وانمود چرا خواهر من ؟!
واقعا لذت ببر از زندگی،بهترین و شیرین ترین خاطرات از سختی هایی هستن که نتیجه میدن
اگه تا الان اینو نفهمیدی بعدا میفهمی که دیگه دیره،اونوقت به خودت میگی ای دل غافل چرا اینقد به خودم سخت گرفتم ؟
اگه بخوای ساز مخالف بزنی با فضای اطراف فقط زندگیت و به کام خودت تلخ میکنی
موفق باشین
خوشا دیدار ما در خواب ...
خوشا دیدار ما در خواب ...
چه شرایط آشنایی
من هم پزشکی زنجان می خونم.ما رو هم فرستادن خوابگاه پردیس
بذار یه توصیف لطیف بکنم...
یه سوییته.18 نفر توشیم. یک آشپزخونه که فقط دو نفر توش جا میشن.یک حموم و دستشویی که تو همن.یعنی اگه یکی بره حموم تو نمی تونی بری دستشویی
من که برنامه ام اینه تا ساعت 6 کتابخونه باشم اما بعدش مجبورم بیام خوابگاه چون شیش و نیم شام میدن.
وااای چه شام هایی...افتتضاح..من کلا باتکنولوژی نودل پیش می رم و بیسکویت
اما قسمت جالب ماجرا هزینه خوابگاهه.ترمی یک میلیون و صد و البته که چک ترم بعد رو هم گرفتن که نتونی در بری
اما به جاش اتاق هامون اونقدر بزرگه که... در این حد که اگه یک نفر داره لباسشو در میاره بقیه باید برن رو تخت هاشون. دو نفر نمی تونن از کنار هم رد بشن
ویرایش توسط zizo : 30 مهر 1395 در ساعت 14:38
دارم چمدونم رو می بیندم تا فردا صبح دوباره برگردم به اون خوابگاه کوفتیاز بغض دارم خفه میشم........
ناموسا یه توووووووووووووووووووووووو من ؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟
شما حیف دخترین اگه من بودم چهار نفری جمع میشدیم یه خونه کوچیک اجاره میکردیم
پول پیششم شریکی میدادیم ماهی هر نفر تقریبا 100 تومن ! حدودا میشه ترمی400 اصن 500 -_-
دوست من کردستان رفت ترمی 500 بود خودگردان هاش اونم 6 نفری یا 8 بود فک کنم
اصن اگه یه ساعت راهه صبح میرفتم عصر بر میگشتم
یه تومن اونم با این امکانات -_-
سر گردنه ست انگار ، دولتم اسلامیه !!!!!!!
خوشا دیدار ما در خواب ...
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)