خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    صفحه 3 از 4 نخستنخست ... 234 آخرینآخرین
    نمایش نتایج: از 31 به 45 از 49
    1. Top | #31
      کاربر باسابقه

      bi-tafavot
      نمایش مشخصات
      مغلطه توسل به بدبختی یا توسل به فلاکت مغلطه ای است که در آن شخصی برای اثبات برهان خود یا رد برهان شخص مقابل، قبول کردن آن را مساوی یک بدبختی و فلاکت می داند و به دلیل آن که دوست ندارد آن فلاکت صحیح و واقعی باشد، فرض می کند گزاره مطرح شده اشتباه است.


      حالت کلی:

      شخص A گزاره ای را مطرح می کند.
      شخص B گزاره را قبول نمی کند و توضیح می دهد اگر این گزاره صحیح باشد چقدر دنیا فلاکت بار و بدبختانه خواهد بود و سپس نتیجه می گیرد گزاره صحیح نیست.


      علت مغلطه بودن:

      شخصی که این مغلطه را می کند فرض کرده در دنیا هیچ چیز فلاکت باری وجود ندارد و دنیا محلی است بسیار زیبا و خوب که در آن هیچ چیز بد و ناخوشایندی وجود ندارد و هر مطلبی که با این تفکر در تناقض باشد را اشتباه می داند. در حالی که دنیا مکانی عاری از چیزهای بد و ناخوشایند نیست و اینکه صرفا صحیح بودن یک گزاره به ما احساس بدبختی و فلاکت بدهد دلیلی برای اشتباه بودن آن گزاره نیست. این مغلطه را می توان مثال خاصی از مغلطه توسل به عواطف دانست.


      چند مثال:


      شخص A: دیدی چقدر نرخ تورم بالا رفته است؟ با اتفاق هایی که پیش می آید این این نرخ تورم از این هم بالاتر خواهد رفت.
      شخص B: تو هیچ فکر کردی بالا رفتن بیشتر نرخ تورم باعث چه اتفاق هایی می شود؟ ما بدبخت می شویم، شب ها مجبور خواهیم بود گرسنه بخوابیم و حتی کرایه تاکسی هم نمی توانیم بدهیم. مطمئن هستم چنین اتفاقی نمی افتد.
      [توضیح: دلایلی که شخص B آورد دلیلی برای عدم اتفاق افتادن پیش بینی شخص A نبود. گزاره شخص A یک گزاره سیاسی/اقتصادی است و نسبت به شرایط سیاسی/اقتصادی کشور باید بررسی شود.]


      شخص A: نظریه فرگــشت توضیح می دهد چگونه گونه ها طی گذشت زمان تبدیل به گونه های جدید و متفاوت می شوند و این نظریه در حال حاضر بهترین نظریه برای توضیح دادن گستردگی حیات روی زمین است.
      شخص B: یعنی فکر کردی من قبول می کنم در طبیعت من و یک میمون یکسان باشیم؟ این زندگی من را بی هدف می کند. ما را با حیوانات یکسان می کند. از این فرومایگی پایین تر هم مگر ممکن است. قطعا این نظریه اشتباه است.
      [توضیح: دلایلی که شخص B آورد صرفا این بود که از این یافته علمی خوشش نمی آید ولی هیچ توضیحی درباره صحت یا عدم صحت این نظریه علمی نداده است.]

      حکایت ما جاودانه شود



    2. Top | #32
      کاربر باسابقه

      bi-tafavot
      نمایش مشخصات
      مغلطه نرخ پایه یا Base Rate Fallacy ، یک مفلطه تفکری و استدلالی است که در آن شخص پس از اینکه اطلاعات پایه درباره یک موضوع را بطور کلی دریافت کرد و سپس اطلاعاتی خاص درباره یک مورد به خصوص را دریافت کرد، سعی می کند اطلاعات کلی را فراموش و صرفا فقط از اطلاعات خاص درباره آن قضیه خاص برای تصمیم گیری استفاده کند.

