Zero نامه (به اشتراک گذاری تجربیات یک کنکوری)

[ats.nzr]

خواهش میکنم کاری نکردم

موفق باشی

سلام داداش محمد حسین
خواستم یه مشورت باهاتون بکنم
من الان آزمونهای گزینه دو یازدهم رو میرم جلو و یازدهم رو جلو میبرم
و دهم هم زیستش رو همه رو خوندم و تست زدم و حاشیه نویسی و...
فقط دو فصل آخر موند و شیمی دهم هم فصل یک کامل و نصف فصل دو و کل فیزیک هم مونده و ریاضی دهم هم دارم با یازدهم پیش میبرم
یه چیزی که هست من کل تستهای کتاب تستمو میزنم
امروز داشتم به این فکر میکردم که بجای این که بیام کل تست ها رو بزنم فقط علامت دارهایی که خود کتاب تست مشخص کرده بزنم
که حجم تستام کمتر بشه در کنارش بیام دوازدهم هم شروع کنم به فیلم دیدن و تست زدن علامت دار ها
که وقتی رسیدم به مهر سال آینده دیگه نشینم فیلم ببینم
فقط سریع درسنامه رو مرور کنم و کلی تست بزنم ازش
این بهتره یا این که فقط همون دهمم رو کنار یازدهم بخونم
و خوندن دوازدهم رو به همون مهر سال دوازدهم موکول کنم ؟

[Zero_Horizon]

سلام داداش محمد حسین
خواستم یه مشورت باهاتون بکنم
من الان آزمونهای گزینه دو یازدهم رو میرم جلو و یازدهم رو جلو میبرم
و دهم هم زیستش رو همه رو خوندم و تست زدم و حاشیه نویسی و...
فقط دو فصل آخر موند و شیمی دهم هم فصل یک کامل و نصف فصل دو و کل فیزیک هم مونده و ریاضی دهم هم دارم با یازدهم پیش میبرم
یه چیزی که هست من کل تستهای کتاب تستمو میزنم
امروز داشتم به این فکر میکردم که بجای این که بیام کل تست ها رو بزنم فقط علامت دارهایی که خود کتاب تست مشخص کرده بزنم
که حجم تستام کمتر بشه در کنارش بیام دوازدهم هم شروع کنم به فیلم دیدن و تست زدن علامت دار ها
که وقتی رسیدم به مهر سال آینده دیگه نشینم فیلم ببینم
فقط سریع درسنامه رو مرور کنم و کلی تست بزنم ازش
این بهتره یا این که فقط همون دهمم رو کنار یازدهم بخونم
و خوندن دوازدهم رو به همون مهر سال دوازدهم موکول کنم ؟

سلام

اگه من خودم بودم
تمرکز اصلیم رو میذاشتم روی همون پایه
و حسابی تثبیتش میکردم و کلی براش آزمون میزدم و رفع اشکال انجام میدادم و تا جای ممکن نواقص یادگیریم رو کامل تر میکردم

[Emad13851385em]

