كسى ميتونه اين ابيات رو برام معنى كنه؟

سلام.
ممنون ميشم اين چند بيت رو اگه ميتونيد معنى كنيد.
١-هر كسى راه خوابگاهى رُفت/چون كه هنگام خوابش آمد خفت
٢-قرار بركف آزادگان نگيرد مال/نه صبر در دل عاشق نه آب در غربال
٣-زين ترش بودنت در اين زندان/مرگ را كند كى شود دندان
٤-جهان را سراسر فسونى و باد/به تو نيست مرد خردمند،شاد

1-هر کسی یه مدتی زندگی میکنه و هر وقت موقع مرگش رسید میمیره.یعنی از مرگ فراری نیست.
2-همونطور که آب رو نمیشه تو غربال نگه داشت پول و امکانات مادی رو هم نمیشه به انسان های آزاده داد.
3-ترش رویی کردن در جهان و بد اخلاقی هیچ تاثیری در سرنوشت نهایی نداره. همه میمیریم
4-درسته بیت چهارم اینه:به او(جهان) نیست مرد خردمند شاد
یعنی تمام دنیا پوچه و انسان خردمند هیچ اهمیتی به مادیات دنیا نمیده

سلام :y (518):
شعر رو که نمی شه معنی کرد :| ولی من برداشت خودم رو براتون می نویسم :)
1- هر کس که به دنیا میاد وقتی زمان مرگش (هنگام خوابش) فرا برسه، می میره (خفت).
2- همونطور که آب در غربال نمی مونه و ازش می ریزه ، دل عاشق هم نمی تونه صبر رو نگه داره و عاشق بی صبر و قرار هست . به همین منوال، آزادگان هم نمی تونن ثروت رو نگه دارن و جمع کنن!
3- یعنی دست از غر زدن بردار که با بداخلاقی و غر زدن و ناله و مویه نمی تونی از دست مرگ فرار کنی. آخر همه مرگه و بداخلاق بودنت هم این رو تغییر نمیده.
4- تمام جهان پوچه و مثل افسانه است و مثل باد زودگذره ، پس آدم عاقل خیلی درگیرش نمی شه بهش دل خوش نمی کنه.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط M.o.s.t.a.f.a

1-هر کسی یه مدتی زندگی میکنه و هر وقت موقع مرگش رسید میمیره.یعنی از مرگ فراری نیست.
2-همونطور که آب رو نمیشه تو غربال نگه داشت پول و امکانات مادی رو هم نمیشه به انسان های آزاده داد.
3-ترش رویی کردن در جهان و بد اخلاقی هیچ تاثیری در سرنوشت نهایی نداره. همه میمیریم
4-درسته بیت چهارم اینه:به او(جهان) نیست مرد خردمند شاد
یعنی تمام دنیا پوچه و انسان خردمند هیچ اهمیتی به مادیات دنیا نمیده

---

خيلى ممنونم.دستتون درد نكنه.لطف كرديد.
خيلى عالى توضيح داديد.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط B_m10m_O

سلام :y (518):
شعر رو که نمی شه معنی کرد :| ولی من برداشت خودم رو براتون می نویسم :)
1- هر کس که به دنیا میاد وقتی زمان مرگش (هنگام خوابش) فرا برسه، می میره (خفت).
2- همونطور که آب در غربال نمی مونه و ازش می ریزه ، دل عاشق هم نمی تونه صبر رو نگه داره و عاشق بی صبر و قرار هست . به همین منوال، آزادگان هم نمی تونن ثروت رو نگه دارن و جمع کنن!
3- یعنی دست از غر زدن بردار که با بداخلاقی و غر زدن و ناله و مویه نمی تونی از دست مرگ فرار کنی. آخر همه مرگه و بداخلاق بودنت هم این رو تغییر نمیده.
4- تمام جهان پوچه و مثل افسانه است و مثل باد زودگذره ، پس آدم عاقل خیلی درگیرش نمی شه بهش دل خوش نمی کنه.

---

واقعا سپاسگزارم.خيلى لطف كرديد.
ممنونم خيلى خوب توضيح داديد.دستتون درد نكنه.

ببخشيد اگه تونستيد لطفا ميشه اين ابيات رو هم معنى كنيد:
١-تو را كه گلشن عزت ز تشنگى شد خشك/مبند آب خود به بوستان طمع
٢-من و گنج آزادگى بعد از اين/زهى پادشاهى زهى سلطنت
٣-نشود شسته جز به بى طمعى/نقش هاى گشاد نامه ى عار
٤-منظور ز "ديوان توام " تو اين بيت چيه؟
دفترى دارم سياه از معصيت بيچاره من/گر شفاعت نامه اى نايد ز ديوان توام.
و يه سوال ديگه اينكه
بيت: وگر سالكى محرم راز گشت/ببندند بر وى در بازگشت
چه قرابت معنايى با بيت:عاشقان كشتگان معشوقند/برنيايد ز كشتگان آواز داره؟
خيلى ممنونم.