خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    صفحه 4 از 22 نخستنخست ... 34514 ... آخرینآخرین
    نمایش نتایج: از 46 به 60 از 326
    1. Top | #46

      Mamoli
      نمایش مشخصات
      ممنون عالیه من عاشق نویسندگیم

    2. Top | #47
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      این روزهایمان...

      راستش را بخواهی این روزهایم کمی متفاوت است با همه روزهایی ک تا به امروز داشته ام

      به قول خواننده محبوب دهه هشتادیا
      پیشونیم خط افتاده و موهام کم پشت...

      کمی برگردیم به عقب
      عکس های گذشته ام را ک نگاه میکنم متوجه میشوم در این دو سال ک برای کنکور میخوانیم بیشتر از مغز... اعضا و جوارحمان رنجور شده و پوکیده
      حال به راستی ما پشت کنکور مانده ایم یا کنکور جلوی ما؟

      مقدار زیادی استرس
      با کمی چاشنی هیجان
      میخوابی کنکور است
      بیداری کنکور است
      دلم برای پدرم تنگ شده...
      تا امدیدم حرف بزنیم گفت درست نمانده باشد ک حقیقتا مانده بود...

      ک وقتی پرسیدم اگر پزشکی قبول نشوم چه رشته ی دیگری مفید است و سود اور؟
      فقط بغض کرد...

      معنی بغض پدر را ک نمیدانم
      اما میدانم انتظارات زیاد است
      انقدر زیاد ک تا له شدن لختی نمانده است

      کاش میشد حال این روزهایم را کمی شرح بدهم...

      اما قول میدهم اگر روزی رتبه ام خوب شد
      مستقیما جواب را گرفته و یک راست بروم محل کار پدر
      دست هایش را ببوسم و بگویم
      دیگه بغض نکنیا...


      تقدیمیه:به چشمانم ک این روزها بدون این شی گردالوی دور مشکی به سختی جلوی پایم را میبینند
      اضافه کاری:پدر دوستت دارم...

    3. Top | #48
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      بی پولی

      شما به تعداد افرادی که می توانید به‌راحتی و بدون خجالت به آن ها بگویید: " کافه رو ولش کن! من هیچی پول ندارم. بیا یه کم راه بریم. " رفیق دارید



    4. Top | #49
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      ای نامه ک میروی به سویش...


      سلام دردانه ی من!

      امیدوارم که حالت خوب باشد و اگر از حال ما خواسته باشی ملالی نیست جز دوری چهره‌ی سرخ و پیشانی بلندت...
      عزیزکم!
      دنیای حروف و کلمات دنیای عجیبی‌ست. گاهی سه حرف در کنار هم می‌نشینند و می‌شوند عشق، گاهی می‌شوند مرگ. گاه می‌توان حرفی را در گوشی زمزمه کرد و مست شد، گاهی هراسان.
      اما گاهی حروف به هم می‌‌پیچند و می‌شوند کلمه. کلمه‌ها به هم می‌پیچند و می‌شوند جمله و جمله‌ها می‌گذرند و می‌نشینند در جانِ دل.
      و امان از وقتی که جمله‌ای چنگ به دل بزند. خراش بیاندازد و زخم کند. که دل، وقتی ناسور شد، تیمارش سخت می شود.
      وجدان من!
      شُکر که دل داده‌ایم به هم و عاشق شده ایم و به عکس عاشق، دردمان "قشاع" نشد. که گفت: "قشاع دردی ست که از درمان آن مایوس شوند..."
      شُکر که دل‌مان برای هم می تپد و همدیگر را از بَریم.
      شُکر که در مرتبه‌ی اعلای وصلیم نه در حضیض فصل.
      بیا و کنار دلم بنشین و اگر جمله‌ای در دهانم پیچید و دلت را زخمی کرد، زیر‌لب بگو: "پناه بر آغوشت از شر حرف‌های ناسره." که آغوشم -به اعتراف خودت- حصنِ حصین توست.
      رزق من!
      نبوده و نیست و نخواهد بود در ذهن و فکرم، قصد و غرض زخم زدن به تو. که این روبروی مردانگی ست.
      تو آخرین جرعه‌ی باقیمانده‌ای که تشنگی‌ام را درمانی.
      کو و کجاست کسی که بخواهد دلت را برنجاند؟ که من اولین مدافع تو‌ام و آخرین شان...
      باور من!
      باورم کن و کمی‌ها را به من ببخش. که من، خود به همه‌ی نا بلدی‌هایم واقفم.
      زن باش برایم. کوه صبر و بالا بلند. شانه‌های دلم تنها به تو تکیه دارد.
      سرد نشو با دیوانه‌ات. گرمای ماه باش که دیوانه‌تر باشم.
      که "ز دیدار تو دیوانه‌ترم تا از ماه..."

