دانلود کتاب افسردگی چرا

[D R E A M=]

افسردگی چرا – دیوید. د. بورنز

چرا باید افسرده بودن را جدی گرفت؟

افسرده‌بودن می‌تواند کشنده باشد.تحقیقات درباره میزان خودکشی نشان می‌دهد که در سالهای اخیر، این میزان افزایش حیرت‌انگیزی حتی در بین کودکان و نوجوانان داشته است. این نرخ صعودی مرگ و میر، علی‌رغم میلیاردها داروی ضدافسردگی و آرام‌بخش که در طی چند دهه اخیر به بازار عرضه‌شده، مشاهده می‌شود.افسردگی یک بیماری است و جزء لازم زندگی سالم نیست.مطلب مهمتر این است که می‌توان با بکارگیری پاره‌ای از روشهای ساده حالت روحی را بهبود بخشید و به افسرده‌بودن غلبه کرد.شناخت درمانی چیست؟

مدت‌ها تصور می‌شد که دارو درمانی تنها راه مداوای این بیماری است.یک گروه از روانپزشکان و روانشناسان در دانشکده پزشکی پنسیلوانیا پیشرفت‌های قابل ملاحظه‌ای در مداوا و پیشگیری ختلالات روحی گزارش کرده‌اند. این پزشکان که از روشهای سنتی مداوای افسردگان به علت کندی و عدم تاثیر آنها، ناامید شده بودند، نظریه کاملاً جدید و موفقیت‌آمیزی را در مداوای افسرده بودن و سایر اختلالات هیجانی، بسط داده و بطور سیستماتیک آزمایش کرده‌اند.یک سری از تحقیقات اخیر نشان می‌دهد که این تکنیک‌ها، علائم این بیماری را خیلی سریع‌تر از روان‌درمانی سنتی یا درمان دارویی، کاهش می‌دهند. حال روش انقلابی و جدیدی در مداوای این بیماری به عموم معرفی گردیده است که اثرات مثبت آن از دارو درمانی و استفاده از داروهای ضدافسردگی فراتر می‌رود. این مداوای انقلابی، شناخت درمانی نام گرفته است. شناخت درمانی یکی از مؤثرترین روشهای روان درمانی است که به ما می‌آموزد چگونه نحوه دید و شناخت خود را از مسائل تغییر دهیم، چرا که حالات روحی پریشان و آشفته نتیجه شناخت‌های تحریف شده است.شناخت درمانی، تکنولوژی سریع‌العملی در تعدیل حالت روحی است که می‌توان آن را آموخت و درمورد خود بکار برد. این روش به شما کمک می‌کند تا علائم مرضی را از بین برده و رشد روحی را تجربه کنید. درنتیجه می‌توانید پریشانی‌های آتی خود را به حداقل رسانده و در آینده بطور موثری به افسردگی غلبه نمایید.تکنیک‌های ساده و موثر شناخت درمانی در کنترل خلق و خوی، تامین‌کننده منافع زیر است:

• بهبودی سریع علائم مرضی
• ادراک
• کنترل بر خود
• پیشگیری و رشد روحی

این کتاب برای اولین بار این روش‌ها را برای عموم تشریح می‌کند.این کتاب برای چه کسانی مفید است؟

اگر هر صبح با بیزاری از خواب بیدار می شوید، اگر به انجام هیچ کاری علاقه ندارید، اگر فکر می‌کنید کارتان ارزش شما را ندارد، اگر تحمل انتقاد را ندارید، اگر خود را یک بازنده مادرزاد می‌دانید، اگر از کمبود اعتماد به نفس رنج می‌برید و اگر می‌خواهید که بدون استفاده از دارو به مشکلات روحی خود غلبه کنید و در جهت دست یافتن به یک زندگی غنی و سازنده گام بر دارید.
این کتاب برای شما نوشته شده است! آن را از لینک زیر دانلود کنید.

https://panteashop.ir/?smd_process_d...nload_id=12543

[mmr]

ممنون از تگ

[Baran_98]

ممنونم از تگ

[نگارخانم]

ممنونم

[dadash]

سپاس فراوان

[dr.Genius]

ممنون بابت تگ

[farzad_76]

ممــــنون

[ifmvi]

سپاس

[amir-javadi]

ممنون

[Pretty_Lover]

مرسی بابت تگ

[Nikolai]

شما اگه تو ایران زندگی کنی و افسردگی داشته باشی کاملا نرماله اگه افسردگی نداشته باشی مشکل داری!!!