سلام زیرو جان خوبی؟ امدوارم که حالت خوب باشه
یه سوال دارم نمیدونم دقیقا کجا بپرسم امیدوارم که جای مناسبی بوده باشه
یک مشکل اساسی دارم تو زندگیم اونم اینه که:
هر شب که میرم میخوابم شروع به بررسی کردن کل شبانه روزم میکنم که چه کار کردم و چکار نکردم و باید چکار کنم .بعد میبینم که هیچی جز سرزنش کردن خودم نیست بعد میبینم که یکسری اشتباهات هست که انجام دادم میبینم که اون اشتباه رو با اینکه میدونم اشتباهه دارم برای چندمین بار انجامش میدم
و یکسری کار ها هست که میخوام انجامش بدم اما نمیدونم چرا همش وقت میگذره و انجامش نمیدم چرا دارم همش وقت میگذرونم چرا با اینکه برنامه ریختم همه کار رو کردم فکر کردم ولی منتهی به عمل نمیشه
چرا اونجوری که میخوام باشم نیستم
چرا به تعهداتی که خودم برای خودم گذاشتم عمل نمیکنم
چرا برای رسیدن به اون شخصیت دلخواهی که خودم میخوامش تلاش نمیکنم
چرا با اینکه برای خواسته هام برنامه ریختم فکر کردم اما در نهایت یک پله بالاتر نمیرم و همش دارم وقت میگذرونم
در نهایت سوال کلی من اینه
چرا با اینکه میدونم و میفهم و میخوام اما عمل نمیکنم و فقط داره وقت میگذرونم و با اینکه میخوام جدی باشم اما جدی نمیشم؟؟
خداییش بزرگترین مشکلم همینه و من کلا همینی هستم که گفتم تو همه عرصه های زندگی نه فقط کنکور (البته در مورد کنکور یکم پررنگ تره)
امیدوارم که مقصودم رو رسونده باشم
و من رو در حدی که بهم جواب بدین قابل بدونین و امیدم بر اینه که جوابتون کامل و سرنوشت ساز باشه
همچنان به خاطر فعالیت های پر شکوهتون خیلی ازتون تشکر میکنم
بشدت منتظر جوابتون هستم. منتظرم!
در نهایت اگه شخصی هم هست که بتونه در این زمینه حیاتی کمکی بهم کنه ممنون میشم و یک دنیا سپاس
همتون رو به خدای بزرگ میسپارم.موفق باشید
اما باز هم بشدت منتظرم!

[Zero_Horizon]

سلام زیرو جان خوبی؟ امدوارم که حالت خوب باشه
یه سوال دارم نمیدونم دقیقا کجا بپرسم امیدوارم که جای مناسبی بوده باشه
یک مشکل اساسی دارم تو زندگیم اونم اینه که:
هر شب که میرم میخوابم شروع به بررسی کردن کل شبانه روزم میکنم که چه کار کردم و چکار نکردم و باید چکار کنم .بعد میبینم که هیچی جز سرزنش کردن خودم نیست بعد میبینم که یکسری اشتباهات هست که انجام دادم میبینم که اون اشتباه رو با اینکه میدونم اشتباهه دارم برای چندمین بار انجامش میدم
و یکسری کار ها هست که میخوام انجامش بدم اما نمیدونم چرا همش وقت میگذره و انجامش نمیدم چرا دارم همش وقت میگذرونم چرا با اینکه برنامه ریختم همه کار رو کردم فکر کردم ولی منتهی به عمل نمیشه
چرا اونجوری که میخوام باشم نیستم
چرا به تعهداتی که خودم برای خودم گذاشتم عمل نمیکنم
چرا برای رسیدن به اون شخصیت دلخواهی که خودم میخوامش تلاش نمیکنم
چرا با اینکه برای خواسته هام برنامه ریختم فکر کردم اما در نهایت یک پله بالاتر نمیرم و همش دارم وقت میگذرونم
در نهایت سوال کلی من اینه
چرا با اینکه میدونم و میفهم و میخوام اما عمل نمیکنم و فقط داره وقت میگذرونم و با اینکه میخوام جدی باشم اما جدی نمیشم؟؟
خداییش بزرگترین مشکلم همینه و من کلا همینی هستم که گفتم تو همه عرصه های زندگی نه فقط کنکور (البته در مورد کنکور یکم پررنگ تره)
امیدوارم که مقصودم رو رسونده باشم
و من رو در حدی که بهم جواب بدین قابل بدونین و امیدم بر اینه که جوابتون کامل و سرنوشت ساز باشه
همچنان به خاطر فعالیت های پر شکوهتون خیلی ازتون تشکر میکنم
بشدت منتظر جوابتون هستم. منتظرم!
در نهایت اگه شخصی هم هست که بتونه در این زمینه حیاتی کمکی بهم کنه ممنون میشم و یک دنیا سپاس
همتون رو به خدای بزرگ میسپارم.موفق باشید
اما باز هم بشدت منتظرم!