      برای روشن شدن این مغلطه یک مثال می زنیم:


      یک نوع سرماخوردگی جدید وارد شهر شده که تشخیص آن توسط یک دستگاه از طریق آنالیز تنفس بدن صورت می گیرد. این دستگاه در 5 درصد مواقع به اشتباه یک شخص سالم را بیمار نشان می دهد ولی هیچ وقت یک شخص بیمار را سالم نشان نمی دهد. ما می دانیم در شهر از هر 1000 نفر، یک نفر به این سرماخوردگی مبتلاست. فرض کنید یک شخص به بیمارستان می رود و برای این سرماخوردگی تست می شود و نتیحه تست مثبت است. احتمال اینکه این شخص واقعا مبتلا به بیماری باشد چند درصد است؟

      توضیح: در خیلی از موارد ما به راحتی می گوییم خطای دستگاه 5 درصد است پس این شخص به احتمال 95 درصد مبتلا به سرما خوردگی است و این دقیقا نمونه بارز این مغلطه است چون ما صرفا شرط خاص را درباره این دستگاه در نظر گرفته ایم بدون در نظر گرفتن شرط عمومی که از 1000 نفر فقط یک نفر به این بیماری مبتلاست. برای آنالیز صحیح این موضوع باید از تئوری بیز در احتمالات استفاده کنیم:





      یعنی در این مثال اگر D را مثبت تشخیص دادن دستگاه آنالیز تصور کنیم:





      که Sick یعنی بیمار بودن و Healthy یعنی سالم بودن. و در صورت مسئله داریم:









      که با عددگذاری به نتیجه می رسیم:





      که این یعنی در صورتی که دستگاه یک نفر را بیمار تشخیص دهد، فقط به احتمال کمتر از 2 درصد این شخص واقعا بیمار است ولی اگر ما دچار این مغلطه شویم فکر می کنیم شخص به احتمال 95 درصد بیمار است.


      مغز انسان به شدت نسبت به این مغلطه آسیب پذیر است و در سیستم استدلالی ساده این مغلطه به راحتی وارد ذهن انسان می شود و حتی می توان آن را یک ایراد در سیستم استدلالی مغز نام داد و ما باید دقت بسیار زیادی کنیم هنگام بررسی این عوامل، چنین بی دقتی هایی نکنیم. تکنیک مناسب برای جلوگیری از رخ دادن این مغلطه در ذهن ما اینه که همیشه سعی کنیم وقتی قصد تصمیم گیری یا پیشبینی آینده رو داریم، در نظر بگیریم احتمال مشاهده پدیده ای که می کنیم مستقل از این تجربه فعلی ما چقدر است و آن را وارد ماجرا کنیم.

      یک مثال دیگر:

      در یک شهر که 1 میلیون نفر جمعیت دارد، 100 خلافکار وجود دارد و 999,900 نفر فرد معمولی یعنی یک شخص را که در خیابان مشاهده می کنیم به احتمال 99.99 درصد انسانی عادی است و به احتمال 0.01 درصد خلافکار است. ما برای پیدا کردن این خلافکار ها یک نرم افزار طراحی می کنیم که همه دوربین های مداربسته شهر را مانیتور می کند و خصوصیات این نرم افزار چنین است:

      * در صورتی که دوربین ها یک خلافکار را مشاهده کنند، در 99 درصد مواقع نرم افزار یک آلارم را به صدا در می آورد و در 1 درصد مواقع کاری نمی کند.
      * در صورتی که دوربین ها یک فرد عادی را مشاهده کنند، در 99 درصد مواقع هیچ آلارمی به صدا در نمی آید و در 1 درصد آلارم به صدا در می آید.

      و حالا زنگ به صدا در می آید. احتمال این که این شخص خلافکار باشد چقدر است؟ فردی که به این مغلطه مبتلاست ممکن است بگوید نرم افزار در 99 درصد مواقع که خلافکاری را مشاهده می کند صحیح کار می کند و در 99 درصد مواقعی که یک شخص عادی را مشاهده می کند هم درست، پس احتمال اینکه این شخص خلافکار باشد 99 درصد است.

      و این در حقیقت در نظر نگرفتن شرط عمومی و ابتدایی است که در این شهر همه مردم به احتمال 99.99 درصد خلافکار نیستند. بطور مثال اگر یک روز هیچ خلافکاری از خانه بیرون نیاید، این آلارم کماکان برای 1 درصد مردم عادی یعنی 9,999 نفر به صدا در خواهد آمد که هیچ کدام خلافکار نیستند. حالا فرض می کنیم همه 1 میلیون ساکن این شهر از جلوی آلارم رد بشوند:

      * 100 خلافکار از جلوی دوربین ها رد شده اند و 99 بار زنگ به صدا در آمده است.
      * 999,900 نفر انسان عادی هم از جلوی دوربین ها رد می شوند که زنگ برای 9,999 نفر آن ها به صدا در می آید.

      یعنی زنگ برای 10,098 نفر به صدا در آمده است و تفکر آلوده به این مغلطه فکر می کند 99 درصد این افراد یعنی 9997 نفر خلافکار هستند در حالی که فقط 99 نفر در این بین خلافکار هستند یعنی در صورتی که آلارم به صدا در بیاید احتمال خلافکار بودن آن شخص کمتر از 1 درصد است.
      حکایت ما جاودانه شود



    3. Top | #33
      کاربر باسابقه

      bi-tafavot
      نمایش مشخصات
      مغلطه رد کامل مرجع به دلیل وجود اشتباه

      مغلطه رد کامل مرجع به دلیل وجود اشتباه مغلطه ای است که در آن شخص تلاش می کند به دلیل وجود یک نقص جزئی یا اطلاعات اشتباه، کل اطلاعات موجود در یک مرجع را بدون بررسی مردود اعلام کند.

      حالت کلی:

      شخص A مدعی می شود یافته جدیدی پیدا شده است.
      شخص B از وی مدرک می خواهد.
      شخص A مدرکی را از یک مرجع مطرح می کند.
      شخص B بدون بررسی آن مدرک، صرفا به دلیل اینکه در گذشته اطلاعات اشتباه در آن مرجع بوده کل ادعا را مردود می کند و مدارک ارائه شده را بدون بررسی کردن فاقد ارزش می داند.


      علت مغلطه بودن:

      ممکن است در گذشته به هر دلیلی در یک مرجع اطلاعات اشتباه وجود داشته باشد، اما این دلیل بر آن نیست که تمام اطلاعات موجود در آن مرجع غلط است و حتی لایق بررسی نیز نیست.


      مثال:

      شخص A: تحقیق جدید گرم شدن زمین را دیده ای؟ چقدر مهم است حواسمان به گرم شدن زمین باشد.
      شخص B: همان تحقیق که در ژورنال Nature چاپ شد را می گویی؟ مگر نمی دانی پارسال یک مقاله در این ژورنال مرود شد؟ ژورنال Nature فاقد ارزش است.
      نتیجه گیری شخص B: تحقیق ارائه شده درباره گرم شدن زمین غلط و بی ارزش است.


      شخص A: آیا می دانی متوسط دمای شهر لندن در تابستان 22 درجه است؟
      شخص B: از کجا فهمیدی؟
      شخص A: در ویکیپدیا دیدم.
      شخص B: مگر نمی دانی ویکیپدیا دانشنامه آزاد است و هر کس می تواند آن را ویرایش کند؟ این حرف فاقد ارزش است.
      حکایت ما جاودانه شود



    4. Top | #34
      کاربر باسابقه

      bi-tafavot
      نمایش مشخصات
      False Cause Fallacy

      مغلطه علت اشتباه یا False Cause Fallacy یک مغلطه است که در آن شخص می کوشد تا یک پدیده خاص را دلیل یک سری مشاهدات نشان دهد در حالی که دلیل واقعی چیز دیگر است که در بین جملات حذف شده است.

      شکل عمومی:

      هدف ما نسبت دادن پدیده A به مشاهدات ماست برای اینکه تصور آن را ایجاد کنیم که پدیده A دلیل مشاهدات ماست در حالی که دلیل مشاهدات ما چیز دیگری است.


      مثال:

      تحقیقات ثابت می‌کند روزه داری که با کاهش 20 تا 30 درصد مصرف غذا همراه است، نتایجی چون کم شدن چربی‌های ذخیره، کم شدن میزان چربی خون و کلسترول و نیز فعال شدن سیستم ایمنی بدن را به دنبال دارد. واضح است تاثیرات بسیار مثبت روزه گرفتن در سلامت انسان.

      توضیح: دلیل پایین آمدن چربی خون، کلسترول، تغییرات در سیستم ایمنی و ... در اصل کاهش 20 تا 30 درصد مصرف غذاست و نه روزه گرفتن. روزه گرفتنی که با کاهش مصرف غذا همراه نباشد این تاثیرات را به همراه نخواهد داشت و عادت های متفاوت از روزه که با کاهش 20 تا 30 درصد مصرف غذا همراه باشند دقیقا همین تاثیرات مثبت را خواهند داشت و ارائه کردن این تحقیقات برای مثبت جلوه دادن روزه از نظر پزشکی یک مغلطه است.
      حکایت ما جاودانه شود



    5. Top | #35
      کاربر باسابقه

      bi-tafavot
      نمایش مشخصات
      مغلطه
      تو هم چنینی یا Tu Quoque مغلطه ای است که در آن شخص سعی می کند دو رویی و تضاد در شخصیت یک فرد را با گفته هایش نشان دهد برای اینکه بگوید ادعای شخص اشتباه است.

      مثال:

      پرشک: سیگار کشیدن کار خوبی نیست و ضررهای بسیار زیادی برای بدن دارد.
      بیمار: ولی شما خودتان سیگار می کشید. پس سیگار کشیدن اشکالی ندارد.

      ضرب المثل های زیادی در فارسی داریم که به این مغلطه دست گریبان هستند:
      رطب خورده منع رطب کی کند.
      خفته، خفته را کی کند بیدار.
      دیگ به دیگ میگه روت سیاه.
      دیگ به دیگ میگه ته دیگ.


      توضیح: پزشک می تواند در حالی که خود سیگار می کشد آگاه باشد که سیگار کشیدن برای بدن ضرر دارد. رطب خورده هم می تواند منبع رطب کند در صورتی که استدلال قوی داشته باشد.
      حکایت ما جاودانه شود



    6. Top | #36
      کاربر باسابقه

      bi-tafavot
      نمایش مشخصات
      مغلطه توسل به مغلطه مغلطه ای است که در آن ادعا می شود یک نتیجه گیری غلط است صرفا به خاطر اینکه شخص مدعی در ارائه آن از یک مغلطه استفاده کرده است.

      شکل کلی:

      شخص اول ادعا می کند گزاره a صحیح است و به نتیجه c می رسد.
      شخص دوم متوجه می شود در گزاره a یک مغلطه است.
      شخص دوم نتیجه می گیرد c غلط است.

      توضیح: ممکن است شخصی در ارائه یک ادعا از مغلطه استفاده کند و این شرط لازم و کافی برای غلط بودن نتیجه گیری نیست.

      مثال:

      شخص a: فرگشت صحیح است چون چارلز داروین آن را مطرح کرده است.
      شخص b: این مغلطه توسل به مرجعیت است. پس فرگشت غلط است.

      شخص a: من نمی دانم جنس ابرها از چیست، حتما جنس آن ها از آب است.
      شخص b: این مغلطه توسل به جهل است. پس جنس ابرها از آب نیست.

      توضیح: در هر دو مثال شخص مدعی از یک عبارت مغلطه آمیز استفاده کرده است ولی لزوما نتیجه گرفته شده غلط نیست.
      حکایت ما جاودانه شود



    7. Top | #37
      کاربر باسابقه

      bi-tafavot
      نمایش مشخصات
      مغلطه
      قمارباز
      (Gambler's fallacy) یا مغلطه
      مونت کارلو
      (Monte Carlo fallacy) یا مغلطه رشد شانس(Fallacy of the maturity of chances)

      باور اشتباهیست بر این مبنا که اگر اتفاقی کاملا رندوم، بیشتر(یا کمتر) از حالت عادی در زمانی رخ دهد، در آینده کمتر(یا بیشتر) از حالت عادی رخ خواهد داد(رخداد های قبلی بر رخداد های آینده تاثیر می گذارند)، انگار که طبیعت می خواهد بالانس بشود.

      علت مغلطه بودن:
      اگر یک اتفاق، کاملا رندوم باشد، رخداد های پشت سر هم آن اتفاق(که هر کدام رندوم اند) بر هم تاثیر نمی گذارند و احتمال وقوع یک حالت، در هر بار، ثابت است.

      توضیح:
      مثالی مشهور در این رابطه، شیر یا خط آمدن یک سکه(ایده آل) است. احتمال شیر آمدن هر بار پرتاب، 1/2 است. اگر 5 بار یک سکه را پرتاب کنیم و هر 5 بار شیر بیاید، احتمال شیر آمدن در پرتاب ششم همچنان 1/2 خواهد بود. نباید احتمال 6 بار شیر آمدن(1/64) را با احتمالِ شیر آمدن برای بار ششم(1/2) اشتباه گرفت.

      البته ممکن است که از داده ها، بتوان نتایج دیگری نیز گرفت؛ ممکن است پس از آزمایش و جمع آوری مدارک متوجه شویم که اتفاق ها رندوم نیستند برای مثال، یک سکه ایده آل نباشد و احتمال شیر آمدن آن 1/2 نباشد.

      مثال:


      A: من برای بخت آزمایی اعداد 5,9,15,22,96,98 را انتخاب کرده ام. انتخاب تو چیست؟
      B: اعداد انتخابی من عبارتند از 1,2,3,4,5,6.
      A: کار اشتباهی کردی، موفق نخواهی شد.

      مثال:


      A: تا وارد اتاق شدم، بازیکن همزمان دو تاس انداخت و جفت 6 آورد.
      B: قطعا او برای مدت زیادی در حال تاس انداختن بوده است که توانسته جفت بیاورد.
      حکایت ما جاودانه شود



    8. Top | #38
      کاربر باسابقه

      bi-tafavot
      نمایش مشخصات
      مغلطه تایید نتیجه

      مغلطه تایید نتیجه (یا Affirming the consequent) مغلطه ای است که در آن سعی می شود روابط سوری برعکس شود.

      حالت کلی:




      • اگر P صحیح است، در نتیجه Q صحیح است.
      • Q صحیح است.
      • در نتیجه P نیز صحیح است.





      علت مغلطه بودن: عدم درک مناسب از شروط لازم و شرط های لازم و کافی


      مثال:

      اگر بیل گیتس صاحب گوگل باشد، خیلی پولدار است.
      بیل گیتس خیلی پولدار است.
      در نتیجه بیل گیتس صاحب گوگل است.

      اگر هری پاتر واقعی باشد، لندن که در آن آمده یک شهر واقعی است.
      لندن یک شهر واقعی است.
      در نتیجه هری پاتر داستانی واقعی است.


      اگر دعا کردن مفید است، سرطان فلان بیمار خوب می شود.
      سرطان فلان بیمار خوب شد.
      در نتیجه دعا کردن مفید است.

      اگر شخصی ایدز بگیرد، سیستم ایمنی بدنش ضعیف می شود.
      سیستم ایمنی بدن من ضعیف است.
      در نتیجه من ایدز دارم.


      اگر سودابه پیشگو باشد، او قدرت پیشگویی نتیجه مسابقه فوتبال فردا را دارد.
      سودابه مسابقه فردا را به درستی پیشگویی کرد.
      در نتیجه سودابه پیشگوست.

      اگر او دروغ می گوید عرق می کند.
      او عرق کرده است.
      در نتیجه او دروغ می گوید.
      حکایت ما جاودانه شود



    9. Top | #39
      کاربر باسابقه

      bi-tafavot
      نمایش مشخصات
      مغلطه تقسیم

      مغلطه تقسیم حالت برعکس مغلطه ترکیب است و اساس بر این است که تصور می شود به دلیل اینکه یک پدیده بطور کلی دارای خصوصیاتی است، همه اجزای آن پدیده نیز همان خصوصیات را دارند.


      مثال:

      آب مایع است، در نتیحه هر مولکول H2O نیز مابع است.
      جهان بیشتر از 13 میلیارد سال عمر دارد، در نتیجه تمام مولکول هایی که در جهان وجود دارند بیشتر از 13 میلیارد سال است که وجود دارند.
      انسان ها با چشم قابل دیدن هستند، در نتیجه اتم های تشکیل دهنده انسان ها نیز با چشم قابل دیدن هستند.


      نوع دیگری از این مغلطه تعمیم راه حل هایی است که بطور کلی و برای کلیت یک مسئله قابل انجام هستند، به جزئیات است.

      مثال:

      کنار خیابان محل مناسبی برای پارک کردن ماشین است، پس کنار خیابان محل مناسبی برای نگهداری بنزین، روغن موتور و ... است.
      زندان محل مناسبی برای مبارزه با جرم در جامعه است، پس جای هر مجرمی در زندان است.
      حکایت ما جاودانه شود



    10. Top | #40
      کاربر باسابقه

      bi-tafavot
      نمایش مشخصات
      مغلطه توسل به میانه‌روی

      مغلطه توسل به میانه‌روی (Middle Ground) مغلطه ای است که در آن ادعا می شود وقتی دو موضع کاملا مخالف یکدیگر وجود دارد، موضع صحیح همیشه یک موضع میانه بین آن دو است، زیرا این موضع وسط است.


      حالت کلی:

      موضع A و B کاملا در جهت مخالف هم هستند. موضع C یک موضع میانه بین این دو است. در نتیجه موضع صحیح C است.


      مثال:

      سمیرا اعتقاد دارد 4 = 2 + 2 ، مهشید اعتقاد دارد 6 = 2 + 2، پس پاسخ صحیح 5 = 2 + 2 است.

      عده ای می گویند خدای مطلقا دانا و توانا وجود دارد. عده ای می گویند اصلا خدایی وجود ندارد. پس پاسخ صحیح آن است که خدایی وجود دارد ولی مطلقا دانا و توانا نیست.

      در مسابقه فوتبال بین دو تیم اختلاف است که ضربه خطا از آن کیست. چون هر دو با هم مخالف هستند پاسخ صحیح آن است که بهتر است توپ بین دو تیم انداخته شود.
      حکایت ما جاودانه شود



    11. Top | #41
      کاربر باسابقه

      bi-tafavot
      نمایش مشخصات
      مغلطه تغییر جهت سور یا Quantifier Shift یک مغلطه رسمی است که در آن تلاش می شود جهت سور ها (هر، هیچ و برخی) در یک گزاره منطقی تغییر کند.

      حالت کلی:

      به ازای هر X ، یک Y وجود دارد به گونه ای که Z برای آن صحیح است. در نتیجه به ازای هر Y یک X وجود دارد که Z برای آن نیز صحیح است.



      گرچه درک این مغلطه کمی دشوار است ولی در استدلال های روزمره بسیار از آن استفاده می شود. درک این مغلطه با مثال ساده تر است:


      هر انسان بالاخره به چیزی اعتقاد دارد، در نتیجه چیزی وجود دارد که هر انسانی به آن اعتقاد دارد.
      برای هر انسان یک زن وجود دارد که مادر اوست، در نتیجه یک زن وجود دارد که مادر همه انسان هاست.
      هر پدیده در جهان علتی دارد، در نتیجه پدیده ای وجود دارد که علت همه معلول های بعد از آن در جهان است.


      توضیح: هر انسان می تواند به چیز متفاوتی اعتقاد داشته باشد و در نهایت چیزی وجود نداشته باشد که هر انسانی به آن اعتقاد داشته باشد. هر انسان می تواند یک مادر داشته باشد در حالی که یک زن نیست که مادر همه انسان ها باشد.

      حکایت ما جاودانه شود



    12. Top | #42
      کاربر باسابقه

      bi-tafavot
      نمایش مشخصات
      اوفففففف !!

      اینم مباحثی از فلسفه ی کارشناسی ارشد !

      که چند سوالی برای کنکور داره !
      حکایت ما جاودانه شود



    13. Top | #43
      کاربر باسابقه

      Mamoli
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Team Sar Dadbin نمایش پست ها
      اوفففففف !!

      اینم مباحثی از فلسفه ی کارشناسی ارشد !

      که چند سوالی برای کنکور داره !
      اره..خوبه
      درک عمیقی میخوادا..خیلی

    14. Top | #44
      کاربر باسابقه

      bi-tafavot
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Skinner نمایش پست ها
      اره..خوبه
      درک عمیقی میخوادا..خیلی
      البته رشته ام فلسفه نیست

      ولی بشدت به مغلطه و سفسطه !! علاقمندم!
      حکایت ما جاودانه شود



    15. Top | #45
      همکار سابق انجمن
      کاربر باسابقه

      Romantic
      نمایش مشخصات
      خدا نکشه این مولفای کتاب منطق مارو!!!
      خلاف قوانین.

    صفحه 3 از 4 نخستنخست ... 234 آخرینآخرین

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    کلمات کلیدی این موضوع




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن