یه لحظه یه لحظه
من گفتم رابطه معمولی نگفتم که.... انگار منظورمو خوب متوجه نشدین
خودمو مثال میزنم که کسی ناراحت نشه
فرض کنین بابام منو درحال حرف زدن با یه دختری ببینه !! خب طبیعیه خیلی محرومیتا برام در نظر میگیره
درحالی که اصلا نمیدونه بحث سر چی بود ! شاید من داشتم سر یه موضوع درسی حرف میزدم
یا شاید واسه یه پروژه آزمایشگاهی حرف میزدم ولی اون در هر شرایط فکر میکنه که من ...
اگه بخوایم همچین چیزایی پیش نیان باید فرهنگ سازی کنیم
ارتباط با جنس مخالف فقط درمورد ـــــــ و عشق و عاشقی نیست
میتونه در مورد مسائل روزمره باشه
دولت میتونه توی پژوهشسرا ها و همچین جا هایی کلاسای بحث آزاد علمی مختلط برگزار کنه
چنتا مربی رو هم بزاره اونجا باشن تا از هدف دور نشیم
الان یه پسر یا دختری که تو دوره راهنمایی به بلوغ میرسه فک میکنه جنس مخالف یه چیزیه که از فضا اومده
یا با دوستاش یا با تو نت بحث هایی میکنه که خود به خود به اون سمت میکشنش(همون فیلما و .. که فرمودی)
اما اگه یه تعامل عادی وجود داشته باشه اینجور تصورا به وجود نمیان
کمبود محبت نباید باشه ولی وقتی مادر از راه میرسه غذا رو میزاره تو ماکروویو میده به بچه میره میخوابه پدر ساعت چند نصف شب میرسه خونه اون بچه هه باید دچار کمبود محبت شه
یه سری دیگه هم هستن پدر و مادر فقط محبت رو توی فراهم کردن امکانات رفاهی میبینن !!! یه بار نمیگه پسرم / دخترم بیا باهم صحبت کنیم ببینیم چیا دوس داری مشکلاتت چیه و...
وقتی بچه از دوم ابتدایی باید انواع اقسام کلاسایی رو که والدینش میگه رو بره
وقتی بچه واسه زندگی خودش نظر میده مثلا میگه میخوام برم رشته انسانی ولی به اجبار خانواده میره سراغ ریاضی یا تجربی یا...
معلومه که از خانواده زده میشه و رو میاره به یه سری افراد اکثرا ناباب
یه بچه ای بود 13 ساله اهل یکی از استان های مرکز ایران
باباشو انتقال داده بودن تهران واسه کار (مهندس بود و خوب پول درمیاورد و پسرشم کاملا تامین بود )
اومده بود نت بعد 2-3 ماه این منقٌل بازیش گرفت
رفت به یه دختره که همسن و سال من بود گفت دوست دارم
اونم با مدیرا مطرح کرد
پسره زیر بار نمیرفت !هی اخطار میدادیم ادمین گرفت بنش کرد
با چنتا ای پی دیگه اومد هی تاپیک باز میکرد اسپم میداد
اخرشم نفهمیدیم چه بلایی سرش اومد
امیدوارم منظورمو بهتر درک کنین