سلام ممنون

اینجا یه بخشیش برای پرسش و پاسخ هست جای خوبی پرسیدی

یادمه دوسال پیش داخل انجمن یه نفری یه تاپیکی زد خلاصه کلامش این بود که داشت دنبال کلی راه و مسیر مختلف میگشت جون بارها نرسیده بود به چیزی که میخواست
منم رفتم گفتم از حرفاتون و تجربیات تون مشخصه که اطلاعات کافی رو دارید
بهتر بود اسم تاپیک تون رو میذاشتید " چجوری آگاهی رو به عمل ترجمه کنم "

متوجهم چی میگی و به اصطلاح دردی که داری رو خیلی خوب درکش میکنم
این پروسه چجوری آگاهی رو به عمل ترجمه کنیم رو
برای پاسخ دادن بهش من استارت زدم

مبحث و موضوع سنگین و چالشی ای هست که نمیشه خلاصه و کوتاه بهش پاسخ داد
هنوزم دارم روش کار میکنم و هنوزم تیکه های این پازل کامل نشده

ولی تا اینجای کار قسمت هایی از این پازل و قسمت هایی از پاسخ به این سوال که چجوری آگاهی رو به عمل ترجمه کنیم
داخل این تاپیک ها هست و هرکدومشون درکنار همدیگه دارن قسمتی از جواب این سوال رو میدن و کامل ترش میکنن
لینک تاپیک ها رو قرار میدم سر فرصت و با حوصله بخون و اگه موارد و راهکارها و نکاتی بودن که مفید و بدردبخور دیدی ، بنویس و سعی کن عملیاتی شون کنی

http://forum.konkur.in/thread78371.html
http://forum.konkur.in/thread78371.html

http://forum.konkur.in/thread76118.html
http://forum.konkur.in/thread76118.html

http://forum.konkur.in/thread78561.html
http://forum.konkur.in/thread78561.html

http://forum.konkur.in/thread78500.html
http://forum.konkur.in/thread78500.html


درمورد قسمت ابتدایی حرفات هم
اون صدای درونی و افکار منفی تکرار شونده و سرزنش گر و حال خراب کن
داخل تاپیک ثابت قدمان هرشب بصورت سریالی دارم درموردش مینویسم و اونجا میتونی هرشب درمورد اون موضوع پاسخ ها و نکات و راهکارهاش رو بخونی

من خودم هم درحال یادگیری و تجربه کردنم
ولی هربار که نزدیک تر شدم یا حس کردم پاسخ هایی یافتم یا خودم تجربیاتی بدست آوردم که واقعا کمک کننده بود
حتما میام و به پاسخ این سوال اضافه میکنم

[Zero_Horizon]

چرا با اینکه میدونم و میفهم و میخوام اما عمل نمیکنم و فقط داره وقت میگذرونم و با اینکه میخوام جدی باشم اما جدی نمیشم؟؟
خداییش بزرگترین مشکلم همینه و من کلا همینی هستم که گفتم تو همه عرصه های زندگی نه فقط کنکور (البته در مورد کنکور یکم پررنگ تره)

این موارد هم ارزش یادآوری و اشاره کردن رو دارن =


موضوع : انضباط شخصی

کلیدواژه ها =

_مفهوم انضباط شخصی
_نحوه شکل گیری انضباط شخصی
_چالش اصلی در موضوع انضباط شخصی


انضباط شخصی با مرتب بودن یا سروقت بودن فرق داره
نظم شخصی یا نظم درونی احترام به قواعد و مقررات و هدف ها و تصمیم هایی هست که درون خود اتخاذ کرده ایم.
نظم شخصی به مفهوم اراده درهدف گذاری و پیگیری عملی اهداف و تصمیم ها نزدیک است.

نظم شخصی یا نظم درونی
در یک لظحه ی مشخص و با یک تصمیم ناگهانی شکل نمی گیرد.
نظم درونی نیازمند یک سبک زندگی هست که برمبنای یک مدل ذهنی مشخص شکل میگیره.
ما میتونیم به تدریج با انتخاب ها و رفتارها و تصمیم های خودمون ، به سبک زندگی برپایه ی نظم درونی نزدیک بشیم.

