خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    صفحه 21 از 25 نخستنخست ... 11202122 ... آخرینآخرین
    نمایش نتایج: از 301 به 315 از 375
    1. Top | #301
      همکار سابق انجمن
      کاربر باسابقه
      کاربر برتر

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط broslee نمایش پست ها
      سلام داداش میشه بگی این ترجمه چه جوری انجام شده؟
      آیا ساختار جمله این طور نیست که
      جعلنا:فعل و فاعل
      لهم:جار و مجرور

      لسانَ:مفعول به
      صدقِِِ:مضاف الیه و مجرور

      علیاََ:صفت برای لسانَ و منصوب به تبعیت

      در عربی مضاف الیه قبل از صفت میاد در فارسی برعکس.
      علی:از مصدر علو به معنی بلند مرتبه.علا یعلو اسم فاعل و صفت مشبه اش میشه علی

      این جمله که آوردی علیا رو مفعول دوم <قرار دادیم> در نظر گرفته و یه جوریه.باید میگفت قرار دادیم برایشان لسان صدق علی ای را.یعنی ذکر خیر بلند مرتبه ای را.
      لسان صدق رو بگیم ذکر کردن یک نفر بدون افراط و تفریط.یعنی راستش رو در مورد یک نفر گفتن.همچنان که قرآن میگه

      ( قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَدًا حَتَّىٰ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ إِلَّا قَوْلَ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَكَ وَمَا أَمْلِكُ لَكَ مِنَ اللَّهِ مِن شَيْءٍ ۖ رَّبَّنَا عَلَيْكَ تَوَكَّلْنَا وَإِلَيْكَ أَنَبْنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ (4)ممتحنه

      قرآن خوبی های زیادی درباره ی ابراهیم گفته و یک اشتباهش رو هم گفته بعد گفته این کارش جزء دین خدا نبوده که ازش الگو بگیرید.
      خوشا به حال ابراهیم (ع) که قرآن ذکر خیرش رو آورده مثل (... ملة ابیکم ابراهیم هو سماکم المسلمین من قبل وفی هذا...)
      که ابراهیم رو پدر مسلمانان معرفی میکنه.
      همچنین یهود و نصاری هر دو ابراهیم رو قبول دارن و با هم جدال میکردن سر اینکه از ما بوده(65 آلعمران)

      و این ها اجابت شدن دعاش بوده که گفته

      وَاجْعَل لِّي لِسَانَ صِدْقٍ فِي الْآخِرِينَ ﴿٨٤﴾شعرا
      و برای من ذکر خیر و نام نیک در میان آیندگان بر جای دار.

      ترجمه های آیه شما:
      .و برای آنها نام نیک و مقام برجسته‌ای (در میان همه امّتها) قرار دادیم!(مکارم شیرازی)
      .و نام نيك و بلندى [در ميان امت‌ها] برايشان قرار داديم.(بهرام پور)
      .و آنان را نیکونام و بلندآوازه کردیم.(خرمدل)


      سلام داداش گلم
      اول مقدمه ای خدمت شما عرض میکنم بعد جواب سوالات شما رو میدم ؛

      1ـ یادمان باشد بنی‌امیه هزار ماه بر جامعه اسلامی مسلط شد و در این ایام تمام تلاش خود را برای محو نام و یاد علی علیه‌السلام در پیش گرفت، از جعل روایات فراوان گرفته تا تحریف معنوی قرآن (قرآن کریم قطعا مصون از تحریف ظاهری بوده است ؛ اما تحریف معنوی به معنای اینکه در شأن نزول آیات ادعاهای دروغین کنند یا معنای متن را واژگونه جلوه دهند، قطعا رخ داده است

      2ـ کسانی که در خصوص تورات و انجیلی که امروزه در دست ماست تحقیق کرده‌اند نشان داده‌اند که در زبان اصلیِ این کتب آسمانی، نام پیامبر خاتم، حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) آمده است، اما علمای مغرض این شرایع، به جای اینکه اسم را به همان صورتی که هست باقی بگذارند، اسم را ترجمه می‌کنند تا ادعا شود نام حضرت در این کتب نیست. مثلا به جای کلمه «محمد» در ترجمه‌ها از کلمه «پسندیده» استفاده می‌کنند و مثلا در ترجمه، به جای جمله‌ی «محمد از کوه فاران [= کوه نور] آمد» می‌نویسند: «پسندیده از کوه فاراد آمد» تا کسی نفهمد که نام حضرت محمد (ص) در کتب آسمانی آنها آمده است.

      3ـ در هزار ماه حکومت بنی امیه (لااقل تا زمان عمربن عبدالعزیز) بردن نام علی علیه‌السلام و ذکر فضایل او از بزرگترین جرایم بود و علمای درباری بنی‌امیه چون جرأت تغییر دادن متن قرآن و امکان حذف نام علی علیه‌السلام از قرآن کریم را نداشتند همین ترفند را در مورد نام حضرت علی علیه‌السلام در قرآن انجام دادند و علی‌رغم تلاشهای امامان شیعه و اصحاب ایشان، غلبه رسانه‌ای بنی‌امیه و فرهنگ‌سازی‌ای که توسط علمای درباری بنی‌امیه، و بعد از آن، بنی‌عباس، انجام شد، به گونه‌ای شد که کم‌ کم این ترفند به عنوان تفسیر درست آیات قلمداد شد و بعدها حتی بسیاری از علمای شیعه در دام این ترفند افتادند ؛ لذا الان که کسی بخواهد خلاف این فضا حرف بزند، از ابتدا ممکن است متهم شود.


      ببین داداش گلم در سوره شعرا، آیه 84 این دعای حضرت ابراهیم را نقل می‌فرماید که ؛
      « وَاجْعَل لِّی لِسَانَ صِدْقٍ فِی الْآخِرِینَ»(یعنی: در میان آیندگان [امت آخرالزمان] «لسان صدق»ی [= زبانِ حقیقت] برای من قرار بده.»

      خداوند در سوره مریم (آیات 49-50) خبر از استجابت این دعا می‌دهد و می‌فرماید:
      « فَلَمَّا اعْتَزَلَهُمْ وَمَا یَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ وَکُلّاً جَعَلْنَا نَبِیّاً؛ وَوَهَبْنَا لَهُم مِّن رَّحْمَتِنَا وَ جَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ عَلِیّاً»«پس هنگامی که از آن بت‌پرستان و آنچه می‌پرستیدند کناره گرفت، به او اسحاق و یعقوب را بخشیدیم و همگی را پیامبر قرار دادیم؛ و از رحمت خود به آنها بخشیدیم و برای آنها لسان صدق را علی قرار دادیم.»

      متاسفانه، اغلب مفسران اهل سنت به‌تبعِ یکی از علمای درباری بنی‌امیه (به نام مجاهد) جمله « وَ جَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ عَلِیّاً» را به صورت «برای آنها ثنای نیکویی قرار دادیم» (مثلا در معانی القرآن، نوشته ابوزکریا الفراء (متوفی ۲۰۷)، ج۲، ص۱۶۹؛ بیروت: عالم الکتب، 1403) تفسیر کرده‌اند.


      اگر دقت شود در این تفسیر، «علی» به عنوان صفت برای «لسان صدق» قلمداد شده که به لحاظ دستور زبانی مشکل دارد زیرا فعل «جعلنا» (= قرار دادیم) فعلی است که دو مفعول می‌گیرد ؛ یعنی مثلا جمله‌ای که به صورت مبتدا و خبر است را به عنوان دو مفعول این فعل قرار می‌دهند (مثلا جمله «این تابلو عمودی است» را به صورت «این تابلو را عمودی قرار دادم» می‌توان تعبیر کرد.)

      در آیه 84 سوره صافات، جضرت ابراهیم (ع) از خدا می‌خواهد که
      «برای من لسان صدقی در میان آیندگان قرار بده» ، و در این آیه خداوند می‌فرماید «برای ایشان، لسان صدق را علی قرار دادیم» اما مفسر درباری این جمله را این طور تفسیر کرده که خدا فرموده باشد:

      «برای ایشان ثنای خوبی قرار دادیم»!. (یعنی فعل «جعل» را یک مفعولی در نظر گرفته و «علی» را صفتِ «لسان صدق» قلمداد نموده است) بعدیها دیدند که این مشکل هست و گویی در تعبیر «ثناءا حسنا» کلمه «علی» کاملا حذف شده و وی فقط کلمه لسان صدق را تفسیر کرده، «علی» را به «مرتفع» تفسیر کردند تا این مشکل هم حل شود.

      مثلا واحدی (متوفی 468) در «الوسیط فی تفسیر القران المجید» (بیروت: دارالکتب العلمیه) می‌گوید: « وَجَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ» ثناء حسنا فِی الناس، «عَلِیّاً» مرتفعا سایرا فِی الناس، فکل أهل الأدیان یتولون إبراهیم وذریته، ویثنون علیهم.»


      جدای از این اشکال دستور زبانی، آیا واقعا معنای مورد ادعای اینها با سوال حضرت ابراهیم تطابق دارد، یا همان صریح آیه که «لسان صدق درخواستی تو در میان آیندگان، همان علی علیه‌السلام است» معنای آیه است؟ اگر این مفسر درباری تابع بنی‌امیه اصرار دارد که از ادبیات عرب تخطی کند تا اسم علی، اسم علی محسوب نشود، ما چرا از او پیروی کنیم؟

      اکنون برای اینکه متهم به تفسیر به رای نشوم اشاره می‌کنم این مطلب که اینجا «علی» اسم امیرالمومنین است، مطلبی است که بسیاری از علمای بزرگ شیعه از ائمه اطهار روایت کرده‌اند. مثلا ابوبصیر از امام صادق علیه‌السلام (بحار الانوار، ج35، ص59)، یونس بن عبدالرحمن از امام رضا علیه‌السلام (بحارالانوار، ج36، ص۵57) و علی بن ابراهیم قمی در تفسیر خود از امام حسن عسگری (بحار الانوار، ج12، ص93) صریحا این مطلب را نقل کرده‌اند که در اینجا فقط به بیان یونس بن عبدالحمن بسنده می‌کنیم ؛

      « یونس بن عبدالرحمان به امام رضا علیه‌السلام عرض کرد:
      گروهی از من اسم علی در کتاب الله عزوجل را طلب کردند؛ برای آنها این آیه را خواندم که خداوند می‌فرماید:« وَ جَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ عَلِیّاً». امام به من فرمود: «صدقت، هو کذا» (درست گفتی، این همان است)


      و در پایان هم به یک روایت از منابع شیعه و یک روایت از منابع صحیح اهل سنت بسنده میکنم در این باره ؛

      ـ روایت شیعه ؛

      روایت صحیح السند شیخ صدوق در کمال الدین

      حدثنی أبی و محمدُ بن الحسن (رضی الله عنهما) قالا: حدثنا سعدُ بن عبد الله، عن یعقوبَ بن یزید، عن محمدِ بن أبی عُمَیر، عن هِشام بن سالم، عن أبی بصیر، عن أبی عبد الله (علیه السلام)، قال: ... ثم غاب إبراهیم علیه السلام الغیبة الثانیة حین نفاه الطاغوت عن مصر فقال: (وأعتزلکم وما تدعون من دون الله وأدعوا ربی عسى ألّا أکون بدعاء ربی شقیا) فقال الله تقدس ذکره بعد ذلک - (فلما اعتزلهم وما یعبدون من دون الله وهبنا له إسحق ویعقوب وکلا جعلنا نبیا ووهبنا لهم من رحمتنا وجعلنا لهم لسان صدق علیا[مریم/49و50]) - یعنی به علی ابن أبی طالب علیه السلام لأن إبراهیم علیه السلام کان قد دعا الله عز وجل أن یجعل له (لسان صدق فی الآخرین[الشعراء/84]) فجعل الله عز وجل له ولإسحاق ویعقوب (لسان صدق علیا) یعنی به علیا علیه السلام.

      پس از آنکه ابراهیم(علیه السلام) برای دومین بار از مصر خارج شد و غیبت نمود، گفت:«و از شما و [از] آنچه غیر از خدا مى‏خوانید، کناره مى‏گیرم و پروردگارم را مى‏خوانم. امیدوارم که در خواندن پروردگارم ناامید نباشم.» (مریم/48)

      پس خداوند بعد از این دعای ابراهیم(علیه السلام) فرمود: «و چون از آنان و [از] آنچه به جاى خدا مى‏پرستیدند، کناره گرفت، اسحاق و یعقوب را به او عطا کردیم و هر کدام را پیامبر گردانیدیم. (مریم/49) و از جانب رحمتان بدانها بخشیدیم و برای ایشان لسان صدقی قرار دادیم که علی(علیه السلام) است.» [حضرت صادق(علیه السلام) پس از عبارت (وجعلنا لهم لسان صدق علیّاً) فرمودند:«یعنی به علیاً علیه السلام.»


      [و این جمله بدین معناست که] یعنی خداوند از آن لفظِ (علیّاً) علی(علیه السلام) را قصد کرده است. زیرا ابراهیم(علیه السلام) از خداوند خواسته بود که برای او در میان آیندگان زبان راستینی قرار دهد. پس خداوند عزوجل برای او و اسحاق و یعقوب لسان صدقی را قرار داد که «علی» است، یعنی علی بن ابیطالب علیه السلام است.

      روایت صحیح السندِ علی بن ابراهیم در تفسیر قمی

      علی بن ابراهیم قمی در تفسیر «القمی» روایتی را از امام حسن عسگری(علیه السلام) نقل می کند:
      "وَ جَعَلْنا لَهُمْ لِسانَ صِدْقٍ عَلِیًّا یعنی أمیرالمؤمنین علی علیه­السلام.


      ـ روایت اهل سنت ؛

      حاکم حسکانی از مفسران بنام اهل تسنن در کتاب «شواهد التنزیل لقواعد التفضیل» حدیثی را ذکر می کند که به نوعی به شأن نزول این آیه اشاره دارد ؛

      پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند: آن شب که مرا به معراج بردند، جبرئیل مرا با بال راست خود حمل کرد به من گفته شد که چه کسى را جانشین خود براى اهل زمین قرار دادى؟ گفتم: بهترین اهل آن على بن ابى طالب (علیه السلام) برادرم و دوستم و دامادم و پسر عمویم را. گفته شد: اى محمد (صلی الله علیه و آله)! آیا او را دوست دارى؟ گفتم: آرى اى پروردگار جهانیان.

      به من گفته شد: او را دوست بدار و امت خود را به دوست داشتن او امر کن، همانا من على اعلى هستم و نام او را از نام‏هاى خود مشتق کردم و او را على نامیدم، پس جبرئیل فرود آمد و گفت:
      خداوند بر تو سلام مى‏رساند و به تو مى‏گوید: بخوان. گفتم: چه بخوانم؟ گفت: « وَ وَهَبْنا لَهُمْ مِنْ رَحْمَتِنا، وَ جَعَلْنا لَهُمْ لِسانَ صِدْقٍ عَلِیًّا؛ و بخشیدیم به ایشان از جانب رحمتان و قرار دادیم برای ایشان لسان صدق که علی(علیه السلام) است.»


