11آذر
هیچی ..!
ویرایش توسط سنریتا : 12 آذر 1400 در ساعت 07:59
دیگه باید بیدار شی...
فکر کن که همهش یه خواب بوده، یه کابوس وحشتناک، ولی هرچی بوده تموم شده و تو هنوز زندهای...
من آدمهای زیادی رو میشناسم که روزهای خیلی سختی رو گذروندن، آدمهایی که تنهایی رو دیدن، آدمهایی که شکست خوردن، آدمهایی که توی تاریکی موندن، سقوط کردن و آزار دیدن، اما دوباره روی پاهاشون وایسادن و از نو شروع کردن.
وقتش رسیده که بلند شی و دست و صورتت رو بشوری و هرچیزی که آزارت میده رو فراموش کنی. فراموش کردن سخته، همه این رو میدونیم، اما این بهترین کاریه که میتونی انجام بدی!
سلام دوستان امیدوارم در حال گذروندن اوقات خوبی باشید.
از آخرین باری که اینجا گزارش گذاشتم تا الان درگیر بیماری جسمی بودم و ساعت مطالعهی روزانهم به زور به یک یا دو میرسید. : ))
تلاش میکنم با این که دورهی درمان تموم نشده از فردا به روال قبل برگردم چون واقعا دیگه این شکلی نمیتونم. : ))
امروز ۳:۳۰ ساعت و ۶۳ تست.
ویرایش توسط faezeh_r : 13 آذر 1400 در ساعت 00:22
سلام شب بخیر
11 ساعت، روزه تست بود نمیدونم چنتا شد.
گفتم فقط وقتایی ساعت مطالعم پایین میاد بیام پیشتون بی معرفتی ئه(لبخند)
×جای این دختره پرانرژیو خوشمزه هم خالیه Negin_M27
خسته نباشید همگی
سلام
۶۵ ساعت
۱۰۳۰ تست
بریم برای یک هفته طولانی
با آرزوی موفقیت برای دوستان
شب خوش
یا الله/توکل بر خودت
هفت ساعت
۱۶۶ تست
امروز روز عجیبی بود
واکسن زدم تب کردم
تو کلاس زیست جلوی همه خیت شدم (تف بر ژنتیک گیاهی)بعد معلمم برای اینکه ناراحت نشم شروع کرد ازم تعریف کردن که ای کاش نمیکرد حس خیلی بدی دارم
امتحان ریاضی هم داشتم که خوب بود تقریبا
دوست دارم فردا صبح زود بیدار شم احتمالا تاپیک بغلی صبح حاضری بزنم
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)