[Mohamad_R]

افسردگی چرا – دیوید. د. بورنز



چرا باید افسرده بودن را جدی گرفت؟

افسرده‌بودن می‌تواند کشنده باشد.تحقیقات درباره میزان خودکشی نشان می‌دهد که در سالهای اخیر، این میزان افزایش حیرت‌انگیزی حتی در بین کودکان و نوجوانان داشته است. این نرخ صعودی مرگ و میر، علی‌رغم میلیاردها داروی ضدافسردگی و آرام‌بخش که در طی چند دهه اخیر به بازار عرضه‌شده، مشاهده می‌شود.افسردگی یک بیماری است و جزء لازم زندگی سالم نیست.مطلب مهمتر این است که می‌توان با بکارگیری پاره‌ای از روشهای ساده حالت روحی را بهبود بخشید و به افسرده‌بودن غلبه کرد.شناخت درمانی چیست؟

مدت‌ها تصور می‌شد که دارو درمانی تنها راه مداوای این بیماری است.یک گروه از روانپزشکان و روانشناسان در دانشکده پزشکی پنسیلوانیا پیشرفت‌های قابل ملاحظه‌ای در مداوا و پیشگیری ختلالات روحی گزارش کرده‌اند. این پزشکان که از روشهای سنتی مداوای افسردگان به علت کندی و عدم تاثیر آنها، ناامید شده بودند، نظریه کاملاً جدید و موفقیت‌آمیزی را در مداوای افسرده بودن و سایر اختلالات هیجانی، بسط داده و بطور سیستماتیک آزمایش کرده‌اند.یک سری از تحقیقات اخیر نشان می‌دهد که این تکنیک‌ها، علائم این بیماری را خیلی سریع‌تر از روان‌درمانی سنتی یا درمان دارویی، کاهش می‌دهند. حال روش انقلابی و جدیدی در مداوای این بیماری به عموم معرفی گردیده است که اثرات مثبت آن از دارو درمانی و استفاده از داروهای ضدافسردگی فراتر می‌رود. این مداوای انقلابی، شناخت درمانی نام گرفته است. شناخت درمانی یکی از مؤثرترین روشهای روان درمانی است که به ما می‌آموزد چگونه نحوه دید و شناخت خود را از مسائل تغییر دهیم، چرا که حالات روحی پریشان و آشفته نتیجه شناخت‌های تحریف شده است.شناخت درمانی، تکنولوژی سریع‌العملی در تعدیل حالت روحی است که می‌توان آن را آموخت و درمورد خود بکار برد. این روش به شما کمک می‌کند تا علائم مرضی را از بین برده و رشد روحی را تجربه کنید. درنتیجه می‌توانید پریشانی‌های آتی خود را به حداقل رسانده و در آینده بطور موثری به افسردگی غلبه نمایید.تکنیک‌های ساده و موثر شناخت درمانی در کنترل خلق و خوی، تامین‌کننده منافع زیر است:

• بهبودی سریع علائم مرضی
• ادراک
• کنترل بر خود
• پیشگیری و رشد روحی

این کتاب برای اولین بار این روش‌ها را برای عموم تشریح می‌کند.این کتاب برای چه کسانی مفید است؟

اگر هر صبح با بیزاری از خواب بیدار می شوید، اگر به انجام هیچ کاری علاقه ندارید، اگر فکر می‌کنید کارتان ارزش شما را ندارد، اگر تحمل انتقاد را ندارید، اگر خود را یک بازنده مادرزاد می‌دانید، اگر از کمبود اعتماد به نفس رنج می‌برید و اگر می‌خواهید که بدون استفاده از دارو به مشکلات روحی خود غلبه کنید و در جهت دست یافتن به یک زندگی غنی و سازنده گام بر دارید.
این کتاب برای شما نوشته شده است! آن را از لینک زیر دانلود کنید.

https://panteashop.ir/?smd_process_d...nload_id=12543

ممنونم . اما من هر روز صبح به هیج یک از اینها فکر نمیکنم . کتاب به درد کسانی میخورد که افسردگیشون حاد نباشه . نه مثل من که یک بار خودکشی نا موفق داشتن

[D R E A M=]

ممنونم . اما من هر روز صبح به هیج یک از اینها فکر نمیکنم . کتاب به درد کسانی میخورد که افسردگیشون حاد نباشه . نه مثل من که یک بار خودکشی نا موفق داشتن

منم افسدی داشتم 2 سال
یه سال خفیف بود خیلی محسوس نبود اصلا نمیدونستم افسردگی دارم فقط حس میکردم کم انرژی و بی حالم و یه خورده بد بین و غمگین
سال دوم اقا این افسردگی کاری کرد حالم از خودم ب هم خورد هی ذهنم بازی در میاورد مثلا یه نمونه ش خود مقصر بینی بود مثلا ولی والا توو بدترین شرایط هم فکر خودکشی نداشتم
یه بارم رفتم دکتر از بس فایل اموزشی گوش دادع بودم برا حالم ک خوب کنمش دکترع دید من از خودش وارد ترم گف حفظ کردی اینا رو خخخخ
بعدشم پرسید فکر خودکشی داری گفتم نه ( داداشم هم پیشم بود ا.ومدنی خونه گف خواستم بگم اقای دکتر این ممکنه مارو بکشه ولی خودش رو نه )
خلاصه این که یه فکری ب حالخودت بکن من خودم کلی تجربه ی تلخ دارم از منگل بازی اون موقع هام