    5. Top | #50
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      خیلی تلخ
      مثل پوست پرتغالی ک بچکونن تو صورتت
      کز کرده بودم گوشه اتوبوس
      فکر میکردم...
      به اینکه بازم نشد
      دقیقا نمیدونم به این فکر میکردم ک چرا نشد یا به نشدنش...یه حس شیطنت باری بهم میگفت این نیز بگذرد
      اما یه بغضی داشتم ک خیلی قوی تر بود
      هه
      انگار همه ادبیاتم ته کشیده
      بیخیال...

      من نیز بگذرم


      امروز بعد از گند زدن تو ازمون

    6. Top | #51
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      نرو...

      کو چک تر که بودم روی مورچه ها آب می ریختم مادرم می گفت :" نفرینت می کنند "


      چمدانت را بستیخدا حافظی هم نکردی
      نفرینشان گرفت...

    7. Top | #52
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      - سعید این پالتو قشنگه بخرم؟
      + نه! این جیب داره، دستات بدعادت میشن...

    8. Top | #53
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      گرد مثل زمین

      چشم‌هایت گرد شده! به خودت آمده‌ای و می‌بینی که داری زیر لب «زندگی هنوز خوشگلیاشو داره» را می‌خوانی. نه اینکه ترانه خواندن و بشکن و بالابنداز چیز عجیبی باشد. که این زندگیِ پر فراز و پر نشیب، این پیرزن عشوه‌گر متعجبم می‌کند، مبهوت‌ام می‌کند. روزی از بیچارگی در فاضلاب‌های شهر دست و پا می‌زنی و فردایش هم‌پروازِ آواز چکاوک‌ها می‌شوی. روزی دیوانه‌وار هستی را نفرین می‌کنی و روز بعد عاشقانه در آغوشش می‌کشی. روزی خنجر را –که تا استخوانت فرو رفته‌است- از سینه‌ات بیرون می‌آوری و فردا جای زخمش را با گل‌های مریم پر می‌کنی. چشم‌هایم گرد شده از این همه ناسازگاری و بی‌ثباتی و فراموشی و هزار اتفاق کوچک و بزرگ دیگر که در خواب هم نمی‌دیدی فراموش کردن‌شان را. اما اکنون در بیداری، در گذر زمان می‌بینی‌اش. گذر زمان، زمانِ سگ مصب!


    9. Top | #54
      کاربر فعال

      Mehrabon
      نمایش مشخصات
      خسته نباشی آقا سعید ....هر روز یه متن از دیروز قشنگ تر ....تندرست وموفق باشید
      خدایا چیزی نمیبینم....!آینده پنهان است.اما آسوده ام چون تورا میبینم وتو همه چیز را....🌹🌹🌹

    10. Top | #55
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      حال نوشتنتم نیست
      نقطه
      ته خط...
      بهتر است برای چیزی که هستی مورد
      نفرت باشی
      تا اینکه برای چیزی که نیستی
      محبوب باشی

    11. Top | #56
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      کمی اهسته تر....

      خیلی التهاب اور است
      بیش از حد گنگ
      و کمی گول زنک...
      وقتی میدانی باید اینده ات را با یک مداد مشکی و نهایتا یک پاک کن و یک تراش رقم بزنی
      هیچگاه معنای جمله مسیر لذت بخش تر از هدف است را نفهمیده بودم تا همین حوالی ک رسیدم...
      انگاه ک میدانی همه خوابند و تو در نور کم سوی چراغ مطالعه ات شب زنده داری میکنی
      درس میخوانی...
      هدفش هم انچنان مهم نیست
      ک برای ک میخوانی
      برای چ...
      اما یک بار هم ک شده طور دیگری نگاه کن
      خیلی زیباست ان لحظه ای ک تلاشت ثمری بدهد
      ان لحظه ای ک به خودت بگویی این دیگر برای خودت است
      خودم بدستش اوردم...
      ثانیه ها سریع تر از همیشه در گذرند
      بدون هیچ مهلتی
      کنارت میزنند...
      خسته نشو
      ادامه بده
      ادامه بده
      با لبخند...


      تقدیمیه:ب رفقایی ک مثل خودم این روز ها خیلی خستن...
      بهتر است برای چیزی که هستی مورد
      نفرت باشی
      تا اینکه برای چیزی که نیستی
      محبوب باشی

    12. Top | #57
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      بقای حیات در کره زمین، پدیده ای بس دشوار و پیچیده است. از میان میلیاردها میلیاد انواع [گونه] موجودات زنده ای که از آغاز زمین تاکنون پای به عرصه هستی نهاده اند، اغلبشان - 99/99 درصد - دیگر وجود ندارند. همچنان که می بینی، حیات در کره خاکی نه فقط عمری کوتاه دارد بلکه به طرز نومید کننده ای ظریف است و به تارمویی بستگی دارد. از خصوصیات شگفتی آور هستی ما آن است که ما از کره ای برخاسته ایم که خیلی خوب به گسترش حیات یاری می رساند ولی مهارتش در خاموش کردن شعله های زندگی بسی بیشتر است.
      بیل برایسون

    13. Top | #58
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      نه می بینی حال و روزم را
      نه می شنوی عاشقانه هایم را
      و نه حرفی . .
      .
      شان نزول " صُـــم ٌ بُـــکمٌ عُـمیٌ . . ." شدی انگار . . .
      بهتر است برای چیزی که هستی مورد
      نفرت باشی
      تا اینکه برای چیزی که نیستی
      محبوب باشی
      ویرایش توسط saeed211 : 26 اسفند 1395 در ساعت 23:48

    14. Top | #59
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      اخرین چرک نویس 95


      شب ک میشود...وقتی به سمت جای خواب میرویم
      خوب و بد همه مان
      شروع میکند به وارسی روز...
      چقدر خوب بودی؟
      ب چند نفر کمک کردی؟
      چرا اینکار را کردی؟
      و باز هم سوال...
      پاسخ بعضی ها به این وجدان گیر
      از ان گیر های سه پیچ
      پشت کردن و کشیدن پتو
      و ب خواب رفتن است
      بعضی فردا را دست مایه بهتر شدن
      و بعضی ها هم از خود راضی اند
      *والسابقون السابقون*...
      یک لبخند به سمت اسمان و خوابی ارام...
      حال وقت آن رسیده است ک با خود سالمان را وارسی کنیم
      برای من ک بد هایش بیشتر از خوب هایش بود
      بد بودم
      کمتر خواندم
      بیشتر حرف زدم
      و بیشتر لغزیدم...


      امشب خودت را نقد کن...


      اضافه کاری:سال نوی همگی پیشاپیش مبارک
      بهتر است برای چیزی که هستی مورد
      نفرت باشی
      تا اینکه برای چیزی که نیستی
      محبوب باشی

    15. Top | #60
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      همیشه هم ما مرد ها، توی خیابان و اتوبوس و مترو، از روی چشم چرانی و حیزی به زن ها زل نمی زنیم.
      شاید گمشده ای داریم ...

      + تقدیمیه: تقدیم به دخترانی که ظاهرشان خیلی شبیه توست.
      + اضافه کاری: یکی بیاد ما رو بخوابونه/ یکی که لالایی بلد باشه...
      + اعترافات: در چند روز اخیر قلب های زیادی را شکاندم.
      + چه گونه بمیریم؟ با شنیدن هفته ی دلتنگی رضا یزدانی.
      بهتر است برای چیزی که هستی مورد
      نفرت باشی
      تا اینکه برای چیزی که نیستی
      محبوب باشی

    صفحه 4 از 22 نخستنخست ... 34514 ... آخرینآخرین

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    کلمات کلیدی این موضوع




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن