میخوام یه کاری رو شروع کنم که تنها موافقش خودمم
بخاطر همینم تمام مسئولیتش با خودمه
البته خیلی وقته که دیگه مسئولیت کارام دست خودمه
گاهی وقتا از آدمای اطرافم هیچ چیزی نمیخوام جز یه حمایت کوچیک فقط درحد حمایت زبونی... یه دلگرمی کوچیک... فقط در همین حد...!
فکر کنم انتظار زیادیه!
به درجه ای رسیدم که دیگه هیچ چیزی برای از دست دادن ندارم... نمیگم هیچ کسی! هیچ چیزی!
کاری که میخوام انجام بدم یا تهش موفقیته یا اینکه هیچی
از نشستن و غمبرک زدن و گریه و زاری که بهتره
حرف مردمم که همیشه هست
دو روز... نه...!
دو ماه... نه...!
دو سال اصن... حرف میزنن چرت و پرت میگن که اونم مهم نیست بگن! : )
فعلا که محکومم به زندگی کردن
پس ناچارم یه چیزایی رو بپذیرم
فردا حتما میرم دنبال مداد طراحیام و بعداز دو سال یه سوژه ای برای طراحی پیدا میکنم ^_^