چالش اصلی در انضباط شخصی ، تقابل انگیزه های منطقی در برابر انگیزه های احساسی هست
نظم شخصی زمانی عملی میشه که ما بتونیم بر انگیزه های احساس مقطعی خودمون چیره بشیم و کنترل زندگی و تصمیم ها و انتخاب های خودمون رو به تحلیل منطقی واگذار کنیم ، حتی اگه اینکار به معنی این باشه که کسب لذت و رضایت کوتاه مدت رو به زمان دورتری موکول کنیم.

______________________________________________

موضوع : ویژگی های یک برنامه ریزی موفق

کلیدواژه ها =

_اشتباه رایج در برنامه ریزی
_مرحله ای که برنامه ریزی ها معمولا در آن سکته میکنن و متوقف میشن
_اجزای کلیدی یک برنامه موفق

معمولا برنامه ریزی صرفا به هدف گذاری و ثبت هدف ها محدود میشه.
در این حالت یا به کلی فراموش می کنیم که برنامه ریزی کرده ایم و یا بعداز مدتی که دیدیم به هدف هایمان نزدیک نشده ایم ، انگیزه ی خود را برای پیگیری برنامه ها از دست می دهیم.
بی توجهی به اجزای یک برنامه میتونه یکی از علت هایی باشه که اثربخشی برنامه های ما رو کاهش میده و باعث میشه شوق و رغبت برنامه ریزی به تدریج از دست بره.

هدف گذاری و رویاپردازی را با برنامه ریزی اشتباه نگیریم.

اغلب برنامه ریزی ها فقط درمرحله ی رویاپردازی و هدف گذاری سکته میزنن.


اجزای کلیدی یک برنامه موفق =

_شناخت وضعیت موجود :
تا وضعیت موجود رو به درستی نشناسیم و تعریف نکنیم نمیتوانیم برنامه ریزی درستی انجام دهیم.

_تعیین وضعیت هدف :
این همان بخشی است که ما معمولا آن را با کل برنامه ریزی اشتباه میگیریم. خیلی از کسانی که میگن در یک زمینه معین برنامه ریزی کردن ، معمولا کاری فراتر از هدف گذاری انجام ندادن.

_مجموعه اقدام ها :
باید تمام اقدام هایی که شما رو از نقطه فعلی به نقطه هدف میرساند در برنامه شما ثبت شده باشد.
اگر اقدام های لازم برای دسترسی به هدف ها را نمی دانید ، فازاول برنامه ریزی را به شناسایی اقدام های لازم محدود کنید.

_شاخص های ارزیابی شما چیست :
اگر برای یک سال یا شش ماه برنامه ریزی می کنید نمی توانید تا پایان زمان برنامه صبر کنید و سپس موفقیت یا شکست خود را ارزیابی کنید.
شما به شاخصی هایی نیاز دارید تا در تمام مسیر آن ها را کنترل کنید.
ضمن اینکه براساس همان شاخص وضعیت امروز و وضعیت هدف خود را تعریف کنید و بسنجید.

_مکانیزم ها و ابزارهای اصلاح :
اگر در طول مدت اجزای برنامه متوجه شوید که یا از مسیر برنامه تا حد زیادی منحرف شده اید چه می کنید ؟
ممکن است هدف های خود را تعدیل (کوچک تر) کنید.
همچنین ممکن است از منابع دیگر خود کمک بگیرید.

______________________________________________

موضوع : راهکاری برای آشفتگی ذهنی

کلیدواژه ها =

_فلسفه ی فهرست کردن و لیست کردن و یادداشت کردن کارها
_چه زمانی فرایند لیست کردن کارها خودش موجب آشفتگی بیشتر میشه؟!
_نحوه و چگونگی یادداشت کارها و تهیه فهرست

آیا دقت کرده اید که وقتی یک کار مشخص انجام نشده و باید انجام بشود، همیشه بخشی از ذهن ما را به خودش اختصاص میدهد؟
حتی وقتی به صورت آگاهانه به آن فکر نمی کنیم؟ مهم نیست که این کار بسیار کوچک است (مانند بردن سطل زباله کنار در) یا بزرگ .
اگر کاری به ذهن ما برسد و انجام نشود و به آینده موکول شود، این کار بخشی از مغز ما را به خودش اختصاص میدهد. تا روزی که تکلیف آن مشخص شود.
حتی شاید کارهای فراموش شده فشار بیشتری به ذهن بیاورند.
نمی دانیم که دقیقا امروز چه کارهایی داریم. اما یادمان است که خیلی کار داریم و چند بار در طول روز، به زحمت فکر میکنیم و به ذهن خودمان فشار می آوریم و آنها را فهرست میکنیم و
غصه میخوریم و نگران میشویم و بعد به مغز خودمان فشار می آوریم که آنها را فراموش کنیم و چند لحظه استراحت فکری داشته باشیم!
فلسفه ی اینکه میگویند فهرست کارهای انجام نشده خود را بنویسید هم، از همین مسئله ریشه گرفته است.


زمانی که در امر فهرست کردن و نوشتن کارها بیش از حد افراط کنیم و لیست خیلی بلند بالایی هرلحظه جلوی چشممان باشد
اپ های زیادی نصب کنیم که نوتیف ها و یادآوری هاشون هرلحظه داخل گوشی نمایش داده میشن
و همچنین دور خودمون رو پر از برگه های کوچک چسبانده شده برای یادآوری انجام کارها کنیم
در این حالت تنها چیزی که حاصل میشود اضطراب منفی و آشفتگی بیشتر و افسردگی و فرار از کارهاست
پس نباید در این امر دچار افراط شد و همچنین نباید کارهای کوچکی که میشه سریع همین الان انجامشون داد رو داخل لیست برای آینده نوشت بلکه این دست از کارها رو باید در لحظه انجامشون داد مگر اینکه واقعا مربوط به آینده باشن


یک کاغذ بردارید
پنج ستون روی کاغذ ترسیم کنید و عناوین زیر را به عنوان تیتر هر ستون بنویسید:

کاری که باید انجام شود:
دراینجا از همان ادبیات روزمره که واقعا در صحبت با خودتان و اطرافیانتان مورد استفاده قرار میدهید، استفاده کنید. اینکه باید «یک حالی از همکارم بگیرم» یا اینکه «خودم را از شر این پروژه لعنتی خلاص کنم» یا اینکه «تکلیف خرید موبایل را مشخص کنم» یا «برای هدیه ی تولد فلانی، یک خاکی سرم بریزم»! البته بعید است که اینقدر حال روحی من و شما بد باشد. اما اینها را عمدا نوشتم تا به خاطر داشته باشیم که راحت باشیم.

انجام شدن یعنی اینکه:
حالا به صورت دقیق تر بنویسید که اگر چه اتفاقی بیفتد من میگویم آن کار انجام شده است. من درفهرست کارهایم در برگه ای که تصویر آن را دیدید، نوشته ام: تعیین تکلیف پروژه x. تعیین تکلیف دقیقا یعنی چه؟ چه زمانی احساس میکنم که تکلیف، تعیین شده است؟ توضیح نوشته ام که یا این پروژه کنسل شود و یا اینکه یک فرد خاص را پیدا کنم و به مدیریت پروژه منصوب کنم و ماجرا واگذار شود.
وقتی میگویم بررسی ایمیل ها. از همان اول میدانم که چندصد ایمیل را نمیتوان خواند. پس با خودم صادق هستم و مینویسم که اگر امروز سی عدد ایمیل بخوانم، معتقدم که ایمیلها را – به اندازه حداقل استانداردی که در ذهن دارم – بررسی کرده ام. راجع به مسافرت عید هم اگر جدول بالا را نگاه کنید، همین مسئله تکرار شده است.

گفته ام تا تاریخ…:
اکثر ما وقتی که وظیفه خاصی را در فهرست وظایف خود می آوریم، به دیگران یا به خودمان، تاریخ هم اعلام میکنیم. در مورد اکثر ما، ویژگی مهم این تاریخ در این است که از همان اول میدانیم که قرار نیست رعایتش کنیم!

