه پزشکی تهران مثلا با درصدای افتضاح نرفته اونجا بشینه و مجبور شده درس بخونه حداقل تراز 9 هزار بیاره!

كاش اينقد بجاي اينكه به اين چيزا فكر ميكرديد درس ميخونديد
هركسي عقايد و منطق خودشو داره من سهميه داشتم استفاده نكردم همسرم داره ميخواد استفاده كنه
منم ميتونستم استفاده كنم خودم نخواستم
شمام بجاي اين فكرا بشين دو خط بيشتر بخون تا قبول بشي
نميگي بيست و پنج درصد رشته مال سهميه هاس خب شما جز اون بقيه باش
من بدون سهميه خوندم و قبول شدم ميتوني توام بخون نميتوني توهين نكن

یادمه یه دوستی داشتم امسال با رتبه ی منطقه ی نزدیک من (فاصله حدود 500 تا. یعنی رتبه ای که حتی فیزیوتراپی هم نمیاره) شد رتبه ی 300 سهمیه 25 درصد و با افتخار داره پزشکی تبریز میخونه ..
ماه پیش تولدمو تبریک گفت . شروع کردیم با هم صحبت کردن
گفت بیرون اینا میری ..؟
گفتم نه از مهر تا حالا به جز قلم چی جایی نرفتم .
برگشت بهم گفت بابا دیگ خودتو نکش که !
* بدجوری با این جمله ش حرص خوردم . خواستم کلی بهش حرف بزنم ولی به گفتن این یه جمله اکتفا کردم .. )
گفتم : نه خودمو نمیکشم فقط بیرون نمیرم دیگه
گفت : خوبه همینجوری بخون
این جمله ش دیگه خیلی بهم زور داشت .
بازم چیزی نگفتم ... (نمیدونه که میدونم سهمیه داشته ! و رتبه ش چقد بوده !) حرفامو نگهداشتم واسه وقتی که قبول شدم . تا چیز بیشتری واسه گفتن بهش داشته باشم

اگه اون لحظه اعصاب بحث کردن باهاش رو داشتم میگفتم : تو خودتو کشتی ...؟ فک کردی منم مث توام ک با یه سهمیه انقد راحت پاشم برم پزشکی بخونم اونم تبریز ؟
اینکه از سهمیه استفاده میکنن جدا ..
اینکه اینهمه رو و اعتماد به نفس دارن یه قضیه ی دیگه ست ..

تنها مقابله ای که میشه با این قضیه کرد با تلاش کردنه ... خودتو به یه جایی برسونی که هرچه زودتر ازینجا فرار کنی .
و دیگه به این حاشیه ها فک نکنی
و تلاش کنی
و تلاش ..

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Ellie.79

یادمه یه دوستی داشتم امسال با رتبه ی منطقه ی نزدیک من (فاصله حدود 500 تا. یعنی رتبه ای که حتی فیزیوتراپی هم نمیاره) شد رتبه ی 300 سهمیه 25 درصد و با افتخار داره پزشکی تبریز میخونه ..
ماه پیش تولدمو تبریک گفت . شروع کردیم با هم صحبت کردن
گفت بیرون اینا میری ..؟
گفتم نه از مهر تا حالا به جز قلم چی جایی نرفتم .
برگشت بهم گفت بابا دیگ خودتو نکش که !
* بدجوری با این جمله ش حرص خوردم . خواستم کلی بهش حرف بزنم ولی به گفتن این یه جمله اکتفا کردم .. )
گفتم : نه خودمو نمیکشم فقط بیرون نمیرم دیگه
گفت : خوبه همینجوری بخون
این جمله ش دیگه خیلی بهم زور داشت .
بازم چیزی نگفتم ... (نمیدونه که میدونم سهمیه داشته ! و رتبه ش چقد بوده !) حرفامو نگهداشتم واسه وقتی که قبول شدم . تا چیز بیشتری واسه گفتن بهش داشته باشم

اگه اون لحظه اعصاب بحث کردن باهاش رو داشتم میگفتم : تو خودتو کشتی ...؟ فک کردی منم مث توام ک با یه سهمیه انقد راحت پاشم برم پزشکی بخونم اونم تبریز ؟
اینکه از سهمیه استفاده میکنن جدا ..
اینکه اینهمه رو و اعتماد به نفس دارن یه قضیه ی دیگه ست ..

تنها مقابله ای که میشه با این قضیه کرد با تلاش کردنه ... خودتو به یه جایی برسونی که هرچه زودتر ازینجا فرار کنی .
و دیگه به این حاشیه ها فک نکنی
و تلاش کنی
و تلاش ..

---

ميشه لطفا بگي رتبه سال ٩٧ خودتون چند بوده؟؟