[Levi_Ackerman]

خوب است

[Mohamad_R]

منم افسدی داشتم 2 سال
یه سال خفیف بود خیلی محسوس نبود اصلا نمیدونستم افسردگی دارم فقط حس میکردم کم انرژی و بی حالم و یه خورده بد بین و غمگین
سال دوم اقا این افسردگی کاری کرد حالم از خودم ب هم خورد هی ذهنم بازی در میاورد مثلا یه نمونه ش خود مقصر بینی بود مثلا ولی والا توو بدترین شرایط هم فکر خودکشی نداشتم
یه بارم رفتم دکتر از بس فایل اموزشی گوش دادع بودم برا حالم ک خوب کنمش دکترع دید من از خودش وارد ترم گف حفظ کردی اینا رو خخخخ
بعدشم پرسید فکر خودکشی داری گفتم نه ( داداشم هم پیشم بود ا.ومدنی خونه گف خواستم بگم اقای دکتر این ممکنه مارو بکشه ولی خودش رو نه )
خلاصه این که یه فکری ب حالخودت بکن من خودم کلی تجربه ی تلخ دارم از منگل بازی اون موقع هام

ببینید بنده یکم که نه خیلی ساکت و به قولی گوشه نشینم . حرفام رو میریزم به خودم حتی خواسته خانواده من از من فقط اینه " با ما حرف بزن" اما اصلا نمیتونم دوما بنده خاصیت کمالگرایی هم دارم و سوما حالا نمیدونم چه خوب چه بد مثل خ .ر کتاب میخونم حالا علاوه بر ساعات درسی کتاب زندگینامه یا رمان میخونم (روزانه حوا هوش 1 تا 2 ساعت حتما میخونم) راحت تر بگم اونقدر کتاب نبرد من رو خوندم که فکر کنم حفظ باشم . بگذریم .
ماجرای من هم مثل شما یه چند سالی خفیف و نامحسوس بود . یعنی اون زمان شروع شد که بابام به عمل قلب رفت و یه کسی اومد و به من گفت که اگر 10 تا راه داشته باشیم 7 تاش باباتو میکشه و فقط بابات از 3 تا شانس برا زنده موندن داره و در حینی بود که من چهارم ابتدایی میخوندم . و سر بحث ( خدا به اون فرد انصاف بده) و برای اولین بار من حتی پلک رو هم نزاشتم شما فکر کنین که یه بچه چهارم ابتدایی یک شب کلا نخوابه .


حالا بگذریم با یاری اقا امام رضا که مخلص و نوکر بی منتش ام بابام صحیح و سالم از بیمارستان ترخیص شد و عمل دریچه ش موفقیت آمیز بود .
ولی این دوران حاد من از امسال شروع شد . و باز هم بنا به دلایلی:
- دیدن فشار زندگی که کمر پدرم رو خم کرده
- و دوباره رهسپار شدن فردی که کل دار و ندارم رو پای اون میریزم (مادرم)به بیمارستان و ایجاد شوک عصبی بنده
- و یک مورد دیگر که کبریت برا راه حل مشکلاتم (خودکشی) زد .


و پس از یک دوران بی خوابی ( یک هفته) تصمیم به عمل شوم خودکشی گرفتم و حالا نمیدونم خدا رو شکر یا نه موفق نشدم . دلایلم هم فقط رهایی بود . خسته شده بودم . فسمت هیشکی نشه حتی من توانایی گریه کردن هم از دست داده بودم . یک هفته نخوابیده بودم . و اون حین اصلا استدالال و منطق نداشتم . ( خصوصیت نوع حاد بیماری اینه زمانایی حتی نمیفهمی که داری چیکار میکنی عین اینکه نشستی پشت چشمهات و یه فیلم به صورت اول شخص داری تماشا میکنی و هیچ اختیاری نداری)



و این رو هم بگم به هیچ عنوان در مورد خدا آفرینش و این جور چیزا فکر و دنبال استدلال نباشین که حتما حتما عقلتون رو از دست میدید . و این هم یکی از دلایل بی منطقی بودن من بود .



البته در این دوران از کلیه تفکرات و نظراتم نوشتم و قراره به زودی اولین کتابم رو بدم بیرون . (بی ریا) حالا از موهبت الهی ما هم دست به قلم بودن مونه ( رتبه یک استان) حالا نمیخوام از خودم الکی شاخ بسازم


موفق باشید و معذرت در باره مطلب بلند یا خدشه دار کردن روح شما .


در این موارد حتما به راونپزشک مراجعه کنین و ازخوندن قرآن غافل نشین خیلی تاثیر داره