سلام دوستان.من یه سوال داشتم... کسی که لیسانس علوم آزمایشگاهی داشته باشه میتونه برای ارشد پرستاری شرکت کنه؟(دانشگاه آزاد منظورمه).یعنی مجاز هست که شرکت کنه؟
سلام دوستان.من یه سوال داشتم... کسی که لیسانس علوم آزمایشگاهی داشته باشه میتونه برای ارشد پرستاری شرکت کنه؟(دانشگاه آزاد منظورمه).یعنی مجاز هست که شرکت کنه؟
خدا رو چه دیدی...............
ویرایش توسط eli.naz : 01 بهمن 1392 در ساعت 14:59
سلام
تا جایی که من اطّلاع دارم،مطابق دفترچه راهنمای آزمون کارشناسی ارشد ناپیوسته دانشگاه آزاد،سال 1393،داوطلبان رشته های علوم پزشکی ملزم به رعایت تجانس رشته انتخابی با مدرک تحصیلی هستند و فقط دارندگان مدارک کارشناسی پرستاری،هوشبری و اتاق عمل،مجاز به شرکت در رشته ی پرستاری هستند.
برای اطّلاعات بیشتر،صفحه ی 11 این دفترچه رو مشاهده کنید.
"هذا من فضل ربّی"
ویرایش توسط kourosh35 : 02 اسفند 1392 در ساعت 14:20
CBC :
معمولاً این آزمایش شامل اجزای زیر است:
Hb, Hct, RBC count, WBC count, platelet, 5 MCV, 6 MCH, 7 MCHC, 8 RDW
بحث ما بیشتر در خصوص تفسیر پارامترها و ایندکسهای هماتولوژی است چون اغلب همکاران با شمارش RBC و WBC میزان هموگلوبین و هماتوکریت آشنا هستند، لذا از MCV آغاز مینمائیم.
MCV : عبارت است از حجم متوسط گلبولهای قرمز.
میزان طبیعی MCV = fl 96-80 اســـــــــــت fl] ( femtoliter ) واحــــــد سنجش MCV بوده و معادل lit 15- 10 است .
نحوه اندازهگیری MCV : دستگاههای هماتولوژی حجم تعداد زیادی از RBC ها را اندازهگیری کرده و میانگین آنها را محاسبه مینمایند.
تفسیر: با استفاده از MCV میتوانیم گلبولهای قرمز را از نظر حجم در سه گروه Normocyte ، Microcyte و Macrocyte قرار دهیم. RBC های محـــــــــــدودة fl 96-80 = Normocyte هستند، بالای 100 ماکروسیت و زیر 80 میکروسیت هستند.
• برای اینکه بتوانیم MCV را درست تفسیر کنیم باید تغییرات آن را در دورههای مختلف زندگی بدانیم:
در بدو تولد MCV معادل fl 118-103 است، سپس به موازات رشد کودک MCV کاهش مییابد و در یکسالگی به کمترین حد خود میرسد و میزان آن به fl 8 ± 78 میرسد.
نکته: باید بدانیم که ایندکس های خونی در هر شخصی ثابت است و تغییراتش نباید از 1 ± تجاوز کند مثلاً اگر MCV فردی fl 85 است، با آزمایشهای متعدد باید بین fl 86-84 باشد و اگر فرضاً میزان آن 75 شود باید همه چیز مجدداً بررسی شود، با استفاده از فـــــــــــرمول DF 1 و Mentzen index در مطب میتوان از MCV برای تشخیص فقر آهن از تالاسمی استفاده کرد.
*اگر DF منفی بود تالاسمی و اگر مثبت بود فقر آهن است.
DF=MCV-RBC-(5 × Hb)-3.4
MI= MCV/RBC
• اگر MI زیر عدد 13 باشد تالاسمی و اگر بالای عدد 13 باشد فقر آهن است.
MCV معدل اندازه RBC را به ما نشان میدهد؛ یعنی ممکن است اگر MCV فردی مثلاً fl 80 باشد، RBC کوچک، بزرگ، یا نرمال داشته باشیم ؛حال چه فاکتوری میتواند به ما نشان بدهد که چه میزان RBC های کوچک یا بزرگ داریم، این فاکتور RDW نام دارد.
RDW در واقع دامنه پراکندگی حجم RBC ها را به ما نشان میدهد.
مثال: در دو گروه درسی نمرة چهار دانشجو عبارتند از 20-20 و 0و 0و در گروه دیگر 10-10-10-10 است معدل هر دو گروه 10 است همان چیزی که MCV به ما نشان میدهد. اما گروه اول و دوم با هم خیلی فرق دارند ما با S.D یا انحراف معیار میتوانیم تفاوت این دو را کشف کنیم. در گروه دوم انحراف معیار صفر و در گروه اول انحراف معیار 10 است. بنابراین MCV معدل را به ما میگوید ولی RDW انحراف معیار را به ما اعلام می کند. در دستگاههای اتوماتیک این انحراف معیار حجم به صورت درصدی از میانگین بیان میشود و همانطور که میدانیم بیان انحراف معیار بصورت درصدی از میانگین را Coefficient of Variation میگویند که عبارت است از 100 × CV= RDW= SD/MCV لذا RDW که دستگاه آنرا بصورت CV محاسبه میکند، نشان میدهد که چقدر پراکندگی از نظر حجم RBC ها وجود دارد. به عبارت دیگر RDW معیاری است برای Anisocytosis .
تفسیر RDW
RDW بطور نرمال زیر 15% است، هرگاه میزان آن بالا رود نشان دهنده آنیزوسیتوز 1 است.
وقتی در جواب بیمار ( Report sheet ) هیپوکروم میکروسیتیک آنمی وجود داشته باشد، دو تشخیص افتراقی داریم :
• 1. آنمی فقر آهن
• 2. تالاسمی مینور
حال اگر RDW بالا باشد (بیشتر از 15%)، به نفع فقر آهن و اگر پایین باشد به نفع تالاسمی مینور است.
در برخی مقالات RDW بالا بعنوان یک اخطار اولیه است برای شروع یک آنمی فقر آهن.
اگر RDW بین 18-15% باشد، آنیزوسیتوز 1 + است.
اگر RDW بین 22-18% باشد، آنیزوسیتوز 2 + است.
اگر RDW بیش از 22% باشد، آنیزوسیتوز 3 + است.
• حال اگر MCV بالا باشد و RDW هم بالا باشد یعنی اینکه : 1) RBC ها ماکروسیتیک هستند 2) اختلاف در اندازهها هست. چه تشخیص افتراقی مطرح میشود؟ جواب: آنمی مگالوبلاستیک.
• حال اگر MCV بالا ولی RDW طبیعی بود، یعنی اینکه:
1) RBC ها ماکروسیتیک هستند
2) اختلاف در اندازه ندارند. چه تشخیصهای افتراقی مطرح میشود؟
Aplastic anemia
Anemia of liver dix
Mean Cell Hemoglobin : MCH
میانگین میزان RBC Hb ها را نشان میدهد.
میزان نرمال: 27-31 pg (Pico gram=10 -12 gr)
( HDW ) 1 :
(دامنه پراکندگی هموگلوبین RBC ها و یا انحراف معیار Hb ) .
میزان نرمال :HDV 3.4
اگر در فردی HDW کمتر از 4/3شد، یعنی RBC ها از نظر وجود هموگلوبین یکدست هستند و اگر HDW بالاتر از4/3 باشد، یعنی RBC ها از نظر محتوای هموگلوبین مختلف هستند ( Anisochromia ). مثال این حالت در ٍ Sideroblastic Anemia است و یا در فقر آهن و در ترانسفیوژن میباشند.
MCHC : یعنی میزان هموگلوبین در حجم مشخصی از RBC ها
میزان نرمال 33-37% gr .