گام اول…:
گام اول هم نکته بسیار مهمی است. فرض کنید هیچ اولویت دیگری در دنیا وجود ندارد. فرض کنید در فهرست کارهای شما همین یک وظیفه وجود دارد. فرض کنید که میخواهید گامی هر چند کوچک، برای تحقق این وظیفه بردارید. حالا با خودتان بگویید که اولین گام چه خواهد بود و آن را بنویسید.

______________________________________________

موضوع : برای خواب بهتر کافی است فهرست کارهای فردایتان را بنویسید


_ براساس تحقیقی که در ژورنال Experimental Psychology منتشر شده ، نوشتن فهرست کارهای فردا ، درخواب بهتر نقش داره.

_خیلی از ماها آخرین دقایق بیداری رو به جستجو در موبایل و شبکه های اجتماعی میگذرونیم
اما گزینه دیگری هم وجود دارد و آن صرف چنددقیقه کوتاه زمان برای نوشتن فهرست کارهای فرداست

بسیاری از داروهایی که اکنون در بازار به فروش می‌رسند در محیط آزمایشگاهی و در شرایط مشابه‌ی این آزمایش، اندازه‌ی تأثیرشان به اندازه ی انجام همین کار ساده بوده است

[Zero_Horizon]

خوندن این پست هم میتونه کمک کننده باشه = http://forum.konkur.in/thread78255.html#post1809720

[Emad13851385em]

خیلی خیلی ازتون تشکر میکنم
ممنون از اینکه نذاشتین زیاد منتظر بمونم
همین الان میرم که راهکار هاتون رو عملی کنم امیدوارم که نتیجه بده

[Zero_Horizon]

خیلی خیلی ازتون تشکر میکنم
ممنون از اینکه نذاشتین زیاد منتظر بمونم
همین الان میرم که راهکار هاتون رو عملی کنم امیدوارم که نتیجه بده

خواهش میکنم...

خیلی هم عجولانه ، ناگهانی و بقول گفتنی انفجاری تغییرات رو شکل نده...

از اونایی که کوچیک تر هستن و برای الانت ممکن تر هستن شروع کن بهشون استمرار ببخش و درادامه بیشتر خودت رو به سبک زندگی و مسیری که خواهانش هستی نزدیک کن

موفق باشی

[ats.nzr]

سلام

اگه من خودم بودم
تمرکز اصلیم رو میذاشتم روی همون پایه
و حسابی تثبیتش میکردم و کلی براش آزمون میزدم و رفع اشکال انجام میدادم و تا جای ممکن نواقص یادگیریم رو کامل تر میکردم

سلام
من الان برای آزمون گزینه دو 13 آبانم همون طور که گفتم تست های ریاضی مربوط به بودجه آزمون رو سه دور از روی منبع ام ( مهروماه ) تست زدم که حالا از گزینه دو پیامک دادن آزمون افتاده 20 آبان
یعنی الان کنار هر کدوم از تستای مبحث ریاضی مربوطه به بودجه آزمون سه تا تیک خورده
برای آزمونبعدی که این مبحث دوباره تکرار میشه به نظرتون برم سراغ مهروماه دوباره
یا برم سراغ منبع جدید ؟ ( توی خونه موج آزمون و نردبام ریاضی جامع هم در دسترس دارم )

[Zero_Horizon]

سلام
من الان برای آزمون گزینه دو 13 آبانم همون طور که گفتم تست های ریاضی مربوط به بودجه آزمون رو سه دور از روی منبع ام ( مهروماه ) تست زدم که حالا از گزینه دو پیامک دادن آزمون افتاده 20 آبان
یعنی الان کنار هر کدوم از تستای مبحث ریاضی مربوطه به بودجه آزمون سه تا تیک خورده
برای آزمونبعدی که این مبحث دوباره تکرار میشه به نظرتون برم سراغ مهروماه دوباره
یا برم سراغ منبع جدید ؟ ( توی خونه موج آزمون و نردبام ریاضی جامع هم در دسترس دارم )

سلام

من خودم یسری وقتا اینجوری عمل میکردم که
از اون منبع قبلی سوال هایی که زیاد سرشون بی دقتی کرده بودم یا زیاد اشتباه حلشون کرده بودم رو هربار میزدم برای مرور شدن
و از باقی تست های تکراری هم حداقل شده بصورت چشمی نگاه نینداختم تا خط فکری حلش دوباره توی ذهنم مرور بشه
زمان و انرژی کمی هم میگیره از آدم ولی تاثیر خوبی میذاره روی تسلط

باقی زمان یعنی درواقع بیشتر زمان باقی مونده رو میتونی بذاری برای حل و برسی سوالای جدید و متنوع تر ، اگه هم حس میکنی سطحت نسبت به قبل پیشرفت کرده لول و سطح سوالا رو هم بالاتر ببر البته جوری هم نباشه که فقط تست خیلی سخت بذاری جلوت
مثلا اینجوری که قبلا ۲۰ درصد تست هات سخت بود و ۵۰ درصدش متوسط و ۳۰ درصدش آسون
بکنیش ۵۰ درصد سخت و ۴۰ درصد متوسط و ۱۰ درصد آسون

[StarryNight]

چن وقت پیش تو کتاب مغازۀ جادویی خوندم: "در واقع در طول قرن بیستم، اعتقاد بر این بود که مغز ثابت، تغییرناپذیر و ساکن است. امروزه میدانیم که مغز انعطاف پذیری زیادی دارد و می تواند تغییر کند، سازگاری پیدا کند و دگرگون شود.
این انعطاف با تجربه و تکرار و قصد شکل می گیرد.
فقط به دلیل پیشرفت های فناوری خارق العاده در چند دهه ی اخیر است که می توانیم توانایی مغز برای تغییر شکل در سطح سلولی، ژنتیکی و حتی مولکولی را مشاهده کنیم. طبق آموخته های من، هر یک از ما به طرز خارق العاده ای، این توانایی را داریم که مدارهای مغز خود را تغییر دهیم." و قسمت اول تاپیکتون که نوشتید "اگر هوش انعطاف‌پذیر است، شکست یعنی استراتژی غلط یا تلاش ناکافی یا نیاز به کسب مهارت بیشتر." چه مهر تایید قشنگی بود به این موضوع!
خب برم ادامۀ تاپیکو بخونم

[ats.nzr]

سلام

من خودم یسری وقتا اینجوری عمل میکردم که
از اون منبع قبلی سوال هایی که زیاد سرشون بی دقتی کرده بودم یا زیاد اشتباه حلشون کرده بودم رو هربار میزدم برای مرور شدن
و از باقی تست های تکراری هم حداقل شده بصورت چشمی نگاه نینداختم تا خط فکری حلش دوباره توی ذهنم مرور بشه
زمان و انرژی کمی هم میگیره از آدم ولی تاثیر خوبی میذاره روی تسلط

باقی زمان یعنی درواقع بیشتر زمان باقی مونده رو میتونی بذاری برای حل و برسی سوالای جدید و متنوع تر ، اگه هم حس میکنی سطحت نسبت به قبل پیشرفت کرده لول و سطح سوالا رو هم بالاتر ببر البته جوری هم نباشه که فقط تست خیلی سخت بذاری جلوت
مثلا اینجوری که قبلا ۲۰ درصد تست هات سخت بود و ۵۰ درصدش متوسط و ۳۰ درصدش آسون
بکنیش ۵۰ درصد سخت و ۴۰ درصد متوسط و ۱۰ درصد آسون

زیرو الان منابع تو نگاه کردم
خواستم به بپرسم روی این منابع به صورت همزمان کار میکردی ؟
یا یکیش تمام میشد بعد بعدی؟

[Zero_Horizon]

زیرو الان منابع تو نگاه کردم
خواستم به بپرسم روی این منابع به صورت همزمان کار میکردی ؟
یا یکیش تمام میشد بعد بعدی؟

از همون اول همگی رو همزمان نداشتم
برای کنکور اولم یسری هاش رو داشتم و کارشون میکردم
بعدش سال پشت کنکور چندتا دیگه بهشون اضافه شد ولی رویه ام به این شکل بود که قبلی ها روهم مرور میکردم و بطور کل کنار نمیذاشتم شون و بعنوان تست مروری و تست تکراری یا تست نشان دار سراغ شون میرفتم درکنارش هم تست های جدید با تنوع بیشتر در ایده ها و درجه سختی ها...

[_Aramesh_]

سلام زیرو
یادمه قبلا توی یه تایپکی گفته بودی همیشه پایه ساعت مطالعه ات شش ساعت بوده (اگه اشتباه نکرده باشم)
خواستم بپرسم با چه اساسی شش ساعت رو انتخاب کردی ؟یعنی مثلا چرا هشت ساعت یا ... نه .

و سوال دوم اینکه تا به حال با مشکلی مثل عدم تمرکز موقع درس خوندن برنخوردی؟ مثلا من دوساعت زیست میخونم بعد یکم می‌خوام استراحت کنم ذهنم شروع به رویا پردازی و داستان سرایی میکنه اونقدر که زمان از دستم در میره

بازم پیشاپیش از همه کمکهات توی این مدت ممنونم

[Zero_Horizon]

سلام زیرو
یادمه قبلا توی یه تایپکی گفته بودی همیشه پایه ساعت مطالعه ات شش ساعت بوده (اگه اشتباه نکرده باشم)
خواستم بپرسم با چه اساسی شش ساعت رو انتخاب کردی ؟یعنی مثلا چرا هشت ساعت یا ... نه .

و سوال دوم اینکه تا به حال با مشکلی مثل عدم تمرکز موقع درس خوندن برنخوردی؟ مثلا من دوساعت زیست میخونم بعد یکم می‌خوام استراحت کنم ذهنم شروع به رویا پردازی و داستان سرایی میکنه اونقدر که زمان از دستم در میره

بازم پیشاپیش از همه کمکهات توی این مدت ممنونم

سلام چطوری خیلی وقت بود باهم هم کلام نشده بودیم امیدوارم سلامت باشی و حالت خوب باشه

امممم
یادم نیست گفته باشم 6 ساعت رو ، درواقع داخل تاپیک افزایش تدریجی ساعت مطالعه دروغ یا حقیقت ، این منطقی که گفتی رو توضیح دادم بعنوان یک راهکار برای حفظ و بالا بردن ساعت مطالعه ولی اینکه برای خودم اون حداقله چقدر بود رو فکر کنم نگفته بودم
ولی خب برای خودم هم همچین چیزی رو داشتم
اینکه براساس چه منطق و دلیلی اون ساعت حداقل رو مشخص کنیم...
براساس این معیارها اون ساعت رو مشخص کن :

اگه یک روزی کاری پیش بیاد بصورت میانگین در همچین موقعیت هایی (واقع بینانه و دور از بهانه آوردن) چقدر میتونی بخونی؟
معمولا توی بخش هایی از روز که انرژی و بازدهی مطالعه ات بیشتره ، این بازه ها در یک روز درمجموع چند ساعت میشن ؟

این دوتا رو کنار هم بذاری یه میزان پایه و حداقل شخصی برات بدست میاد که میشه گفت همون قانون حداقل ساعتی هست که توی روزهای خاصی که خیلی شل شدی یا میخوای صفر بشی نباید صفر شی و باید بصورت یک قانون این میزان حداقل رو انجام بدی


درمورد بخش دوم سوالت ، چرا که نه ، منم آدمی زادم و برام زیاد پیش اومده و میاد
این تاپیک ها رو مطالعه کن دقیقا پاسخ سوالت رو پیدا میکنی :

http://forum.konkur.in/thread78265.html
http://forum.konkur.in/thread78265.html

http://forum.konkur.in/thread78525.html
http://forum.konkur.in/thread78525.html

http://forum.konkur.in/thread77189.html
http://forum.konkur.in/thread77189.html

http://forum.konkur.in/thread78366.html
http://forum.konkur.in/thread78366.html