00-Zirak
تقدیم ب تو و تمام جوان های مملکتم ک دچار دوشواری شدید هیچ موشکولی نیست نترسید
ماه آمدو شب سیاه شد خورشید را جهان تنگ آمده است این ساعت فرشیدرا
تک بیتی#فرشید
نگفتمت نرو گلایل این زمین به قدر یک کفن کفاف ریشه نمی دهد
نگفتمت که جزبوی چرک چاک سینه های خالی از قلب در فضا نمی دمد
نگفتمت که این جماعت جِریده با خط و رد وحشی نگاهت غریبه اند
نگفتمت که جای بوسه، آلتی کریه، بر دهان سرخ آتشت می نهند
The only way to deal with an unfree world is to become so absolutely free that your very existence is an act of rebellion
ميخواهی دلتنگت نباشم
انگار كه بخواهی
شيروانی های "رشت"
خيس نباشند!
انگار كه بخواهی
زمستان های "الموت"
سرد نباشند!
انگار كه بخواهی پاييزهای
روستای چنار "كاشان"
زرد نباشند!
دنيا اما كاری به
خواستن هيچكس ندارد،
من هم سالهاست
ميخواهم كنارم
باشی....
telegram.me/nafaseee_amigh
The only way to deal with an unfree world is to become so absolutely free that your very existence is an act of rebellion
آری آغاز
دوست داشتن است
گر چه پایان راه ناپیداست
من به پایان دگر نیندیشم
که همین دوست داشتن
زیباست
The only way to deal with an unfree world is to become so absolutely free that your very existence is an act of rebellion
تو عزیزِ خدایی !
و آرزوی کسی در این دنـیا
که هـر روز صبح به شوقِ دیدن تو چشم هایش را باز می کند !
هر روز صبح خندان تر باش !
آرام تر؛
مهربان تـر؛
بخشنده تر؛
صبورتر؛
باگذشت تر ..!
حواست به نگاه خدا باشد
که چشمش به زیباتر شدن و لـایق تر شدن توست !
صبح یعنی لبخند …
لبخند یعنی تو …
تو یعنی اوج خلقت …
زیادی خوب بودن، خوب نیست
زیادی که خوب باشی دیده نمی شوی . . .
می شوی مثل شیشه ای تمیز
کسی شیشه ی تمیز را نمی بیند
همه به جای شیشه، منظره ی بیرون را می بینند
ولی وقتی شیشه کمی بخار بگیرد
وقتی کمی منظره ی بیرون را بد نشان دهد
همه آنرا می بینند
همه سعی می کنند تمیزش کنند
زیادی خوب بودن خوب نیست
زیادی که خوب باشی شکننده تر می شوی
با هر قدرناشناسی دلت ترک بر می دارد
می شکند . . .
تکه های شکسته را در دستانت می گیری
نگاه می کنی به نتیجه ی زیادی خوب بودنت
زیادی خوب بودن، خوب نیست
زیادی که خوب باشی، به زیادی خوب بودنت عادت می کنند!
آنوقت کافیست کمی بد شوی
همه گمان می کنند زیادی بدی . . .
ﺩﻟﻢ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ …
ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺟﻨﺲ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﺎﺷﺪ …
ﺩﻟﺶ ﺷﯿﺸﻪ ﺍﯼ …
ﮔﻮﻧﻪ ﻫﺎﯾﺶ ﺑﺎﺭﺍﻧﯽ …
ﺩﺳﺘﺎﻧﺶ ﮐﻤﯽ ﺳﺮﺩ …
ﻧﮕﺎﻫﺶ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺑﺎﺷﺪ …
ﺩﻟﻢ ﯾﮏ ﺳﺎﺩﻩ ﺩﻝ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ …
ﺑﯿﺎﯾﺪ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺑﺮﻭﯾﻢ …
ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﻫﻢ ﻓﺮﻫﺎﺩ ﺑﺎﺷﺪ …
ﮐﻮﻩ ﺑﺘﺮﺍﺷﺪ …
ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻢ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ …
ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﻫﻢ ﻣﺠﻨﻮﻥ ﺷﻮﺩ …
ﺳﺮ ﺑﻪ ﺑﯿﺎﯾﺎﻥ ﺑﮕﺬﺍﺭﺩ …
ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻢ ﮔﺎﻫﯽ ﺩﺭﺩﻡ ﺭﺍ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ …
ﺷﺎﻫﺰﺍﺩﻩ ﺳﻮﺍﺭ ﺑﺮ ﺍﺳﺐ ﺳﻔﯿﺪ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﻫﻢ …
ﻏﺮﯾﺐ ﺁﺷﻨﺎﯾﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻢ ﺑﯿﺎﯾﺪ ﺑﺎ ﭘﺎﯼ ﭘﯿﺎﺩﻩ …
ﻗﻠﺒﺶ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﺶ ﺑﺎﺷﺪ …
ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺑﺎﺷﺪ …
ﮐﻠﺒﻪ ﮐﻮﭼﮏ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ …
ﺍﮔﺮ ﺍﯾﻦ ﮐﻠﺒﻪ ﺩﺭ ﻗﻠﺐ ﺍﻭ ﺑﺎﺷﺪ …
بالا رفتن سن حتمی است …
اما اینکه روح تو پیر شود،
بستگی به خودت دارد …!
زندگی ﺭﺍ ﻭﺭﻕ ﺑﺰﻥ …
ﻫﺮ ﻓﺼﻠﺶ ﺭﺍ ﺧﻮﺏ ﺑﺨﻮﺍﻥ :
ﺩﺭ ﻓﺼﻞ ﮐﺎﺷﺖ ﺑﺎ ﺑﻬﺎﺭ ﺑﺮﻗﺺ،
ﺩﺭ ﻓﺼﻞ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﺎ ﺗﺎﺑﺴﺘﺎﻥ ﺑﭽﺮﺥ،
ﭘﺲ ﺍﺯ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ …
ﺩﺭ ﭘﺎﯾﯿﺰ ﮐﻨﺎﺭ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺑﻨﺸﯿﻦ،
ﺑﺎ ﺯﻣﺴﺘﺎﻥ ﮐﻨﺎﺭ ﮐﺮﺳﯽ ﺑﻨﺸﯿﻦ
حافظ ﺑﺨﻮﺍﻥ …
ﻭ ﺍﺳﺘﮑﺎﻥ ﺍﺳﺘﮑﺎﻥ ﭼﺎﯼ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﻧﻔﺲ ﮐﺸﯿﺪﻧﺖ ﺑﻨﻮﺵ …
ﻣﺒﺎﺩﺍ ! ﻣﺒﺎﺩﺍ ! مبادا !
زندگی ﺭﺍ ﺩﺳﺖ ﻧﺨﻮﺭﺩﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺮﮒ ﺑﮕﺬﺍﺭﯼ !
میشه موسیقی متال گوش داد
میشه توو پارتی با سه تار اومد
چادرت رو اگه بذاری کنار
میشه با جمعه ها کنار اومد...
"ناصر ندیمی"
The only way to deal with an unfree world is to become so absolutely free that your very existence is an act of rebellion
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)