      موفق و پیروز باشی دوست عزیزم
      یاعلی(ع)

    2. Top | #302
      کاربر باسابقه

      Mamoli
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط 8MIT8 نمایش پست ها
      سلام داداش گلم
      اول مقدمه ای خدمت شما عرض میکنم بعد جواب سوالات شما رو میدم ؛

      1ـ یادمان باشد بنی‌امیه هزار ماه بر جامعه اسلامی مسلط شد و در این ایام تمام تلاش خود را برای محو نام و یاد علی علیه‌السلام در پیش گرفت، از جعل روایات فراوان گرفته تا تحریف معنوی قرآن (قرآن کریم قطعا مصون از تحریف ظاهری بوده است ؛ اما تحریف معنوی به معنای اینکه در شأن نزول آیات ادعاهای دروغین کنند یا معنای متن را واژگونه جلوه دهند، قطعا رخ داده است

      2ـ کسانی که در خصوص تورات و انجیلی که امروزه در دست ماست تحقیق کرده‌اند نشان داده‌اند که در زبان اصلیِ این کتب آسمانی، نام پیامبر خاتم، حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) آمده است، اما علمای مغرض این شرایع، به جای اینکه اسم را به همان صورتی که هست باقی بگذارند، اسم را ترجمه می‌کنند تا ادعا شود نام حضرت در این کتب نیست. مثلا به جای کلمه «محمد» در ترجمه‌ها از کلمه «پسندیده» استفاده می‌کنند و مثلا در ترجمه، به جای جمله‌ی «محمد از کوه فاران [= کوه نور] آمد» می‌نویسند: «پسندیده از کوه فاراد آمد» تا کسی نفهمد که نام حضرت محمد (ص) در کتب آسمانی آنها آمده است.

      3ـ در هزار ماه حکومت بنی امیه (لااقل تا زمان عمربن عبدالعزیز) بردن نام علی علیه‌السلام و ذکر فضایل او از بزرگترین جرایم بود و علمای درباری بنی‌امیه چون جرأت تغییر دادن متن قرآن و امکان حذف نام علی علیه‌السلام از قرآن کریم را نداشتند همین ترفند را در مورد نام حضرت علی علیه‌السلام در قرآن انجام دادند و علی‌رغم تلاشهای امامان شیعه و اصحاب ایشان، غلبه رسانه‌ای بنی‌امیه و فرهنگ‌سازی‌ای که توسط علمای درباری بنی‌امیه، و بعد از آن، بنی‌عباس، انجام شد، به گونه‌ای شد که کم‌ کم این ترفند به عنوان تفسیر درست آیات قلمداد شد و بعدها حتی بسیاری از علمای شیعه در دام این ترفند افتادند ؛ لذا الان که کسی بخواهد خلاف این فضا حرف بزند، از ابتدا ممکن است متهم شود.


      ببین داداش گلم در سوره شعرا، آیه 84 این دعای حضرت ابراهیم را نقل می‌فرماید که ؛
      « وَاجْعَل لِّی لِسَانَ صِدْقٍ فِی الْآخِرِینَ»(یعنی: در میان آیندگان [امت آخرالزمان] «لسان صدق»ی [= زبانِ حقیقت] برای من قرار بده.»

      خداوند در سوره مریم (آیات 49-50) خبر از استجابت این دعا می‌دهد و می‌فرماید:
      « فَلَمَّا اعْتَزَلَهُمْ وَمَا یَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ وَکُلّاً جَعَلْنَا نَبِیّاً؛ وَوَهَبْنَا لَهُم مِّن رَّحْمَتِنَا وَ جَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ عَلِیّاً»«پس هنگامی که از آن بت‌پرستان و آنچه می‌پرستیدند کناره گرفت، به او اسحاق و یعقوب را بخشیدیم و همگی را پیامبر قرار دادیم؛ و از رحمت خود به آنها بخشیدیم و برای آنها لسان صدق را علی قرار دادیم.»

      متاسفانه، اغلب مفسران اهل سنت به‌تبعِ یکی از علمای درباری بنی‌امیه (به نام مجاهد) جمله « وَ جَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ عَلِیّاً» را به صورت «برای آنها ثنای نیکویی قرار دادیم» (مثلا در معانی القرآن، نوشته ابوزکریا الفراء (متوفی ۲۰۷)، ج۲، ص۱۶۹؛ بیروت: عالم الکتب، 1403) تفسیر کرده‌اند.


      اگر دقت شود در این تفسیر، «علی» به عنوان صفت برای «لسان صدق» قلمداد شده که به لحاظ دستور زبانی مشکل دارد زیرا فعل «جعلنا» (= قرار دادیم) فعلی است که دو مفعول می‌گیرد ؛ یعنی مثلا جمله‌ای که به صورت مبتدا و خبر است را به عنوان دو مفعول این فعل قرار می‌دهند (مثلا جمله «این تابلو عمودی است» را به صورت «این تابلو را عمودی قرار دادم» می‌توان تعبیر کرد.)

      در آیه 84 سوره صافات، جضرت ابراهیم (ع) از خدا می‌خواهد که
      «برای من لسان صدقی در میان آیندگان قرار بده» ، و در این آیه خداوند می‌فرماید «برای ایشان، لسان صدق را علی قرار دادیم» اما مفسر درباری این جمله را این طور تفسیر کرده که خدا فرموده باشد:

      «برای ایشان ثنای خوبی قرار دادیم»!. (یعنی فعل «جعل» را یک مفعولی در نظر گرفته و «علی» را صفتِ «لسان صدق» قلمداد نموده است) بعدیها دیدند که این مشکل هست و گویی در تعبیر «ثناءا حسنا» کلمه «علی» کاملا حذف شده و وی فقط کلمه لسان صدق را تفسیر کرده، «علی» را به «مرتفع» تفسیر کردند تا این مشکل هم حل شود.

      مثلا واحدی (متوفی 468) در «الوسیط فی تفسیر القران المجید» (بیروت: دارالکتب العلمیه) می‌گوید: « وَجَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ» ثناء حسنا فِی الناس، «عَلِیّاً» مرتفعا سایرا فِی الناس، فکل أهل الأدیان یتولون إبراهیم وذریته، ویثنون علیهم.»


      جدای از این اشکال دستور زبانی، آیا واقعا معنای مورد ادعای اینها با سوال حضرت ابراهیم تطابق دارد، یا همان صریح آیه که «لسان صدق درخواستی تو در میان آیندگان، همان علی علیه‌السلام است» معنای آیه است؟ اگر این مفسر درباری تابع بنی‌امیه اصرار دارد که از ادبیات عرب تخطی کند تا اسم علی، اسم علی محسوب نشود، ما چرا از او پیروی کنیم؟

      اکنون برای اینکه متهم به تفسیر به رای نشوم اشاره می‌کنم این مطلب که اینجا «علی» اسم امیرالمومنین است، مطلبی است که بسیاری از علمای بزرگ شیعه از ائمه اطهار روایت کرده‌اند. مثلا ابوبصیر از امام صادق علیه‌السلام (بحار الانوار، ج35، ص59)، یونس بن عبدالرحمن از امام رضا علیه‌السلام (بحارالانوار، ج36، ص۵57) و علی بن ابراهیم قمی در تفسیر خود از امام حسن عسگری (بحار الانوار، ج12، ص93) صریحا این مطلب را نقل کرده‌اند که در اینجا فقط به بیان یونس بن عبدالحمن بسنده می‌کنیم ؛

      « یونس بن عبدالرحمان به امام رضا علیه‌السلام عرض کرد:
      گروهی از من اسم علی در کتاب الله عزوجل را طلب کردند؛ برای آنها این آیه را خواندم که خداوند می‌فرماید:« وَ جَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ عَلِیّاً». امام به من فرمود: «صدقت، هو کذا» (درست گفتی، این همان است)


      و در پایان هم به یک روایت از منابع شیعه و یک روایت از منابع صحیح اهل سنت بسنده میکنم در این باره ؛

      ـ روایت شیعه ؛

      روایت صحیح السند شیخ صدوق در کمال الدین

      حدثنی أبی و محمدُ بن الحسن (رضی الله عنهما) قالا: حدثنا سعدُ بن عبد الله، عن یعقوبَ بن یزید، عن محمدِ بن أبی عُمَیر، عن هِشام بن سالم، عن أبی بصیر، عن أبی عبد الله (علیه السلام)، قال: ... ثم غاب إبراهیم علیه السلام الغیبة الثانیة حین نفاه الطاغوت عن مصر فقال: (وأعتزلکم وما تدعون من دون الله وأدعوا ربی عسى ألّا أکون بدعاء ربی شقیا) فقال الله تقدس ذکره بعد ذلک - (فلما اعتزلهم وما یعبدون من دون الله وهبنا له إسحق ویعقوب وکلا جعلنا نبیا ووهبنا لهم من رحمتنا وجعلنا لهم لسان صدق علیا[مریم/49و50]) - یعنی به علی ابن أبی طالب علیه السلام لأن إبراهیم علیه السلام کان قد دعا الله عز وجل أن یجعل له (لسان صدق فی الآخرین[الشعراء/84]) فجعل الله عز وجل له ولإسحاق ویعقوب (لسان صدق علیا) یعنی به علیا علیه السلام.

      پس از آنکه ابراهیم(علیه السلام) برای دومین بار از مصر خارج شد و غیبت نمود، گفت:«و از شما و [از] آنچه غیر از خدا مى‏خوانید، کناره مى‏گیرم و پروردگارم را مى‏خوانم. امیدوارم که در خواندن پروردگارم ناامید نباشم.» (مریم/48)

      پس خداوند بعد از این دعای ابراهیم(علیه السلام) فرمود: «و چون از آنان و [از] آنچه به جاى خدا مى‏پرستیدند، کناره گرفت، اسحاق و یعقوب را به او عطا کردیم و هر کدام را پیامبر گردانیدیم. (مریم/49) و از جانب رحمتان بدانها بخشیدیم و برای ایشان لسان صدقی قرار دادیم که علی(علیه السلام) است.» [حضرت صادق(علیه السلام) پس از عبارت (وجعلنا لهم لسان صدق علیّاً) فرمودند:«یعنی به علیاً علیه السلام.»


      [و این جمله بدین معناست که] یعنی خداوند از آن لفظِ (علیّاً) علی(علیه السلام) را قصد کرده است. زیرا ابراهیم(علیه السلام) از خداوند خواسته بود که برای او در میان آیندگان زبان راستینی قرار دهد. پس خداوند عزوجل برای او و اسحاق و یعقوب لسان صدقی را قرار داد که «علی» است، یعنی علی بن ابیطالب علیه السلام است.

      روایت صحیح السندِ علی بن ابراهیم در تفسیر قمی

      علی بن ابراهیم قمی در تفسیر «القمی» روایتی را از امام حسن عسگری(علیه السلام) نقل می کند:
      "وَ جَعَلْنا لَهُمْ لِسانَ صِدْقٍ عَلِیًّا یعنی أمیرالمؤمنین علی علیه­السلام.


      ـ روایت اهل سنت ؛

      حاکم حسکانی از مفسران بنام اهل تسنن در کتاب «شواهد التنزیل لقواعد التفضیل» حدیثی را ذکر می کند که به نوعی به شأن نزول این آیه اشاره دارد ؛

      پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند: آن شب که مرا به معراج بردند، جبرئیل مرا با بال راست خود حمل کرد به من گفته شد که چه کسى را جانشین خود براى اهل زمین قرار دادى؟ گفتم: بهترین اهل آن على بن ابى طالب (علیه السلام) برادرم و دوستم و دامادم و پسر عمویم را. گفته شد: اى محمد (صلی الله علیه و آله)! آیا او را دوست دارى؟ گفتم: آرى اى پروردگار جهانیان.

      به من گفته شد: او را دوست بدار و امت خود را به دوست داشتن او امر کن، همانا من على اعلى هستم و نام او را از نام‏هاى خود مشتق کردم و او را على نامیدم، پس جبرئیل فرود آمد و گفت:
      خداوند بر تو سلام مى‏رساند و به تو مى‏گوید: بخوان. گفتم: چه بخوانم؟ گفت: « وَ وَهَبْنا لَهُمْ مِنْ رَحْمَتِنا، وَ جَعَلْنا لَهُمْ لِسانَ صِدْقٍ عَلِیًّا؛ و بخشیدیم به ایشان از جانب رحمتان و قرار دادیم برای ایشان لسان صدق که علی(علیه السلام) است.»


      موفق و پیروز باشی دوست عزیزم
      یاعلی(ع)
      من فقط کار به ترجمه اش دارم.
      فعل دومفعولی جعلنا مفعول دومش صفته.مثلا <این تابلو را عمودی قرار دادم> تابلو مفعول اوله و اسمه و عمودی مفعول دومه و صفته.

      قرار دادم برای آنها سایه بانی را.

      قرار دادم این جا یه مفعولیه و سایه بان مفعولشه.
      قرار دادم کتاب را روی میز.


      ترجمه های زیر همگی شیعه هستند.هرجا قرار دادیم اومده به از حالت یک مفعولیش استفاده شده.
      *و رحمت خويش را به آنها ارزانى داشتيم و سخن نيكو و آوازه بلند داديم.(آیتی)

      *
      و بر زبان عالمی آوازه نکونامی‌شان را بلند گردانیدیم.(الهی قمشه ای)

      *
      وبرای آنان [در میان مردم] نامی نیک و ستایشی والامرتبه قرار دادیم.(انصاریان)

      *
      و نام نيك و بلندى [در ميان امت‌ها] برايشان قرار داديم(بهرام پور)

      *
      و برای آنان آوازه راستین و بلند پدید آوردیم‌(خرمشاهی)

      *
      و زبانی راستین (و) بلندمرتبه برایشان قرار دادیم.(صادقی تهرانی)

      *
      و ذكر خيرِ بلندى برايشان قرار داديم.(فولادوند)

      *
      و براى آنان [در ميان مردم‌] نام نيكو و آوازه بلند نهاديم.(مجتبوی)

      *
      و نهادیم برای ایشان زبان راستیی فرازنده‌(معزی)

      و برای آنها نام نیک و مقام برجسته‌ای (در میان همه امّتها) قرار دادیم!(مکارم شیرازی)

      اینم از علامه طباطبایی که اون معنی شما رو ذکر نکرده:این آیه واجعل لی است:

      مراد از ((لسان صدق در آخرین )) در دعاى ابراهیم علیه السّلام : ((واجعل لى لسان صدق فى الاخرین ))

      اضافه ((لسان )) بر کلمه ((صدق )) اضافه لامى است که اختصاص را مى رساند، یعنى زمانى که جز به راستى تکلم نمى کند، و ظاهر اینکه لسان صدق را برایش قرار دهد این است که خداى تعالى در قرون آخر فرزندى به او دهد که زبان صدق او باشد، یعنى لسانى باشد مانند لسان خودش ، که منویات او را بگوید، همانطور که زبان خود او از منویاتش سخن مى گوید، پس برگشت معنا به این است که خداوند در قرون آخر الزمان کسى را مبعوث کند، که به دعوت وى قیام نماید، مردم را به کیش و ملت او که همان دین توحید است دعوت کند.
      بنا بر این ، آیه مورد بحث در معناى آیه سوره صافات است که بعد از ذکر ابراهیم (علیه السّلام ) مى فرماید: ((و ترکنا علیه فى الا خرین )) و این جمله بعد از ذکر جمعى از انبیاء (علیهمالسلام ) نیز آمده ، مانند: نوح ، موسى ، هارون و الیاس ، و همچنین در سوره مریم بعد از ذکر زکریا و یحیى و عیسى و ابراهیم و موسى و هارون فرموده : ((و جعلنا لهم لسان صدق علیا)) بنابر این مقصود این است که دعوت این بزرگواران بعد از رفتنشان نیز باقى بماند و خدا رسولانى مانند خود ایشان به این منظور مبعوث فرماید.
      بعضى از مفسرین گفته اند: مراد از ((لسان صدق در آخرین ))، بعثت خاتم الانبیاء (صلى اللّه علیه و آله ) است از خود آن جناب هم روایت شده که فرمود: من دعاى پدرم ابراهیم هستم . موید این قول این است که در چند جاى قرآن دین آن جناب را ملت ابراهیم خوانده است و در این صورت معناى آیه همان معنایى مى شود که خداى تعالى آنرا از ابراهیم و اسماعیل (علیهماالسلام ) موقع بناى کعبه حکایت کرد که گفتند: ((ربنا و اجعلنا مسلمین لک و من ذریتنا امة مسلمة لک ... ربنا و ابعث فیهم رسولا منهم یتلوا علیهم آیاتک و یعلمهم الکتاب و الحکمة و یزکیهم ))
      بعضى دیگر گفته اند: مراد از ((لسان صدق در آخرین این است که خداى تعالى ذکر جمیل و ستایش نیکوى او را تا قیامت باقى بگذارد و خدا هم این دعایش را مستجاب کرده ، اهل ایمان همواره او را ثنا میگویند و به خیر یاد مى کنند))و لیکن لسان صدق به معناى ذکر جمیل و ثنا بودن خیلى روشن نیست و نیز آن قول دیگر که میگفت دعاى مورد بحث به معناى همان دعایى است که در سوره بقره از آن جناب نقل شده درست به نظر نمى رسد، چون یکى بودن آن دعا و این دعا نیز خیلى روشن نیست .
      وَ اجْعَلْنى مِن وَرَثَةِ جَنَّةِ النَّعِیمِ
      در اینکه وارث جنت نعیم شدن چه معنا دارد؟ گفتارى در تفسیر آیه ((اولئک هم الوارثون )) گذشت .
      ج15 ص402

      اینم آیه ی وجعلنا لهم:
      فَلَمَّا اعْتزَلهَُمْ وَ مَا یَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ وَهَبْنَا لَهُ إِسحَقَ وَ یَعْقُوب ...لِسانَ صِدْقٍ عَلِیًّا

      بعید نیست اینکه به جاى بردن نام فرزند دیگر خود اسماعیل ، نام نوه خود یعقوب را برد براى این بوده که خواسته است به توالى شجره نبوت در بنى اسرائیل اشاره کند، چون از دودمان یعقوب جمع کثیرى از انبیاء بوده اند، مؤ ید این معنا جمله ((و کلا جعلنا نبیا(( است .
      ((و وهبنا لهم من رحمتنا(( - ممکن است مراد از رحمت ، امامت باشد، همچنانکه در آیه 72 و 73سوره انبیاء که آن موهوب را صریحا نام برده ائمه اى صالح خوانده و فرموده ((و وهبناله اسحق و یعقوب نافله و کلا جعلنا صالحین و جعلناهم ائمه یهدون بامرنا((، و ممکن همهست مراد از آن رحمت ، تاءیید به روح القدس باشد، همچنانکه جمله بعدى همان آیه 73که مى فرماید: ((و اوحینا الیهم فعل الخیرات به ایشانفعل خیرات را وحى کردیم (( که به زودى معنایش خواهد آمد بدان اشاره مى کند، ممکن همهست معناى آن مطلق ولایت الهى باشد.
      کلمه لسان در جمله ((و جعلنا لهم لسان صدق علیا(( (به طورى که گفته اند) به معناى ذکر خیر در مردم و یا ذکر شر است ، که اگر به صدق اضافه شود معنایش ثناء جمیل مردم و ثنائى که در آن دروغ نباشد مى باشد، و کلمه ((على (( به معناى رفیع است و معنا این است که : براى آنان ثناى جمیلى راست و رفیع القدر قرار دادیم
      ج14 ص80


    3. Top | #303
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط broslee نمایش پست ها
      من فقط کار به ترجمه اش دارم.
      فعل دومفعولی جعلنا مفعول دومش صفته.مثلا <این تابلو را عمودی قرار دادم> تابلو مفعول اوله و اسمه و عمودی مفعول دومه و صفته.

      قرار دادم برای آنها سایه بانی را.

      قرار دادم این جا یه مفعولیه و سایه بان مفعولشه.
      قرار دادم کتاب را روی میز.


      ترجمه های زیر همگی شیعه هستند.هرجا قرار دادیم اومده به از حالت یک مفعولیش استفاده شده.
      *و رحمت خويش را به آنها ارزانى داشتيم و سخن نيكو و آوازه بلند داديم.(آیتی)

      *
      و بر زبان عالمی آوازه نکونامی‌شان را بلند گردانیدیم.(الهی قمشه ای)

      *
      وبرای آنان [در میان مردم] نامی نیک و ستایشی والامرتبه قرار دادیم.(انصاریان)

      *
      و نام نيك و بلندى [در ميان امت‌ها] برايشان قرار داديم(بهرام پور)

      *
      و برای آنان آوازه راستین و بلند پدید آوردیم‌(خرمشاهی)

      *
      و زبانی راستین (و) بلندمرتبه برایشان قرار دادیم.(صادقی تهرانی)

      *
      و ذكر خيرِ بلندى برايشان قرار داديم.(فولادوند)

      *
      و براى آنان [در ميان مردم‌] نام نيكو و آوازه بلند نهاديم.(مجتبوی)

      *
      و نهادیم برای ایشان زبان راستیی فرازنده‌(معزی)

      و برای آنها نام نیک و مقام برجسته‌ای (در میان همه امّتها) قرار دادیم!(مکارم شیرازی)

      اینم از علامه طباطبایی که اون معنی شما رو ذکر نکرده:این آیه واجعل لی است:

      مراد از ((لسان صدق در آخرین )) در دعاى ابراهیم علیه السّلام : ((واجعل لى لسان صدق فى الاخرین ))

      اضافه ((لسان )) بر کلمه ((صدق )) اضافه لامى است که اختصاص را مى رساند، یعنى زمانى که جز به راستى تکلم نمى کند، و ظاهر اینکه لسان صدق را برایش قرار دهد این است که خداى تعالى در قرون آخر فرزندى به او دهد که زبان صدق او باشد، یعنى لسانى باشد مانند لسان خودش ، که منویات او را بگوید، همانطور که زبان خود او از منویاتش سخن مى گوید، پس برگشت معنا به این است که خداوند در قرون آخر الزمان کسى را مبعوث کند، که به دعوت وى قیام نماید، مردم را به کیش و ملت او که همان دین توحید است دعوت کند.
      بنا بر این ، آیه مورد بحث در معناى آیه سوره صافات است که بعد از ذکر ابراهیم (علیه السّلام ) مى فرماید: ((و ترکنا علیه فى الا خرین )) و این جمله بعد از ذکر جمعى از انبیاء (علیهمالسلام ) نیز آمده ، مانند: نوح ، موسى ، هارون و الیاس ، و همچنین در سوره مریم بعد از ذکر زکریا و یحیى و عیسى و ابراهیم و موسى و هارون فرموده : ((و جعلنا لهم لسان صدق علیا)) بنابر این مقصود این است که دعوت این بزرگواران بعد از رفتنشان نیز باقى بماند و خدا رسولانى مانند خود ایشان به این منظور مبعوث فرماید.
      بعضى از مفسرین گفته اند: مراد از ((لسان صدق در آخرین ))، بعثت خاتم الانبیاء (صلى اللّه علیه و آله ) است از خود آن جناب هم روایت شده که فرمود: من دعاى پدرم ابراهیم هستم . موید این قول این است که در چند جاى قرآن دین آن جناب را ملت ابراهیم خوانده است و در این صورت معناى آیه همان معنایى مى شود که خداى تعالى آنرا از ابراهیم و اسماعیل (علیهماالسلام ) موقع بناى کعبه حکایت کرد که گفتند: ((ربنا و اجعلنا مسلمین لک و من ذریتنا امة مسلمة لک ... ربنا و ابعث فیهم رسولا منهم یتلوا علیهم آیاتک و یعلمهم الکتاب و الحکمة و یزکیهم ))
      بعضى دیگر گفته اند: مراد از ((لسان صدق در آخرین این است که خداى تعالى ذکر جمیل و ستایش نیکوى او را تا قیامت باقى بگذارد و خدا هم این دعایش را مستجاب کرده ، اهل ایمان همواره او را ثنا میگویند و به خیر یاد مى کنند))و لیکن لسان صدق به معناى ذکر جمیل و ثنا بودن خیلى روشن نیست و نیز آن قول دیگر که میگفت دعاى مورد بحث به معناى همان دعایى است که در سوره بقره از آن جناب نقل شده درست به نظر نمى رسد، چون یکى بودن آن دعا و این دعا نیز خیلى روشن نیست .
      وَ اجْعَلْنى مِن وَرَثَةِ جَنَّةِ النَّعِیمِ
      در اینکه وارث جنت نعیم شدن چه معنا دارد؟ گفتارى در تفسیر آیه ((اولئک هم الوارثون )) گذشت .
      ج15 ص402

      اینم آیه ی وجعلنا لهم:
      فَلَمَّا اعْتزَلهَُمْ وَ مَا یَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ وَهَبْنَا لَهُ إِسحَقَ وَ یَعْقُوب ...لِسانَ صِدْقٍ عَلِیًّا

      بعید نیست اینکه به جاى بردن نام فرزند دیگر خود اسماعیل ، نام نوه خود یعقوب را برد براى این بوده که خواسته است به توالى شجره نبوت در بنى اسرائیل اشاره کند، چون از دودمان یعقوب جمع کثیرى از انبیاء بوده اند، مؤ ید این معنا جمله ((و کلا جعلنا نبیا(( است .
      ((و وهبنا لهم من رحمتنا(( - ممکن است مراد از رحمت ، امامت باشد، همچنانکه در آیه 72 و 73سوره انبیاء که آن موهوب را صریحا نام برده ائمه اى صالح خوانده و فرموده ((و وهبناله اسحق و یعقوب نافله و کلا جعلنا صالحین و جعلناهم ائمه یهدون بامرنا((، و ممکن همهست مراد از آن رحمت ، تاءیید به روح القدس باشد، همچنانکه جمله بعدى همان آیه 73که مى فرماید: ((و اوحینا الیهم فعل الخیرات به ایشانفعل خیرات را وحى کردیم (( که به زودى معنایش خواهد آمد بدان اشاره مى کند، ممکن همهست معناى آن مطلق ولایت الهى باشد.
      کلمه لسان در جمله ((و جعلنا لهم لسان صدق علیا(( (به طورى که گفته اند) به معناى ذکر خیر در مردم و یا ذکر شر است ، که اگر به صدق اضافه شود معنایش ثناء جمیل مردم و ثنائى که در آن دروغ نباشد مى باشد، و کلمه ((على (( به معناى رفیع است و معنا این است که : براى آنان ثناى جمیلى راست و رفیع القدر قرار دادیم
      ج14 ص80

      کاملا مشهوده اسم مولا علی اومده
      این ایه رو هم که خودتون دیدید

      وَاجْعَل لِّي لِسَانَ صِدْقٍ فِي الْآخِرِينَ ﴿٨٤﴾شعرا

      و برای من ذکر خیر و نام نیک در میان آیندگان بر جای دار.

      شما یدونه ایه شبیه این پیدا کن که اسم یه خلیفه دیگه اومده باشه
      شبیه همون مغلطه ای که واسه حدیث غدیر میکنن...
      کسی که خوابیده رو میشه بیدار کرد ولی کسی رو که خودشو به خواب زده رو نه



      نقل قول نوشته اصلی توسط broslee نمایش پست ها
      قرآن خوبی های زیادی درباره ی ابراهیم گفته و یک اشتباهش رو هم گفته بعد گفته این کارش جزء دین خدا نبوده که ازش الگو بگیرید.
      خوشا به حال ابراهیم (ع) که قرآن ذکر خیرش رو آورده مثل (... ملة ابیکم ابراهیم هو سماکم المسلمین من قبل وفی هذا...)

      کدوم اشتباه رو میگی ؟
      ویرایش توسط Amin ZD : 01 مرداد 1395 در ساعت 15:25

    4. Top | #304
      همکار سابق انجمن
      کاربر باسابقه
      کاربر برتر

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط broslee نمایش پست ها
      من فقط کار به ترجمه اش دارم.
      فعل دومفعولی جعلنا مفعول دومش صفته.مثلا <این تابلو را عمودی قرار دادم> تابلو مفعول اوله و اسمه و عمودی مفعول دومه و صفته.

      قرار دادم برای آنها سایه بانی را.

      قرار دادم این جا یه مفعولیه و سایه بان مفعولشه.
      قرار دادم کتاب را روی میز.


      ترجمه های زیر همگی شیعه هستند.هرجا قرار دادیم اومده به از حالت یک مفعولیش استفاده شده.
      *و رحمت خويش را به آنها ارزانى داشتيم و سخن نيكو و آوازه بلند داديم.(آیتی)

      *
      و بر زبان عالمی آوازه نکونامی‌شان را بلند گردانیدیم.(الهی قمشه ای)

      *
      وبرای آنان [در میان مردم] نامی نیک و ستایشی والامرتبه قرار دادیم.(انصاریان)

      *
      و نام نيك و بلندى [در ميان امت‌ها] برايشان قرار داديم(بهرام پور)

      *
      و برای آنان آوازه راستین و بلند پدید آوردیم‌(خرمشاهی)

      *
      و زبانی راستین (و) بلندمرتبه برایشان قرار دادیم.(صادقی تهرانی)

      *
      و ذكر خيرِ بلندى برايشان قرار داديم.(فولادوند)

      *
      و براى آنان [در ميان مردم‌] نام نيكو و آوازه بلند نهاديم.(مجتبوی)

      *
      و نهادیم برای ایشان زبان راستیی فرازنده‌(معزی)

      و برای آنها نام نیک و مقام برجسته‌ای (در میان همه امّتها) قرار دادیم!(مکارم شیرازی)

      اینم از علامه طباطبایی که اون معنی شما رو ذکر نکرده:این آیه واجعل لی است:

      مراد از ((لسان صدق در آخرین )) در دعاى ابراهیم علیه السّلام : ((واجعل لى لسان صدق فى الاخرین ))

      اضافه ((لسان )) بر کلمه ((صدق )) اضافه لامى است که اختصاص را مى رساند، یعنى زمانى که جز به راستى تکلم نمى کند، و ظاهر اینکه لسان صدق را برایش قرار دهد این است که خداى تعالى در قرون آخر فرزندى به او دهد که زبان صدق او باشد، یعنى لسانى باشد مانند لسان خودش ، که منویات او را بگوید، همانطور که زبان خود او از منویاتش سخن مى گوید، پس برگشت معنا به این است که خداوند در قرون آخر الزمان کسى را مبعوث کند، که به دعوت وى قیام نماید، مردم را به کیش و ملت او که همان دین توحید است دعوت کند.
      بنا بر این ، آیه مورد بحث در معناى آیه سوره صافات است که بعد از ذکر ابراهیم (علیه السّلام ) مى فرماید: ((و ترکنا علیه فى الا خرین )) و این جمله بعد از ذکر جمعى از انبیاء (علیهمالسلام ) نیز آمده ، مانند: نوح ، موسى ، هارون و الیاس ، و همچنین در سوره مریم بعد از ذکر زکریا و یحیى و عیسى و ابراهیم و موسى و هارون فرموده : ((و جعلنا لهم لسان صدق علیا)) بنابر این مقصود این است که دعوت این بزرگواران بعد از رفتنشان نیز باقى بماند و خدا رسولانى مانند خود ایشان به این منظور مبعوث فرماید.
      بعضى از مفسرین گفته اند: مراد از ((لسان صدق در آخرین ))، بعثت خاتم الانبیاء (صلى اللّه علیه و آله ) است از خود آن جناب هم روایت شده که فرمود: من دعاى پدرم ابراهیم هستم . موید این قول این است که در چند جاى قرآن دین آن جناب را ملت ابراهیم خوانده است و در این صورت معناى آیه همان معنایى مى شود که خداى تعالى آنرا از ابراهیم و اسماعیل (علیهماالسلام ) موقع بناى کعبه حکایت کرد که گفتند: ((ربنا و اجعلنا مسلمین لک و من ذریتنا امة مسلمة لک ... ربنا و ابعث فیهم رسولا منهم یتلوا علیهم آیاتک و یعلمهم الکتاب و الحکمة و یزکیهم ))
      بعضى دیگر گفته اند: مراد از ((لسان صدق در آخرین این است که خداى تعالى ذکر جمیل و ستایش نیکوى او را تا قیامت باقى بگذارد و خدا هم این دعایش را مستجاب کرده ، اهل ایمان همواره او را ثنا میگویند و به خیر یاد مى کنند))و لیکن لسان صدق به معناى ذکر جمیل و ثنا بودن خیلى روشن نیست و نیز آن قول دیگر که میگفت دعاى مورد بحث به معناى همان دعایى است که در سوره بقره از آن جناب نقل شده درست به نظر نمى رسد، چون یکى بودن آن دعا و این دعا نیز خیلى روشن نیست .
      وَ اجْعَلْنى مِن وَرَثَةِ جَنَّةِ النَّعِیمِ
      در اینکه وارث جنت نعیم شدن چه معنا دارد؟ گفتارى در تفسیر آیه ((اولئک هم الوارثون )) گذشت .
      ج15 ص402

      اینم آیه ی وجعلنا لهم:
      فَلَمَّا اعْتزَلهَُمْ وَ مَا یَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ وَهَبْنَا لَهُ إِسحَقَ وَ یَعْقُوب ...لِسانَ صِدْقٍ عَلِیًّا

      بعید نیست اینکه به جاى بردن نام فرزند دیگر خود اسماعیل ، نام نوه خود یعقوب را برد براى این بوده که خواسته است به توالى شجره نبوت در بنى اسرائیل اشاره کند، چون از دودمان یعقوب جمع کثیرى از انبیاء بوده اند، مؤ ید این معنا جمله ((و کلا جعلنا نبیا(( است .
      ((و وهبنا لهم من رحمتنا(( - ممکن است مراد از رحمت ، امامت باشد، همچنانکه در آیه 72 و 73سوره انبیاء که آن موهوب را صریحا نام برده ائمه اى صالح خوانده و فرموده ((و وهبناله اسحق و یعقوب نافله و کلا جعلنا صالحین و جعلناهم ائمه یهدون بامرنا((، و ممکن همهست مراد از آن رحمت ، تاءیید به روح القدس باشد، همچنانکه جمله بعدى همان آیه 73که مى فرماید: ((و اوحینا الیهم فعل الخیرات به ایشانفعل خیرات را وحى کردیم (( که به زودى معنایش خواهد آمد بدان اشاره مى کند، ممکن همهست معناى آن مطلق ولایت الهى باشد.
      کلمه لسان در جمله ((و جعلنا لهم لسان صدق علیا(( (به طورى که گفته اند) به معناى ذکر خیر در مردم و یا ذکر شر است ، که اگر به صدق اضافه شود معنایش ثناء جمیل مردم و ثنائى که در آن دروغ نباشد مى باشد، و کلمه ((على (( به معناى رفیع است و معنا این است که : براى آنان ثناى جمیلى راست و رفیع القدر قرار دادیم
      ج14 ص80

      مطلبم رو کامل خوندید؟

      عرض کردم که اشکالی که وارد میکنید اینه که بله اینجا « علی » به عنوان صفت برای « لسان صدق » اومده نه اسم خاص! که از نظر دستور زبان عربی اشکال داره چون فعل « جعلنا » دو مفعول میگیره پس باید « علی » رو به صورت صفت معنا کنیم یعنی همون « بلندمرتبه و ... » و نه به صورت اسم خاص که مراد علی (ع) باشه و ...

      همان طور که در مطلب بالا هم عرض کردم علمای زیادی بودند و هستند در میان اهل سنت و بعضا در میان شیعه که به تبع مجاهد (عالم! دربار بنی امیه) که بر این باورند که « علیا » منظور صفته که در واقع هم صفت هستشا
      اما مراد از این صفت حضرت علی (ع) هستش ، و خلاصه که اسم حضرت علی (ع) و اون رو به صورت صفت معنا میکنند که مشکل آنچنانی هم ندارد اگر بصورت صفت هم معنا کنند موضوع اینه که مراد از اون چه شخصی هستش

      این را بخاطر داشته باشید که برای شیعه ، کلام و تفسیر هیچ عالمی در مقابل کلام و تفسیر امام معصوم (ع) هیچ ارزش و جایگاهی نداره و اگر در تعارض با کلام امام معصوم (ع) باشه ما اون رو به سینه دیوار میکوبیم

      این یه چند تا احادیث رو هم از
      کتاب بحار الانوار علامه مجلسی و ... کناره داشته باشید ؛

      1ـ ابوبصير از حضرت امام جعفر صادق (ع) روايت مي‏کند که ابراهيم دعا کرد که لسان صدق در آخرالزمان براي او قرار دهد، پس خداوند براي اجابت دعاء او در اين آيه خبر مي‏دهد، و مراد از علي در اين آيه، علي بن ابي‏طالب عليه‏السلام است.

      2ـ در تفسير علي بن ابراهيم، از حضرت امام حسن عسکري (ع) روايت کند که، مرا از کلمه‏ي « رحمتنا » رسول خدا صلي الله عليه و اله و سلم، و مراد از کلمه‏ي « لسان صدق عليا » اميرالمؤمنين عليه‏السلام است.

      3ـ در کتاب غررالاخبار، ص140 مستقیما از علی بن ابراهیم قمی از ابراهیم قمی نقل می‌کند که ابراهیم قمی می‌گوید: از ابوالحسن (حضرت امام هادی علیه‌السلام) درباره آیه (وَ جَعَلْنا لَهُمْ لِسانَ‏ صِدْقٍ‏ عَلِيًّا) سوال کردم، نامه سوال مرا گرفت و زیر آن نوشت: «وفّقك اللّه و رحمك اللّه هو أمير المؤمنين عليه السّلام».

      ویرایش توسط saj8jad : 01 مرداد 1395 در ساعت 15:37 دلیل: + کتاب بحار الانوار علامه مجلسی و ...

    5. Top | #305
      کاربر باسابقه

      bi-tafavot
      نمایش مشخصات
      و هو ارحم الراحمین
      Live your dreams

      🔱
      KowsarDDC


    6. Top | #306
      کاربر باسابقه

      Mamoli
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Amin ZD نمایش پست ها
      کدوم اشتباه رو میگی ؟
      شاید هم اشتباه نباشه ولی قرآن گفته در این مورد ازش الگو نگیرید.ممکنه شرایط خاصی بوده باشه که دیگه پیش نیاد.

      قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّـهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَدًا حَتَّىٰ تُؤْمِنُوا بِاللَّـهِ وَحْدَهُ إِلَّا قَوْلَ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَكَ وَمَا أَمْلِكُ لَكَ مِنَ اللَّـهِ مِن شَيْءٍ ۖ رَّبَّنَا عَلَيْكَ تَوَكَّلْنَا وَإِلَيْكَ أَنَبْنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ ﴿٤﴾ممتحنة
      مسلماً برای شما در ابراهیم و کسانی که با اویند سرمشقی نیکوست ، آن گاه که به قوم خود گفتند: ما از شما و آنچه به جای خدا می پرستید بیزاریم ، ما به شما کافریم و میان ما و شما دشمنی و کینه همیشگی پدیدار شده است ، تا آن زمان که به خدای یگانه ایمان آورید. [ آری ، ابراهیم و مؤمنان جز اعلام بیزاری سخنی با بت پرستان نداشتند ] مگر سخن ابراهیم به پدرش که گفت: من برای تو [ در صورتی که دست از دشمنی و کینه با حق برداری ] آمرزش خواهم خواست و در برابر خدا به سود تو اختیار چیزی راندارم. پروردگارا! بر تو توکل کردیم ، و به سوی تو بازگشتیم ، و بازگشت به سوی توست.

    7. Top | #307
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط broslee نمایش پست ها
      شاید هم اشتباه نباشه ولی قرآن گفته در این مورد ازش الگو نگیرید.ممکنه شرایط خاصی بوده باشه که دیگه پیش نیاد.

      قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّـهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَدًا حَتَّىٰ تُؤْمِنُوا بِاللَّـهِ وَحْدَهُ إِلَّا قَوْلَ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَكَ وَمَا أَمْلِكُ لَكَ مِنَ اللَّـهِ مِن شَيْءٍ ۖ رَّبَّنَا عَلَيْكَ تَوَكَّلْنَا وَإِلَيْكَ أَنَبْنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ ﴿٤﴾ممتحنة
      مسلماً برای شما در ابراهیم و کسانی که با اویند سرمشقی نیکوست ، آن گاه که به قوم خود گفتند: ما از شما و آنچه به جای خدا می پرستید بیزاریم ، ما به شما کافریم و میان ما و شما دشمنی و کینه همیشگی پدیدار شده است ، تا آن زمان که به خدای یگانه ایمان آورید. [ آری ، ابراهیم و مؤمنان جز اعلام بیزاری سخنی با بت پرستان نداشتند ] مگر سخن ابراهیم به پدرش که گفت: من برای تو [ در صورتی که دست از دشمنی و کینه با حق برداری ] آمرزش خواهم خواست و در برابر خدا به سود تو اختیار چیزی راندارم. پروردگارا! بر تو توکل کردیم ، و به سوی تو بازگشتیم ، و بازگشت به سوی توست.
      اب اینجا به معنی سرپرست هست نه این که پدر واقعی حضرت باشه
      گفته الگوی خوبی برای شماست نه این که سرمشق نگیرین
      من که متوجه منظور شما در این مورد نشدم

    8. Top | #308
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط broslee نمایش پست ها
      شاید هم اشتباه نباشه ولی قرآن گفته در این مورد ازش الگو نگیرید.ممکنه شرایط خاصی بوده باشه که دیگه پیش نیاد.

      قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّـهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَدًا حَتَّىٰ تُؤْمِنُوا بِاللَّـهِ وَحْدَهُ إِلَّا قَوْلَ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَكَ وَمَا أَمْلِكُ لَكَ مِنَ اللَّـهِ مِن شَيْءٍ ۖ رَّبَّنَا عَلَيْكَ تَوَكَّلْنَا وَإِلَيْكَ أَنَبْنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ ﴿٤﴾ممتحنة
      مسلماً برای شما در ابراهیم و کسانی که با اویند سرمشقی نیکوست ، آن گاه که به قوم خود گفتند: ما از شما و آنچه به جای خدا می پرستید بیزاریم ، ما به شما کافریم و میان ما و شما دشمنی و کینه همیشگی پدیدار شده است ، تا آن زمان که به خدای یگانه ایمان آورید. [ آری ، ابراهیم و مؤمنان جز اعلام بیزاری سخنی با بت پرستان نداشتند ] مگر سخن ابراهیم به پدرش که گفت: من برای تو [ در صورتی که دست از دشمنی و کینه با حق برداری ] آمرزش خواهم خواست و در برابر خدا به سود تو اختیار چیزی راندارم. پروردگارا! بر تو توکل کردیم ، و به سوی تو بازگشتیم ، و بازگشت به سوی توست.
      اب اینجا به معنی سرپرست هست نه این که پدر واقعی حضرت باشه
      گفته الگوی خوبی برای شماست نه این که سرمشق نگیرین
      من که متوجه منظور شما در این مورد نشدم

    9. Top | #309
      کاربر باسابقه

      Mamoli
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Amin ZD نمایش پست ها
      اب اینجا به معنی سرپرست هست نه این که پدر واقعی حضرت باشه
      گفته الگوی خوبی برای شماست نه این که سرمشق نگیرین
      من که متوجه منظور شما در این مورد نشدم
      در مورد سرپرست و پدرواقعی من ترجمه حجت الاسلام انصاریان رو کپی پیست کردم.(این اصلا ربطی به اون موضوع نداره)

      کلمه مگر رو توجه بفرمایید.گفته از استغفار ابراهیم برای اب خود سرمشق نگیرید.

    10. Top | #310
      کاربر برتر
      کاربر فعال

      نمایش مشخصات
      Up
      این زیرخاکی نیست،این تازه است تا ابد....

    11. Top | #311
      کاربر باسابقه

      Sarkhosh
      نمایش مشخصات
      ان مع العسر یسرا
      فان مع العسر یسرا
      اینکه دو بار گفته شده
      واسه اطمینان قلب ماس فکر میکنم
      میخام که تقیر کنم کم کم و گاماس گاماس

    12. Top | #312
      کاربر برتر
      کاربر فعال

      نمایش مشخصات
      برای این که سر وقت از خواب بیدار بشید بدون استفاده از هیچ وسیله ای اعم از گوشی و ساعت کوکی و...
      آیه آخر سوره کهف را با حضور قلب بخوانید...
      من استفاده کردم واقعا مفیده،حتما نیت کنید و بعد بخوانید.

      img_20191024_144352.jpg
      ویرایش توسط A.H.D : 02 آبان 1398 در ساعت 15:46

    13. Top | #313
      کاربر برتر
      کاربر فعال

      نمایش مشخصات
      فایل پیوست 90078
      مسئله خمس را نباید راحت از کنارش گذاشت...
      حتی اگر فردی از راه حل پولی برایش ماند و خمس آن را نپردازد باقی مالش نیز حرام می شود...

    14. Top | #314
      کاربر برتر
      کاربر فعال

      نمایش مشخصات
      دعا کنید...
      چرا از بیگانه می خواهید؟
      خدا که از رگ گردن به ما هم نزدیک تر است.
      خدا را بخوانید زیرا خداوند متعال در قرآن کریم فرموده است:
      img_20191025_140700.jpg

    15. Top | #315
      کاربر برتر
      کاربر فعال

      نمایش مشخصات
      img_20191026_214317.jpg
      و چه کسی بهتر از خدا برای توکل کردن؟؟؟
      tavakkol00011_696x696_1.jpg

    صفحه 21 از 25 نخستنخست ... 11202122 ... آخرینآخرین

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    کلمات کلیدی این موضوع




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن