نوشته اصلی توسط
broslee
من فقط کار به ترجمه اش دارم.
فعل دومفعولی جعلنا مفعول دومش صفته.مثلا <این تابلو را عمودی قرار دادم> تابلو مفعول اوله و اسمه و عمودی مفعول دومه و صفته.
قرار دادم برای آنها سایه بانی را.
قرار دادم این جا یه مفعولیه و سایه بان مفعولشه.
قرار دادم کتاب را روی میز.
ترجمه های زیر همگی شیعه هستند.هرجا قرار دادیم اومده به از حالت یک مفعولیش استفاده شده.
*و رحمت خويش را به آنها ارزانى داشتيم و سخن نيكو و آوازه بلند داديم.(آیتی)
*و بر زبان عالمی آوازه نکونامیشان را بلند گردانیدیم.(الهی قمشه ای)
*وبرای آنان [در میان مردم] نامی نیک و ستایشی والامرتبه قرار دادیم.(انصاریان)
* و نام نيك و بلندى [در ميان امتها] برايشان قرار داديم(بهرام پور)
*و برای آنان آوازه راستین و بلند پدید آوردیم(خرمشاهی)
*و زبانی راستین (و) بلندمرتبه برایشان قرار دادیم.(صادقی تهرانی)
*و ذكر خيرِ بلندى برايشان قرار داديم.(فولادوند)
* و براى آنان [در ميان مردم] نام نيكو و آوازه بلند نهاديم.(مجتبوی)
*و نهادیم برای ایشان زبان راستیی فرازنده(معزی)
و برای آنها نام نیک و مقام برجستهای (در میان همه امّتها) قرار دادیم!(مکارم شیرازی)
اینم از علامه طباطبایی که اون معنی شما رو ذکر نکرده:این آیه واجعل لی است:
مراد از ((لسان صدق در آخرین )) در دعاى ابراهیم علیه السّلام : ((واجعل لى لسان صدق فى الاخرین ))
اضافه ((لسان )) بر کلمه ((صدق )) اضافه لامى است که اختصاص را مى رساند، یعنى زمانى که جز به راستى تکلم نمى کند، و ظاهر اینکه لسان صدق را برایش قرار دهد این است که خداى تعالى در قرون آخر فرزندى به او دهد که زبان صدق او باشد، یعنى لسانى باشد مانند لسان خودش ، که منویات او را بگوید، همانطور که زبان خود او از منویاتش سخن مى گوید، پس برگشت معنا به این است که خداوند در قرون آخر الزمان کسى را مبعوث کند، که به دعوت وى قیام نماید، مردم را به کیش و ملت او که همان دین توحید است دعوت کند.
بنا بر این ، آیه مورد بحث در معناى آیه سوره صافات است که بعد از ذکر ابراهیم (علیه السّلام ) مى فرماید: ((و ترکنا علیه فى الا خرین )) و این جمله بعد از ذکر جمعى از انبیاء (علیهمالسلام ) نیز آمده ، مانند: نوح ، موسى ، هارون و الیاس ، و همچنین در سوره مریم بعد از ذکر زکریا و یحیى و عیسى و ابراهیم و موسى و هارون فرموده : ((و جعلنا لهم لسان صدق علیا)) بنابر این مقصود این است که دعوت این بزرگواران بعد از رفتنشان نیز باقى بماند و خدا رسولانى مانند خود ایشان به این منظور مبعوث فرماید.
بعضى از مفسرین گفته اند: مراد از ((لسان صدق در آخرین ))، بعثت خاتم الانبیاء (صلى اللّه علیه و آله ) است از خود آن جناب هم روایت شده که فرمود: من دعاى پدرم ابراهیم هستم . موید این قول این است که در چند جاى قرآن دین آن جناب را ملت ابراهیم خوانده است و در این صورت معناى آیه همان معنایى مى شود که خداى تعالى آنرا از ابراهیم و اسماعیل (علیهماالسلام ) موقع بناى کعبه حکایت کرد که گفتند: ((ربنا و اجعلنا مسلمین لک و من ذریتنا امة مسلمة لک ... ربنا و ابعث فیهم رسولا منهم یتلوا علیهم آیاتک و یعلمهم الکتاب و الحکمة و یزکیهم ))
بعضى دیگر گفته اند: مراد از ((لسان صدق در آخرین این است که خداى تعالى ذکر جمیل و ستایش نیکوى او را تا قیامت باقى بگذارد و خدا هم این دعایش را مستجاب کرده ، اهل ایمان همواره او را ثنا میگویند و به خیر یاد مى کنند))و لیکن لسان صدق به معناى ذکر جمیل و ثنا بودن خیلى روشن نیست و نیز آن قول دیگر که میگفت دعاى مورد بحث به معناى همان دعایى است که در سوره بقره از آن جناب نقل شده درست به نظر نمى رسد، چون یکى بودن آن دعا و این دعا نیز خیلى روشن نیست .
وَ اجْعَلْنى مِن وَرَثَةِ جَنَّةِ النَّعِیمِ
در اینکه وارث جنت نعیم شدن چه معنا دارد؟ گفتارى در تفسیر آیه ((اولئک هم الوارثون )) گذشت .
ج15 ص402
اینم آیه ی وجعلنا لهم:
فَلَمَّا اعْتزَلهَُمْ وَ مَا یَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ وَهَبْنَا لَهُ إِسحَقَ وَ یَعْقُوب ...لِسانَ صِدْقٍ عَلِیًّا
بعید نیست اینکه به جاى بردن نام فرزند دیگر خود اسماعیل ، نام نوه خود یعقوب را برد براى این بوده که خواسته است به توالى شجره نبوت در بنى اسرائیل اشاره کند، چون از دودمان یعقوب جمع کثیرى از انبیاء بوده اند، مؤ ید این معنا جمله ((و کلا جعلنا نبیا(( است .
((و وهبنا لهم من رحمتنا(( - ممکن است مراد از رحمت ، امامت باشد، همچنانکه در آیه 72 و 73سوره انبیاء که آن موهوب را صریحا نام برده ائمه اى صالح خوانده و فرموده ((و وهبناله اسحق و یعقوب نافله و کلا جعلنا صالحین و جعلناهم ائمه یهدون بامرنا((، و ممکن همهست مراد از آن رحمت ، تاءیید به روح القدس باشد، همچنانکه جمله بعدى همان آیه 73که مى فرماید: ((و اوحینا الیهم فعل الخیرات به ایشانفعل خیرات را وحى کردیم (( که به زودى معنایش خواهد آمد بدان اشاره مى کند، ممکن همهست معناى آن مطلق ولایت الهى باشد.
کلمه لسان در جمله ((و جعلنا لهم لسان صدق علیا(( (به طورى که گفته اند) به معناى ذکر خیر در مردم و یا ذکر شر است ، که اگر به صدق اضافه شود معنایش ثناء جمیل مردم و ثنائى که در آن دروغ نباشد مى باشد، و کلمه ((على (( به معناى رفیع است و معنا این است که : براى آنان ثناى جمیلى راست و رفیع القدر قرار دادیم
ج14 ص80
کاملا مشهوده اسم مولا علی اومده
این ایه رو هم که خودتون دیدید
وَاجْعَل لِّي لِسَانَ صِدْقٍ فِي الْآخِرِينَ ﴿٨٤﴾شعرا
و برای من ذکر خیر و نام نیک در میان آیندگان بر جای دار.
شما یدونه ایه شبیه این پیدا کن که اسم یه خلیفه دیگه اومده باشه
شبیه همون مغلطه ای که واسه حدیث غدیر میکنن...
کسی که خوابیده رو میشه بیدار کرد ولی کسی رو که خودشو به خواب زده رو نه
نوشته اصلی توسط
broslee
قرآن خوبی های زیادی درباره ی ابراهیم گفته و یک اشتباهش رو هم گفته بعد گفته این کارش جزء دین خدا نبوده که ازش الگو بگیرید.
خوشا به حال ابراهیم (ع) که قرآن ذکر خیرش رو آورده مثل (... ملة ابیکم ابراهیم هو سماکم المسلمین من قبل وفی هذا...)
کدوم اشتباه رو میگی ؟