• یکی از شاخصهای کمبود آهن کاهش MCHC است و ما در هر بیماری که MCHC را پایین دیدیم، باید به فکر آنمی فقر آهن بیافتیم و هر گاه MCHC بالا بود، باید به فکر spherocytosis باشیم.
MPV 2 : حجم متوسط پلاکتی
میزان نرمال: 7.2-11.1 fl
برای تفسیر MPV باید همیشه شمارش پلاکتی را در
نظر بگیریم.
میزان نرمال شمارش پلاکت:
mm 3 / 10 3 ×400- 150× 100
تفسیر MPV
الف) حالت اول: PLT بالا، MPV پایین: در برخی بیماریها مثل بیماریهای کلاژن واسکولار و برخی نئوپلاسمها مثل کانسر Breast ، بیماری هاچکین 2 و برونکوژنیک کارسینوما 3 و برخی نئوپلاسمهای مخفی این حالت دیده میشود.
ب) حالت دوم: PLT بالا، MPV بالا: این حالت معیاری برای بیماریهای میلوپرلیفراتیو مثل CML ، میلوفیبروز، PVC ، Essential thrombocytemia میتواند باشد.
در این بیماریها پلاکتها به علت نقص در stem cell بزرگ، غولآسا و دارای کمبود گرانول ( Hypogranular ) میشوند و در لام بصورت تودههای بزرگ همراه با پاهای کاذب دیده میشوند.
حالت سوم: PLT پایین، MPV بالا: (یعنی thrombocytopenia ) مثــــــــلاُ PLT= 70/000 و MPV= 16 fl
مثال شایع این حالت:
از بین رفتن پلاکتها در خون محیطی مثل ITP 4 که مگاکاریوسیتها پلاکتهای جوان را که size بزرگتری دارند، به خون محیطی میفرستند.
بیماری برنارد سولوئر 5 (دارای خونریزی و ترومبوسیتوپنی ارثی).
• 1. Gray Plateler syn
may hygglin dix
حالت چهارم: PLT پایین، MPV پایین یا نرمال: که در این حالت مغز استخوان تنبل است و نمیتواند پلاکت کافی بسازد مثل آنمی آپلاستیک. کلاً در بیماری که ترومبوسیتوپنی دارد، دو بیماری در تشخیص افتراقی بیشتر مطرح است و MPV به مادر تشخیص کمک میکند:
الف) ITP
ب) آنمی آپلاستیک
یعنی اگر MPV بالا بود، به نفع ITP و اگر MPV نرمال یا پایین بود، به نفع آپلاستیک آنمی است.
PDW : Platelet Distribiution Width : (دامنه پراکندگی حجم پلاکت)
PDW : معیاری است که کوچک یا بزرگ بودن پلاکتها را به ما نشان میدهد. (مثل RDW ).
منبع:
• Joh Bernard Henry . Clinical Diagnosis of managememt by laboratory methods .
رشته علوم آزمایشگاهی از دیرباز جزء رشته هاي مطرح گروه پزشکی تلقی می شود. در گروه پزشکی از بین
رشته هاي موجود تنها رشته اي که در دهه اخیر دستخوش تغییرات بسیاري قرار گرفته، رشته علوم
آزمایشگاهی است. اما با توجه به اهمیت این رشته در زمینه بهداشت و درمان، همچنان در تقویم رسمی
کشور جایگاهی ثابت براي آن در نظر گرفته نشده است، تا به همگان اهمیت این موضوع نمایان و یادآوري
گردد.
علی رغم اینکه دولت هزینه زیادي را براي تربیت دانشجویان و فراهم کردن تجهیزات آزمایشگاهی متقبل
می شود، عدم وجود نظارت بر جذب نیروهاي متخصص آزمایشگاهی و تعریفی درست از وظایف کاردان و
کارشناس علوم آزمایشگاهی و کارشناسی ارشد رشته هاي وابسته علوم آزمایشگاهی، به نوعی دور از انصاف
بوده و سبب از بین رفتن انگیزه در بین دانشجویان این رشته شده است، اینجاست که نقش یک چارت
سازمانی منسجم و قوي پررنگتر شده و مسئولین مربوطه می بایست بیش از پیش رسیدگی به این موضوع را
سرلوحه کاري خود قرار دهند.
کلیه گروههاي پزشکی از جمله پرستاري، مامایی و ... در سطح کارشناسی داراي شماره نظام که در حقیقت
شناسنامه و هویت حرفه اي و سازمانی است می باشند، در صورتی که در ارتباط با کارکنان آزمایشگاهی هیچ
هویت و سازمانی وجود نداشته و نقش این زحمت کشان عرصه سلامت در جامعه پزشکی امروز به حاشیه
رفته است.
از مشکلات دیگر می توان به شرایط نامناسب کاري، زیاد بودن ساعت کاري، بی عدالتی در پرداخت حقوق،
عدم اختصاص حقوق و مزایا از جمله حق شب کاري و حق سختی کار و ... اشاره کرد، که همگی سبب کاهش
دستمزدها حتی تا حد یک کارگر دیپلم نیز شده است و از سوي دیگر نیز سبب شده تا برخی جوانان با استعداد، به امید یافتن راهی بهتر براي زندگی، کشور را ترك کنند. در نهایت وجود تمامی این مشکلات چه از لحاظ اشتغال و چه از لحاظ ادامه تحصیل، انگیزه فارغ التحصیلان با استعداد علوم آزمایشگاهی را کاهش داده است.
در پایان انتظار می رود که تمامی کارکنان و زحمت کشان علوم آزمایشگاهی کشور در جهت حفظ و ارتقاي
جایگاه و منزلت خویش قدمی حتی ناچیز بردارند.
سرنوشت آینده ما از کوشش جسمی ما نیست، از طرز فکرها و دیدگاههاي ما است (برایان تریسی).
گر كه نومیدت كنند اینان ز كار خویشتن
ارزش كارت شود روزي نمایان غم مخور
كار ما تشخیص بیماریست در جان بشر
درد مارا نیست در این برھه درمان غم مخور
من فکرمیکردم بخاطر اینکه نسبتا از رتبه های خوب دانشجو میگیره رشته خوبی باشه از نظر بازار کار ولی ظاهرا خیلی بد.
امروز(البته با تاخیر چند روزه) به همراه چند تا از دوستان تو همایش روز آزمایشگاه که در باشگاه اساتید و کارکنان دانشگاه علوم پزشکی تبریز برگزار شد شرکت کردیم.(خیلی هم چسبید! جاتون خالی)
مسئولین و اساتید بزرگواری مثل دکتر قاسمی ، دکتر شبستری ،دکتر آریادوست و ... سخنرانی کردند و وعده دادند که به زودی خبر های خوشی خواهیم شنید.
امیدواریم که این همایش ها بتونن راه رو برای ما آزمایشگاهیان هموارتر کنن...
به امید روز های خوب!
روش گرفتن ABG
در این مقاله به توضیح مفصلی پیرامون ABG و اندیکاسیون آن و طرز گرفتن آن می پردازیم اصل مقاله متقلق به مجله ی نیو انگلند مدیسین هست که توسط دکتر دامون غضنفری املشی ترجمه شده .
خونگیری از شریان رادیال برای بررسی گازهای خون شریانی (ABG) اقدامی شایع برای بزرگسالان به شمار میآید و یکی از مهارتهای اساسی است که تمام فراگیران پزشکی باید آن را کسب کنند…
بررسی ABG اطلاعات مفیدی در مورد پاتولوژیهای تنفسی و متابولیک به دست میدهد. فشار نسبی دیاکسید کربن، غلظت بیکربنات و مقادیر pH نشانگر وجود یا عدم وجود اسیدوز یا آلکالوز تنفسی و متابولیک اولیه یا مختلط است. فشار نسبی اکسیژن اختلالات مربوط به محتوای اکسیژن خون و وجود یا فقدان هیپوکسمی را نشان خواهد داد. انجام مناسب خونگیری از شریان رادیال برای بررسی گازهای خون شریانی، مهارتی است که فراگیران پزشکی به راحتی در آن خبره میشوند.
اندیکاسیونها
خونگیری از شریان رادیال، روش ارجح برای اخذ نمونه خون شریانی جهت ABG به شمار میرود. اندیکاسیون اصلی ABG نیاز به دانستن مقادیر فشارهای نسبی اکسیژن و دیاکسید کربن و pH شریانی است. این اطلاعات برای ارزیابی بیماران دچار دیسترس تنفسی حاد شدید ضروری هستند. اندازهگیری pH شریانی و فشار نسبی دیاکسیدکربن و اکسیژن، اطلاعات دقیقی در مورد وضعیت تعادل اسید- باز و تبادل گاز به دست میدهد. دیگر اندیکاسیون نمونهگیری از گازهای خون شریانی، نیاز برای انجام CO- اکسیمتری به منظور ارزیابی متهموگلوبینمی و کربوکسیهموگلوبینمی است.
کنترااندیکاسیونها
در صورت وجود نقص شناختهشده در گردش خون جانبی (کولترال) به دیستال اندام فوقانی، خونگیری از شریان رادیال کنترااندیکه است. برای ارزیابی کفایت خونرسانی جانبی شریان رادیال توسط شریان اولنار میتوان آزمون اصلاحشده آلن را انجام داد (شکل 1). برای انجام این آزمون، هر دو شریان اولنار و رادیال را ببندید. از بیمار بخواهید دستش را مشت کند تا خون از دست تخلیه شود؛ این کار باید به مدت حدود 30 ثانیه انجام پذیرد. سپس از بیمار بخواهید که مشتش را باز کند، کف دست بیمار باید سفید یا رنگپریده به نظر برسد. اکنون فشار را تنها از روی شریان اولنار بردارید. بازگشت رنگ طبیعی در عرض 10 ثانیه نشانگر کفایت خونرسانی جانبی است.
در این مورد که آزمون آلن بتواند به طور دقیق خطر عوارض ایسکمیک نادر را پیشبینی کند، توافق نظر وجود ندارد. بر اساس شواهد موجود، استفاده از آن را نه میتوان رد و نه میتوان تایید کرد. روشهای جایگزین برای سنجش جریان خون جانبی ساعد عبارتند از بررسیهای جریان به وسیله داپلر رنگی، پلتیسموگرافی و MRI. از این روشها بیشتر به منظور ارزیابی شریان رادیال برای اقدامات تهاجمیتر مثل برداشتن شریان برای بایپس کرونر استفاده میشود.
در بیماران دچار عفونت پوست روی محل نباید اقدام به خونگیری از شریان رادیال نمود. به خاطر افزایش خطر خونریزی و تشکیل هماتوم، در بیمارانی که داروهای ضدانعقاد مصرف میکنند یا دچار اختلالات انعقادی هستند، باید تنها در صورتی از این روش استفاده نمود که انجامش مطلقا ضروری باشد.
آمادگی
کیتهای استاندارد برای نمونهگیری از گازهای خونی شریانی به راحتی در دسترس قرار دارند و باید حاوی یک سرنگ، یک سرسوزن کوچک شماره 25-23 (با یک استاپر پلاستیکی برای جدا کردن سرسوزن از سرنگ، یا متصل به یک درپوش ایمن) و یک درپوش سرنگ حاوی هپارین لیتیم خشک یا هپارین سدیم باشند. غلظت هپارین بسته به کارخانه سازنده کیت فرق میکند. معمولا سوابهای الکلی، گاز، نوار چسب، دستکش غیراستریل و گان غیراستریل نیز لازم هستند. برای بیحسی موضعی میتوان از محلول لیدوکایین 1بدون اپینفرین استفاده نمود. لیدوکایین را میتوان در یک سرنگ 5 سیسی کشید و با یک سوزن کوچک شماره 25 تزریق نمود. برای موقعیتدهی به مچ دست، استفاده از یک پارچه لولهشده مفید است. ممکن است از نظر آزمایشگاه وجود یک کیسه یخ برای انتقال نمونه خون شریانی لازم باشد.
گرفتن ABG غالبا در شرایط اورژانس انجام میگیرد و ممکن است اخذ رضایت از بیمار یا نزدیکترین خویشاوند وی مقدور نباشد. در صورت امکان، باید این اقدام برای بیمار توضیح داده شود و از وی رضایت اخذ شود.
یافتن علایم مشخصه
پیش از معاینه بیمار، دستهای خود را مطابق استانداردهای بهداشتی مناسب بشویید. مچ دست بیمار را باز (extend) کنید تا شریان رادیال در موقعیت سطحیتری قرار گیرد. ابتدا زایده استیلویید رادیوس را لمس کنید. سپس تاندون فلکسور کارپی رادیالیس را که مدیال به زایده استیلویید رادیوس قرار دارد، لمس نمایید. شریان رادیال بین زایده استیلویید رادیوس و تاندون فلکسور کارپی رادیالیس قرار دارد
در برخی از بیماران، مثلا در صورتی که وازواسپاسم یا ادم روی شریان وجود داشته باشد، ممکن است لمس شریان دشوار باشد. در این شرایط میتوان از یک دستگاه سونوگرافی داپلر پرتابل برای شناسایی محل شریان رادیال استفاده نمود.
انجام کار
مچ دست بیمار باید در موقعیت خوابیده به پشت (supine) باز شود تا شریان رادیال در موقعیت سطحیتری قرار گیرد. میتوان یک پارچه لولهشده را زیر مچ دست قرار داد تا این موقعیت حفظ شود. پس از موقعیتدهی به مچ دست، دستکش و گاز غیراستریل بپوشید. کیت نمونهگیری را باز کنید و تمام اجزا را برای استفاده آماده نمایید. محل را با یک سواب الکلی تمیز کنید. نبض رادیال را لمس و نقطه حداکثر ضربان را تعیین نمایید یا این که برای شناسایی محل شریان رادیال از دستگاه سونوگرافی داپلر استفاده کنید.
با استفاده از سرنگ 5 سیسی و سرسوزن کوچک، سرنگ را با لیدوکایین 1 پر کنید. در این زمان که سوزن را زیر پوست قرار میدهید، پیستون سرنگ را بکشید تا مطمئن شوید که رگی را سوراخ نکردهاید. مقدار کمی ماده بیحسی را اطراف شریان تزریق نمایید و 60-30 ثانیه صبر کنید تا لیدوکایین اثر کند. با انگشتان اشاره و میانی دست غیرغالب خود، محل حداکثر ضربان را مجددا مشخص نمایید.
سرنگ ABG را با دست غالب خود نگه داشته، سرسوزن را دور از دست بیمار و به سمت بازوی وی بگیرید. در نقطهای درست زیر انگشتان اشاره و میانی دست غیرغالب خود، پوست را با زاویه 45-30 درجه سوراخ کنید. سرسوزن را آهسته به پیش برانید تا سرنگ به راحتی و به صورت غیرفعال با خون قرمز روشن ضرباندار پر شود (شکل 3). مطلوب آن است که 2-1 سیسی خون بگیرید. اگر خونی به دست نیامد، پیستون را عقب نکشید؛ بلکه سرسوزن را آهسته درآورید تا درست زیر پوست قرار گیرد و دوباره اقدام کنید.
پس از جمعآوری نمونه خون، سرنگ را درآورید و به مدت حدود 5 دقیقه با گاز استریل محل را فشار دهید. در همین حال حبابهای هوا را از سرنگ خارج کنید. سرسوزن را با درپوش متصل ایمن بپوشانید و سوزن را از سرنگ درآورید یا این که برای جدا کردن سوزن از سرنگ، از استاپر پلاستیکی استفاده کنید. درپوش حاوی هپارین را وصل نمایید و در حالی که درپوش را در محل نگه داشتهاید، سوپاپ سرنگ را فشار دهید تا اطمینان حاصل شود که خون با هپارین برخورد میکند. این امر مانع از لخته شدن خون خواهد گشت. اطمینان حاصل کنید که نام بیمار و نام بخش روی سرنگ نوشته شود. اگر لازم باشد که نمونه به آزمایشگاه منتقل شود، سرنگ را در کیسه یخ قرار دهید.
پس از اعمال فشار به محل سوراخشدگی به مدت 5 دقیقه، گاز را با نوار چسب ثابت کنید. تمام اجسام نوک تیز را در ظروف مخصوص بیندازید.
عوارض
شایعترین مشکلات فنی که در خونگیری از شریان رادیال برای ABG رخ میدهند، عبارتند از به دست نیاوردن نمونه خون به خاطر وازواسپاسم و گرفتن خون وریدی به جای شریانی. در صورت شک به وازواسپاسم، کار را متوقف کرده، روی مچ دست دیگر امتحان کنید. اگر نمونه خون بدون ضربان و تیره باشد و به آهستگی جریان یابد، احتمالا وریدی است. البته باید توجه کرد که خون شدیدا بدون اکسیژن در بیمار دچار هیپوکسمی نیز میتواند تیره به نظر برسد؛ هرچند شریانی باشد.
عوارض عروقی خطرناک مثل آنوریسم شریان رادیال، ایسکمی دست و هماتوم مسبب سندرم کمپارتمان، نادر هستند ولی در گزارشهای موردی ذکر شدهاند.
خلاصه
بررسی ABG اطلاعات مفیدی در مورد پاتولوژیهای تنفسی و متابولیک به دست میدهد. فشار نسبی دیاکسید کربن، غلظت بیکربنات و مقادیر pH نشانگر وجود یا عدم وجود اسیدوز یا آلکالوز تنفسی و متابولیک اولیه یا مختلط است. فشار نسبی اکسیژن اختلالات مربوط به محتوای اکسیژن خون و وجود یا فقدان هیپوکسمی را نشان خواهد داد. انجام مناسب خونگیری از شریان رادیال برای بررسی گازهای خون شریانی، مهارتی است که فراگیران پزشکی به راحتی در آن خبره میشوند. رویکرد مفصلتر به تشخیص اختلالات اسید و باز و نارسایی تنفسی هیپوکسمیک، هرچند ضروری است، در مجال این مقاله نمیگنجد.
منبع:
Dev SP, et al. Arterial puncture for blood gas analysis. New England Journal of Medicine February 3, 2011; 364: e7
ترجمه: دکتر دامون غضنفری املشی
.::منبع::.
در بیابان گر به شوق کعبه، خواهی زد قدم
سرزنشها گر کند خار مغیلان، غم مخور
بعلت پایین بودن پذیرش برای این رشته تو این مقطع قبولیش خیلی سخته همچنین بچه های سهمیه ای در اولویت اند .
سلام ...مامانه من ارشده هماتولوژین ..! (کارشناسی آزمایشگاه بودن الان دارن ارشد میگیرن) ... سوالی داشتین بگین بپرسم .
when you lose all of your excuses
you find your results!!
ما یکی داریم تو داروخونمون کار میکنه لیسانس علوم ازمایشگاهی ـه .. هر جایی که بگید سر زده واسه کار ولی پیدا نکرده مجبور شده بیاد تو داروخونه ما کار بکنه ..
لیسانس و فوق لیسانس هیچ تفاوتی دارن حقوق میگیرن در حد 1 تومن ... اگه دولتی باشه عیدی میگه اونم 2 تومن طبق قانون کار ولی خصوصی باشه همون 1 تومن تو ماه رو میگیره ..
دکترا گرفتن هم میگن خیلی سخت ـه .. ولی اگه بتونی بگیری که نونت تو روغنه صد در صد .. یعنی ماهی 9-8 میلیون منفعت خالص رو میتونی برداری
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)